ویرگول
ورودثبت نام
نشریه فتح
نشریه فتح
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

فراخوان دفاع از حرم

سال‌ها از فراخوان دفاع از حرم عقیله بنی‌هاشم در برابر تعدی دواعش روزگار می‌گذرد. دفاعی که مدافعان خاص خود را می‌طلبید. کسانی که از میان همه زرق‌وبرق‌های عالم و با وجود همه هجمه‌های زبانی و روانی که به آن‌ها و خانواده آن‌ها وارد می‌شد، راه درست و طریق صحیح را برگزیده بودند و سودایی جز فدا شدن در این راه نداشتند. البته این فراخوان مثل همه پنجره‌های فرصت تاریخی که در گوشه‌ای باز می‌شود و اهل خودش را برمی‌گزیند، قرار نبود همه را متوجه خود کند. قدر این دفاع و حرکت، مثل همه حوادث بزرگ تاریخ در زمان خودش مجهول ماند و جز چشم‌های تیزبینی که از قلب‌های روشن و بصیر به مسائل نظر می‌کرد، کسی متوجه اهمیت آن در زمان خودش نشد. کمتر کسی فهمید که آن روز دفاع از حرم زینب کبری (س)، دفاع از حرم آل الله است و این شعار نبود که اینجا مرز دفاع از حریم ولایت است. آری؛ گذشت زمان قدر و بزرگی حوادث تاریخی را نمایان‌تر کرد و هرچه گذشت، قدر این پنجره فرصت و نقش دفاع از این حرم بیشتر نمایان شد و نمایان‌تر خواهد شد.

حاج قاسم فرمانده این میدان دفاع بود. سال‌ها مجاهده به او بصیرتی داده بود که مرز مبارزه را درست می‌دید و پنجره‌های فرصت را درست تشخیص می‌داد. می‌دانست که این دفاع، امتداد دفاعی است که مبارزانش پشت پیراهن خود می‌نوشتند: «می‌روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم.» و این فقط یک شعار یا آرمان نبود که واقعیتی بود که به زبان شعار درآمده بود و آن روز پنجره‌ای باز شده بود که باز هم مدافعانی برگزیده شوند و با سربند «کلنا عباسک یا زینب» خود را به این واقعیت نزدیک کنند. سوریه، امتداد کربلا شده بود و حاج قاسم سپاه جدیدی برای دفاع به این سرزمین روانه می‌کرد. فرمانده نیز به اقتضای امامت خویش، پیشتاز این فداشدن بود؛ اما شهادتش با سرانجام این میدان گره خورد.

این دل بصیر و چشم تیزبین، افق نگاهش چنان توسعه پیدا کرده بود که میدان را فقط در زمانه خود نمی‌دید. بصیرتی داشت که به زمانه خود محدود نشد و افق نگاهش میدان را برای نسل‌های بعد نیز نشان می‌داد. اصلاً این نگاه و افق بود که از او مکتبی ساخت که در امتداد مکتب امام و مقتدایش، خوش بدرخشد و پاکوب او برای نسل‌های بعد مسیر فتح قله‌ها شود. این مرد صریح و قاطع، خط‌گشایش پنجره‌های فرصت و میدان‌های بعدی را نمایان کرد:

«خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای کسانی که سر‌های خود را برای خداوند عاریه داده‌اید و جان‌ها را بر کف دست گرفته و در بازار عشق‌بازی به سوق فروش آمده‌اید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است. امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی (ص).»

با توجهی که او داشت، نشان داد که امروز، دفاع از حریم آل الله وارد مرحله جدیدی شده است و گویی پنجره فرصت دیگری باز شده است که قاعدتاً همچون قبلی‌ها، عده اندکی آن را می‌یابند و درک می‌کنند! اگر امروز، جمهوری اسلامی حرم است، دفاع از آن و دفاع از امنیت و قواعد آن، دفاع از حرم است. آیا قدر این بصیرت تاریخی و افق‌گشایی را می‌فهمیم؟! امروز، مدافعان امنیت، سربازان مکتب حاج‌قاسم‌اند که فهمیدند دفاع از امنیت و قواعد این سرزمین، دفاع از یک جغرافیا یا یک حکومت عادی نیست. اینجا قرارگاه سیدالشهداء است و این قرارگاه مثل همیشه نیروهای اختصاصی خود را می‌طلبد و هرکسی را یارای همراهی با آن نیست. امروز آنان که تا پای جان برای امنیت این حریم ایستادند و مظلومانه به شهادت رسیدند، ندای این فراخوان را یافته بودند و خود را به این سپاه رساندند.

یکبار دیگر باید به خود و جایگاه تاریخی خود برگردیم و دوباره نظری عمیق‌تر داشته باشیم. آیا هنوز دریافته‌ایم که ما در چه عصر و میدانی قرار داریم و پنجره فرصت روزگار ما از کدام سو باز می‌شود؟! آیا خط و افق نگاهی که حاج قاسم به ما ارزانی داشت را یافته‌ایم و می‌فهمیم که باید خود را به این قرارگاه برسانیم یا ما نیز قرار است قدر این پنجره‌ها و حوادث را بعد از گذشت زمان درک کنیم و همچون تماشاگران دیگر فقط نظاره‌گر این میدان باشیم؟!

حسین قاسمی

حاج قاسمشهید قاسم سلیمانیحرم جمهوری اسلامیمدافعان حرمانقلاب اسلامی
نشریه فتح | بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه‌السلام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید