حفظ یک شیء یا حتی تفکر باارزش بهمراتب از بهدستآوردن آن سختتر است و نیاز به تدبیر هوشمندانهتری دارد بهخصوص اگر ارزش حقیقی و ذاتیاش برای ما محرز باشد. البته که همهی ما این حقیقت را بارها تجربه کردیم. از همان اولین ساعاتی که کودکی به دنیا میآید تا زمانی که انسانی تأثیرگذار شود باید مراقبتهای زیادی پشت سرش باشد؛ خیلیخیلی بیشتر از زمانی که به دنیا نیامده بود. امــــا باید این را توجه داشت ... این را که انسان با ازدستدادن چیز ارزشمندی به وضعیت قبلیاش باز نخواهد گشت؛ بلکه به پایینتر آن چه که بود سقوط میکند. دلیلش هم واضح است نه دیگر آن سرمایه و وقتی که برایش گذاشته برمیگردد و نه دیگر روح و روانش آن توان سابق را داراست.
جنایت تروریستی حرم شاهچراغ (علیهالسلام) و شکنجه تا شهادت طلبهی بسیجی - #آرمان_عزیز - همهوهمه و خیلیهای دیگر نه فقط امسال، نشان از اوج دشمنیهای و کینهتوزیهای شیطان بزرگ (فراموش نباید کرد، این شیطان هم قسم خوردست.) و همراهان او و از آن مهمتر نشان از بیداری ملت ایران تابهحال بوده است. امّا اتفاقات اخیر بسیار متفاوت است چرا دشمن نه مثل قبل بهصورت نقطهای و مقطعی بلکه در یک جنگ ترکیبی همهجانبه بهقصد نابودی ما آمده و از دریچه وسیع شناختها سعی بر سوزاندن اصل و ریشه تمدنی ما دارد. یعنی راه و ظرفیتی نمانده که از آن برای ایرانیت و ایران قوی استفاده کنند. دشمن مانند سیل تمام نیروهایش را به کار میگیرد تا بالاخره در یک نقطه ما را تسلیم کند. از دانشگاهها میآید، از تلویزیون میآید، از کف خیابان تا حملات مزدورانه تروریستی دستبهکار میشود. پس این حجم از حساسیت برای حفظ دستاوردها و هدایای الهی که برای همه مشخص است باید قابلدرک باشد، نه؟!
حالتی را تصور کنید که از زمانی که از در خانه خارج میشوید تا رسیدن به مقصد نه شما کسی بتوانید کسی را نگاه کنید و نه دیگران شما را ... آنقدر اختلافات زیاد شده که بغض و کینه همهجا موج میزند. همسایه نفس کشیدن همسایهاش را تحمل نمیکند. در خانوادهها کسی به کس دیگر اعتنا نمیکند. هیچکس توان زندگی را نخواهد داشت. این است همان خواستهی دشمن. «نفرتپراکنی و تفرقه جزءبهجزء» و سپس «کاهش ظرفیتهای اسلام» یاد حاج قاسم به خیر.
در جنایت شاهچراغ این اولینبار نبود که به حرم جسارت شد، آن زمانها هم که شکاف مردم با مردم و مردم با امام دیده میشد در خانه کسی را سوزاندند، یاسی را پرپر کردند و خیمههای اهلبیت پسرشان را به آتش کشیدند. اینها درست زمانی اتفاق افتاد که مردم قدر داشتههای خود را ندانستند و نخواستند که بهتر باشند و مرتکب قناعت ضعف شدند. حال در حرم امروز که به گفته سردار مقاومت، جمهوری اسلامی است باید بیشتر از قبل مراقب بود، این حرم هم سنگینی حفظ حرمهای قبل از خود را داراست هم دشمنانش وقیحتر و تشنهترند.
شواهدی هست که ما را نسبت به این مسئله که در جنگ ترکیبی هستیم بیناتر میکند. اولاً باید گفت نهتنها روز و ساعت و مکان حمله تروریستی برنامهریزیشده بود؛ بلکه چگونگی و تعداد نفرات برای حمله هم مشخص بودند (میتوان به بیانیه تبیینی مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه مراجعه کرد.) این را هم در نظر بگیرید که محکومیت حمله تروریستی شاهچراغ توسط سازمان ملل شاید در وهله اول به مذاق ما خیرخواهانه برسد؛ ولی در واقع رویهای بود برای شانه خالیکردن غرب و بیطرف نشاندادن خود از آن و جانب منفعت را گرفتن. باید پرسید واقعاً چرا این سازمان ملل ترور حاج قاسم در کشور عراق، کشتار شیعیان هزاره در افغانستان، حمله به هواپیمای مسافربری ایران در خلیجفارس واضح توسط آمریکا را محکوم نکرد؟ یا از این مهمتر به گردن نظام انداختن این جنایت با نقشههای ناکارآمد با زور رسانههای جعلی (بیشتر از رسانه خبر بودن رسانهی کذب هستند). از طرف دیگر اصل این حمله برای ایجاد و تشدید شکافهای قومی، ملی و مذهبی بود مثل آنچه که هر روز بهعنوان سوژهی جدیدی برای کشتهسازی میگردند و سریع هم آنها را فراموش میکنند، چون دیگر برایشان نفعی ندارد. در مورد دیگر هم حمله افراد در گروههای مختلف مثل طلبهی بسیجی شهید آرمان علی وردی و دیگر شهدای بزرگوار مدافع امنیت برای تغییر تصور از آنها در جامعه.
باید گفت این بود علت گریهها و شکوههای شهدا و یاران انقلاب اسلامی بعد از پیروزی آن. آنهایی که شاید در نگاه سطحی گفتند: «خب انقلاب پیروز شد و دیگر تمام است.» پس باید برگردند و بار دیگر این سیاهه را از ابتدا بخوانند. در پایان میگوییم ایران قوی منتظر ید واحده ایست که تکتک ما از انگشتان آن خواهیم بود. هر کس در جایگاه خود مسئول است و وظیفهای منحصربهفرد دارد. ما را هم در حین انجاموظیفه دعا کنید. (13 آبان 1401 میتواند نقطهی تجدید بیعت خوبی باشد برای آنکه منتظر بوده است. اللهم عجل لولیک الفرج ...)
محمدحسین مصدری