جام جهانی فوتبال شاید بهعنوان یک تمثیل تقریباً مناسب، نمایانگر وضعیت دنیای پستمدرن امروز باشد. برای سالیان سال، آلمانها بااقتدار نازیسم و ابهتی که رهبرشان هیتلر، در دنیا پیدا کرده و ضرب شصتی که به کشورهای مدرن آن روز نشان داده بود، تیم شکستناپذیر دنیای فوتبال بودند. تیمی که مشهور بود هروقت اراده کند گل میزند. اروپای آن زمان مهد فوتبال دنیا بود و مجموعهای از پرافتخارترین تیمهای فوتبال را در خود جا داده بود. پرتغال که از نخستین پیشتازان استعمار کهن به شمار میآید به طرز حیرتآوری تسلیم نبرد حساب شده تیمی دیگر از قاره کهن میشود؛ و پس از گذر سالیانی دراز از حکومت ژرمنها بر فوتبال، آلمان با یک وداع تلخ از جام جهانی کنار میرود. حکایت باید بدانیم که روی دیگر سکهی اتفاق، تلاش و استقامت است. تیمهایی که با وجود اختلاف فراوان نسبت به رقبای خود ناامید نشدند، جنگیدند و کوشش کردند و جهانی را به حیرت وادار کردند. ثمره استواری و سرسختی آن است که امروز نهتنها در فوتبال، بلکه در تمامی عرصههای مختلف حیات بشر پستمدرن، حاکمیت مطلق جهان از دست غربیها در آمده است. به فرموده رهبر الهی انقلاب، نظم نوین جهانی در حال شکلگیری است. نظمی که قدرتهای اسبق اقتصادی و نظامی در آن نقش زیادی ندارند. محل تمرکز قدرت قارهای کهن به نام آسیاست.
حال باید بهتر به پرسش ایشان جواب دهیم؛ جایگاه ایران در این نظم نوین کجاست؟ نه فقط وزارت ورزش بلکه مسئولین تمامی سطوح و بخشهای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باید به این سؤال به نحو احسن پاسخ دهند. این انتقال قدرت یک فرصت استثنایی برای کشور ماست تا جایگاه سزاوار خود را در معادلات جهانی بازیابد و پرچم الگوی موفق حاکمیتی مبتنی بر اسلام را، برای نماد همان چیزی است که رهبر معظم انقلاب بارهاوبارها بر آن تأکید ورزیدهاند. در کنار دو مورد قبل توجه به ظرفیتها، امکانات و استعدادهای داخلی، ضلع سوم مثلث ایران قوی در نظم نوین جهانی خواهد بود تمام دنیا بالا ببرد. پیش افتادن در فناوریهای نوظهور تمدنساز جهانی، حصار سنگین تحریم، تحقیر و زورگویی دشمن جهانخوار را میشکند و توجه به ارتباطی مضاعف با همسایگان قدرتمند، دیوار بلند تحریم داخلی و تورم را فرومیریزد و این یعنی توجه به ظرفیتهای داخلی میتواند جایگاه ما را در نظم جدید بالاتر ببرد. با لطف پروردگار، ایران به جایگاه حقیقی خود خواهد رسید.
محمد امیراکبری