از اول انقلاب رأی دادهایم، چهل و پنج سال است که رأی میدهیم، اما تابهحال هیچ تغییری را احساس نکردهایم. دولتها و مجالس یکی پس از دیگری آمدهاند، اما نهتنها تغییری در وضعیت کشور ایجاد نشده، بلکه در بعضی موارد عقب رفت هم داشتهایم. دیگر خسته شدیم، ما که دیگر رأی نمیدهیم تا شاید تلنگری به این مسئولان بخورد.
گوشت کیلویی ۷۰۰ هزار تومان، قیمت سکه از ۳۰ میلیون گذر کرده، دلار هم به نزدیکی ۶۰ هزار تومان رسیده، از وضعیت مسکن و خودرو هم که دیگر نگویم. با این سفرههای کوچک شده و وضعیت بد معیشتی چرا رأی بدهم؟ نمایندگان که به فکر ما نیستند. حداقل با این حرکت میتوانم اعتراض خودم را به گوش آنها برسانم.
اما مسئلهای دیگر ذهن مرا درگیر کرده است، تا قبل از انقلاب که نظام پادشاهی بر کشور حکمفرما بود، سرمان در لاک خودمان بود، به زندگی روزمره خود مشغول بودیم. اما حالا چه شده است که دغدغه سیاست و اقتصاد کشور را داریم؟ چرا میخواهیم اثری برای بهبود وضعمان داشته باشیم؟ چرا میخواهیم حرفمان را به حاکمیت برسانیم؟
به نظر میرسد علت آن انقلاب سال ۵۷ است. ما مردم ایران در نظام جمهوری اسلامی به شکلی تربیت شدهایم که نسبت به سیاست و اقتصاد کشور دغدغه داریم. رهبران انقلاب طوری ما را تربیت کردهاند که خودمان را دارای حق و نقش در امور کشور میدانیم، حتی بالاتر از این ما در الگوی مردمسالاری دینی طوری تربیت شدهایم که معتقدیم امور کشور باید توسط ما مردم اداره بشود.
حال در این شرایط یک سؤال جدی به وجود میآید. مگر ما مردم عادی فعلاً راهی غیر از انتخابات برای اثرگذاری در ادارهی کشور داریم؟ مگر ضدمردمها راه دیگری برای ما گذاشتهاند که میخواهیم همان را هم با دست خودمان ببندیم؟ آیا تنها راه اعتراض، سلب حق خودمان از خودمان است؟ به نظر میرسد چنین اقدامی غیرمنطقی باشد.
در این دوره از انتخابات ضدمردمها حتی تبلیغات و ایدهای را مطرح نمیکنند، زیرا مطمئناند بهراحتی باز همراهی مجلس میشوند. آنها اگر میخواستند دغدغههای مردم را دنبال کنند، خودشان را به مردم عرضه میکردند و با آنها گفتوگو میکردند، اما دریغ از یک اقدام مثبت در این زمینه. حال در این اوضاع نامطلوب چه باید کرد؟ به نظر میرسد باید با مشارکت آگاهانه و پرشور در انتخابات در برابر این جریان ضد مردم ایستاد. ما مردم باید در حد توان تلاش کنیم تا کسانی را به خانه ملت ببریم که دغدغههای واقعی مردم را دنبال میکنند.
سید علی علمداری