بعد از روزها غیبت در دورهمی آنلاین کلاس شرکت کردم.
قرار بود نمایشنامه «داستان خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فراکنفورت دارد» خوانده شود و خیلی کوتاه گفتگو کنیم.
فقط به شوق حضور در جمع در زمان کلاس حاضر شدم و از موضوع گفتگو چیزی نمی دانستم.
چند نفر که حضور یافتند مونا گفت:« دوست دارید به ترتیب از اول نمایشنامه شروع کنم یا مثل فال گرفتن یک بخشی را باز کنم و بخوانم.»
رای دادیم به فال گرفتن و چند بخش را خواند.
حتی با خواندن بخش های کوتاهی از نمایشنامه می شد فهمید نه فقط با یک داستان ساده عاشقانه که با مارپیچی پر از نماد و استعاره روبرو هستیم.
گفتگوی بیشتر درباره نمایشنامه را گذاشتیم برای زمانی که همگی آن را خوانده باشیم و به سراغ موضوع بعدی رفتیم.
از تاثیر مثبت ساختن خاطره جمعی مشترک در بین آدمها گفتیم و سعی کردیم از رسم و رسومات جذاب فرهنگ های مختلف مثال بیاوریم.
ساختن خاطره جمعی مشترک در این دوران قرنطینه و کرونا شد تمرین مان برای جلسه بعدی تا با ایده های جذاب حضور داشته باشیم.
اما چیزی که بیشتر از همه برای من بهانه ای شد تا بنویسم، شنیدن رسمی جذاب در فرهنگ کردی بود که دلم می خواست اینجا هم ثبتش کنم.
سیب میخک کوب شده
در فرهنگ کردی وقتی پسر یا دختری عاشق می شوند، می گردند و سیب بزرگی را انتخاب کرده و میخک کوبش می کنند و به دلدار هدیه می دهند.
اتفاقی که برای سیب می افتد این است: بعد از فرو کردن میخکها در سیب به تدریج در طی یک ماه آب سیب از طریق میخکها خارج شده و سیب تبدیل به چوب می شود و بعد از خشک شدن، سیب سالهای سال باقی می ماند و هر زمان به سیب کمی آب پاشیده شود عطر دل انگیزی به یادمان عشق منتشر می کند.