ویرگول
ورودثبت نام
Fatima Mohajeri
Fatima Mohajeri
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

گذر....

گذر
گذر

این روزاها، در حال گذر کردن هستم.

روزهای هیجان‌انگیز بزرگ شدن، رشد کردن، تجربه کردن.

روز‌هایی که اشک می‌ریزم، می‌خندم برای بزرگ شدن

فرایند بزرگ شدن برام ترسناکه، شاید الان

مثل قد کشیدن، درد استخون ترکوندن و احساسش در تمام وجود

وجود
وجود

چون وجود داریم، درد می‌کشیم، رشد می‌کنیم.

این روزها، زل زده به دیوارم، و غرق شده در فکر که چرا حال عجیبی دارم

یکمی ترسیدم، بند انگشتی خسته ام، و لیوان آبی پر از امید.

امید،
وجود.
امید داریم، که همچنان وجود داریم.

این روزها، عَطفیات مثل نوزاد تازه به دنیا اومده همان مادر پرستار، گریانه.

این روزها، حال نوزادم مثل رفتار مادری در دوران افسردگی بعد از بارداریه

این روزها، نگرانم که می‌تونم روزی قد کشیدنش رو ببینم و حذ کنم یا نه؟

و در آخر ممنونم که همچنان من رو می‌خونید.

امید، که.....

امید.

عَطفیاتگذرتوقفتولیدمحتوااز دل برآمده
زندگی، پر از عَطفیاته. در مسیر یادگیری بازاریابی محتوایی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید