گاهی وقتا، نیازه که کسی بهمون بگه، هی به خودت بیا!
تو باید زندگی کنی، تو لیاقت لذت بردن رو داری.
هی، به خودت بیا تو باید از دوستای سمی جدا بشی، باید تو محیط سمی نمونی.
هی! وقتی جایی داره بهت ظلم میشه، باید فریاد بزنی.
هی
هی
هی، زندگی کن؛ زندگی خیلی کوتاهه.
شاید تحمل کردن همون چیزیه که امسال باید حدفش کنی، تحمل نکن.
تحمل نکردن سخته، وقتی تحمل نمیکنی صدات باز میشه برای فریاد زدن، سیب گلوت برجسته میشه برای ابراز کردن.
رابطه، شغل، دوست، فامیل و هر چیزی که باعث میشه خوشحال نباشید رو، تحمل نکنید.
تحمل نکردن،اولین قدم برای دوست داشتن خودتونه.
تحمل نکردن یعنی، دستای خیالی روی دهانمون رو گاز بگیریم، برای فریاد زدن.
تحمل نکردن، با صبوری خیلی متفاوته، صبوری یعنی تو در مسیر اهدافت هستی و باید صبور باشی برای سبز شدن.
اما تحمل کردن یعنی تو از اون وضعیت راضی نیستی، اما تحمل میکنی چون احساس میکنی که لیاقتت اینه.
لیاقت همه ما، زندگی خوبه.
جامعه، مدرسه، برترگرایی، شکاف طبقاتی و موردهای دیگه، ریشه درخت تحمل هستند.
ما اشتباه یاد دادیم، ما اشتباه کردیم، ما اشتباه کتاب نوشتیم، ما اشتباه گوش دادیم؛ ما فریاد نزدیم
فریاد بزنید، تحمل نکنید.
تجاوز رو فریاد بزنید، و خون دهانتون رو تف کنید.
بیتوجهی در رابطه عاطفی رو فریاد بزنید، تا از سرمای رابطه یخ نزنید.
نادیده گرفته شدن در محل کارتون رو فریاد بزنید، تا دیده بشید.
فریاد بزنید تا آدمهای بیشتری، با شما همصدا باشند.
فریاد بزنید که جرئت کنیم، برای فریاد زدن.
فریاد بزنید چون، فریاد زدن حق طبیعی همه ماست.
غایت این نوشته، فریاد زدن شماست، منتظر شنیدن فریادهای آزادانه شما هستم.
امید، که روزی هیچ فریادی، در گلو خفه نشه.
امید.