ویرگول
ورودثبت نام
Fatima Mohajeri
Fatima Mohajeri
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

بار داری!

بار داری
بار داری

داشتم فکر می‌کردم حال و هوای این روز‌ها، چقدر شبیه به دوران بارداری و قبل از تشخیص جنسیت نوزاد هست.

می‌دونی که باید بزایی، به دنیا بیاری تا سنگینی اون چیزی که توی دلت هست، اما نمی‌شناسیش رو دیگه حس نکنی.

این روزها به سنگینی که روی دلم

دلم؟ نه کل وجودم

به سنگینی که روی کل وجودم رخنه کرده فکر می‌کنم. مثل مادری که با ذوق به چهره، جنسیت، صدا، بو و احساس فرزند نیومده‌اش فکر می‌کنه.

باید بزایی تا سبک بشی، به حرفم اعتماد کن!

لذت بغل کردن و احساس کردن تکه‌ای از وجودت، وصف نشدنیه.

سنگینی حرفی که نوک زبونته

بم بودن نت موسیقی که توی ذهنت بارها و بارها پخش می‌شه

رنگ قلمویی که روی کاغذ رو نقاشی می‌کنه

فشار قلمی که روی خط‌های کاغذ میاد

صدایی که از گلو، خودش رو به گوش می‌رسونه

پایی که برای شور رقص، به زمین کوبیده می‌شه

بزا!

برای مادر، فرزند عزیزتر از جان هست. پس زاییده‌ات رو با چشم‌های قضاوت‌گر نگاه نکن، اون در برابر تو مظلوم و بی دفاعه

بزا و رشد بده، جرئت کن!

شاید همین تکه متن کوتاه، زاییده کهنه من بود.

امید، که هیچ جنینی رو در رحم فکر خودمون مرده نزاییم.

امید؛




بار داریعَطفیاتتکه نوشته
زندگی، پر از عَطفیاته. در مسیر یادگیری بازاریابی محتوایی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید