درود. حال شما؟؟
بعد یه سری اتفاقِ افتضاح برگرفته از سیاست که حاصل افکار خودخواهانه دو حکومت بودن ، من و شمایی که داری اینو میخونی، هنوز زنده ایم. خوشحالم که هردو انقد خوش شانس بودیم؛ و ناراحت از اینکه عدالت اونقدری قدرتمند نیس که بتونه سر بطریِ شانسِ مرگ رو به طرف دو حکومت عامل جنگ هل بده. به قول بابام، ایکاش سران جنگ طلبِ این حکومت هایی که جنگ راه میندازن، برن به کویری جایی و بزنن همدیگه رو بُکُشن تا مردم انقد داغ نبینن .
به هر حال . زندگی ادامه داره. باوجود همه این دردا و سختیا. خورشید و ماه و سامانه خورشیدی و سیاهچاله مرکزی کهکشان راه شیری و سایر منسوبین (!)، همچنان دارن به کار خودشون ادامه میدن.
امیدوارم همینطوری زنده باشین و البته ، زندگی کنین. میفهمم که خیلی از ماها ، در اصل زندگی نمیکنیم. صرفا داریم کارایی رو انجام میدیم که باید. اکثر اوقات، اصلا به خودمون زحمت خلق کردن رو نمیدیم . آره این کار منطقیه . چون اطلاعات ژنیِ ما شباهت خیلی زیادی با بقیه حیوونا و حتی بقیه موجودات زنده دارن و ما همیشه دوست داریم انرژی کمتری مصرف کنیم . اما.. آیا حیف نیس به توانایی بهره گیری از اثراتِ این جهش فوق العاده دوست داشتنی که باعث باهوش تر شدن ، متفاوت فکر کردن و داشتن توانایی ایده پردازی خلاقانه و ابداع چند جهتیِ باحال توی وجودمون شده ، دست رد بزنیم؟؟
چیزی که بخاطر گفتنش اومدم بالای منبر ، اینه که سعی کنین خلاقیت درحال مرگتونو کشف کنین. اون خلاقیتِ مجروح، از سال های اولیه زندگیمون تا الان، به تدریج توسط زندگی روزمره، سرزنش ها، تنبیه ها و کوبونده شدنِ عرف و بایدها و نبایدها به روانمون، آسیب دیده و الان ، درست همین الان، وقتشه که نجاتش بدیم. اگه این کارو نکنیم، مثل مامانبزرگ و بابابزرگ هایی میشیم که دیگه نمیتونن به روشی غیر از شیوه پذیرفته شده توسط جامعه زندگی کنن و راه تفکر نقاد و آزاد در اونا، با بی نهایت سد عصبیِ بتن آرمه طور بسته شده.
خب ..
درسته که هیچکدوممون همدیگه رو نمیشناسیم .
اما
امیدوارم سلامت باشین و بتونین معنای زندگیتونو کشف کنین. از کتابای خوب کمک بگیرین؛ چونکه می تونین عصاره اون چیزی که واقعا نیاز دارید رو ازشون بگیرین و البته ، باهاشون مهربون باشین.سعی کنین بدون چشم داشت با آدما مهربون باشین. هرچقدر ام کم، اما انجامش بدین.
هیچی دیگه. دوسِتون دارم . منم دارم زندگی جدیدمو شروع میکنم. میخوام متفاوت و خلاقانه تر زندگی کنم و شخصیت محکمی رو از خودم بسازم. بیاین باهم اینکارو بکنیم.
چالشی که میخوام انجامش بدم، اینه که هر شب قبل خواب، یه مقدار معینی از کتابِ"آرزوهای بزرگ" ، اثرِ چارلز دیکنز رو بخونم . اگه کمک کننده و موثر بود، مطالعهی کتابای دیگه ای که گوشه کتابخونهم خاک خوردن رو ادامه بدم. اگه خواستین، میتونیم باهم انجامش بدیم😃.

از تایمی که شما این نوشته میخونین خبر ندارم، پس.. "وقتتون بخیر و مراقب خودتون و عزیزانتون و بقیه موجودات زنده و غیر زنده باشین. بای باااااای"🙏🏻
به وقتِ 17 تیر 1404 , ساعتِ 23:44
امضا : یه دایره+ دوتا خطِ موازی عمودی دوتا خط افقیِ عمود بر هم محصور در دایره