یکشنبه شب، حوالی ساعت نه و نیم بود که قسمتی از دیدار رهبری با جمعی از خانواده سپاهیان منتشر شد: «همه دعا کنید این جمع خدمتگزار را که در رأسشان رییس جمهور محترم و مغتنم قرار دارد. خدمتگزاری آنها و تلاششان برای کشور نعمتی بزرگی است. امیدواریم خدای متعال این نعمت را از کشور سلب نکند.»
اما کدام نعمت؟ مگر همه مسئولین نظام فاسد نیستند؟ مگر هنوز هستند کسانی از نسل بهشتی و رجایی که از مردم و برای مردم باشند؟ فردا صبح، شد آنچه که نباید میشد. مردم ایران تازه فهمیدند که چه نعمتی از کفشان بیرون رفت. نعمتی که تنها از شاگردان و مقلدان یک بزرگمرد به دست میآید. مگر میشود در اوج قدرت باشی و چپ نکنی؟ بله میشود. سرنوشت مقلدان خمینی چیزی جز شهادت نیست. مگر شاگردان خمینی چه میکنند که به این سرنوشت نیک دچار میشوند؟
شاگردان خمینی از مستضعفین هستند و نسبتی با کاخنشینان ندارند. نگاهی به خانه مادری رئیسجمهور شهید بیندازید. مادر کدام رئیسجمهوری در چنین خانهای زندگی میکند؟ مگر میشود برادر رئیسجمهور باشی و تو را حتی تابهحال ندیده باشند؟ این منش تربیتیافتگان مکتب امام است که خود از محرومین و حامی آنان هستند.
شاگردان خمینی رضایت خداوند را در رضایت مردم میبینند. تعقیبات نماز صبح رئیسجمهور شهید ما پیگیری کار مردم بود. رئیسجمهور ما واقعاً رئیسجمهور همه مردم بود؛ حتی آن پیرزن و پیرمردی که تابهحال در عمرشان یک مسئول هم در محل زندگیشان ندیده بودند.
شاگردان خمینی خستگی نمیشناسند. برای آنها نیویورک و مسکو و ریاض و خوی و دشتیاری فرقی نمیکند. هرکجا کار و فرصت خدمت باشد، آنها هم هستند؛ حتی در روز تعطیل.
خون شهید بیدارکننده است. مردم ایران تازه فهمیدهاند که چه کارگزارانی دارند. مردم ایران کارآمدی و خستگیناپذیری و اخلاص شهید رئیسی را چشیدند. اگر ما مردم از صحنه انتخابات خارج بشویم و کسی رئیسجمهور بشود که بهجای خادمی برای ملت، به دنبال ریاست بر ملت باشد، همه ما مسئول هستیم. مخلص کلام، به کمتر از شهید رئیسی راضی نشویم.