1. پیامی از دوستم دریافت کردم مبنی بر اینکه "کسیو می شناسی پروژه متلب انجام بده؟"
به چند نفر که می شناختم پیام دادم و خب بهم گفتن مگه کسی با متلب هم کار می کنه دیگه؟ الان همه رفتن سمت R و python. به دوستم اطلاع دادم و اونم گفت می دونم ولی دانشگاه ازمون متلب میخواد.
2. دوست عزیزی که خیلی از دکترا خوندن شاکی بود رو مواخذه کردم که چرا دکترا می خونی پس؟ گفت برادر دوقلویی داره که دکترا داره و ترس از اینکه بچه هاش تو آینده اونو مورد قضاوت قرار بدن و یا احساس کمبود کنن، باعث میشه که دکترا بخونه.
3. با دوست مهربون دیگه ای صحبت می کردم و می پرسیدم از ارشد خوندن راضیه؟ می گفت وقتی همه لیسانس دارن و لیسانس شده مث دیپلم، خب خوبه که ارشد دارم.
دانشگاه عقب مونده! دانشگاه نه تنها از آموزش مطالب علمی به دانشجوها بلکه از تربیت و پرورش آدم ها هم عقب مونده.
اینا گوشه ای از دلایل مردم برای درس خوندن هست و این ناراحت کنندس. ناراحت نیستم برای بعد علمی کشور و ناراحت نیستم برای اینکه افرادی دکتر و متخصص این جامعه میشن که ذره ای علاقه خالص به تحصیل ندارن، ناراحتی من از بابت رنج آدمی هست. محدودیت هایی که برای خودمون تعیین می کنیم، اندازه ها و معیارهای عجیب و غریبی که خودمون واسه خودمون قرار میدیم و با اونا خودمونو به دام میندازیم و همدیگه رو قضاوت می کنیم.
دکتر امینی استاد دانشگاه تهران تازگیا یه مصاحبه جالب داشته که بریده هایی از اونو میخوام بنویسم.
دکتر امینی میگه: برخی از دانشجوها فقط به علت دست یافتن به موقعیت اجتماعی بالا وارد دانشگاه میشوند و باید گفت که این موضوع یک خطای خطرناک است که معضلات جدی را در جامعه به وجود میآورد، چراکه دانشگاه برای این هدف ساخته نشده بلکه انگیزه اصلی از ساخت دانشگاهها ترغیب جوانان علاقهمند و جویای علم به تحصیل است.
در هیچ جای دنیا صد درصد فارغ التحصیلان دبیرستانی وارد دانشگاه نمیشوند و شاید حداکثر ۲۵ تا ۳۰ درصد از آنان علاقه به تحصیل داشته باشند. طبق آخرین آمارها در کشورهای پیشرفته این رقم به حداکثر ۱۰ درصد رسیده و مابقی آنان به دنبال کار و زندگی هستند بنابراین ورود همه دانشجویان به دانشگاه علی رغم مشکلات جدی باعث کاهش سرانه مطالعه کتابخوانی میشود.
او با بیان اینکه طراحی نظام آموزش عالی دانشگاهها به سمت کتاب نخواندن دانشجویان سوق داده شده است، تاکید کرد: امروزه دانشگاهها درصدد هستند تا به اجبار دانشجویان و استادان به جای مطالعه کتاب وقت خود را به مقاله نویسی و کتاب سازی صرف کنند، این موضوع برای آنان امتیاز دارد. برخی از دانشگاهها حتی دارای کتابخانه مرجع هم نیستند و همین عامل باعث ایجاد مشکلات جدی میشود که نیاز به کمی تفکر دارد.
امینی با بیان اینکه دانشگاههای ایرانی باید محدود شوند تاکید کرد: دانشگاهها باید تنها به پذیرش ۲۰ تا ۳۰ درصدی دانشجویان علاقهمند به تحصیل اقدام کنند چرا که خیلی از افراد انگیزهای برای درس خواندن ندارند و با ورود به دانشگاه تنها عمر خود را هدر میدهند. این عامل هیچ مشکلی ایجاد نمیکند اما برخی از افراد قبول نشدن دانشجویان به دانشگاه را تنها به علت کم هوش بودن آنان اختصاص میدهند.
راستش من خیلی دوست دارم معیار آدما عوض شه، دوست دارم دانشگاه جای بهتری برای تحصیل و یادگیری باشه، دوست دارم آدما خردمند باشن نه با سواد. نمیگم "امیدوارم" چون چیزی که ترسیم می کنم شبیه یه آرمان شهر هست ولی خب قلبا دوست دارم که این اتفاق بیفته.
یادمون باشه که جایگاه ودمون رو تو این دنیا پیدا کنیم و جایگاه ما مدرک ما نیست.جایگاه ما حرف مردم نیست!