یکی از ارزش های اخلاقی که به ما آموزش داده شد و با آن بزرگ شدیم،"فروتنی" بود.
اگر نمرات خوب می گرفتیم، فروتنی ایجاب می کرد که از زحمات معلمان، والدین و هر آن کس که در روند آموزش ما دخیل بوده تشکر کنیم.
اگر مهارت جدیدی را آموخته بودیم و آن را به نمایش می گذاشتیم، بهتر بود با فروتنی مهارتی را که به سختی فرا گرفته بودیم، آسان معرفی می کردیم و به کار بستن آن را یک امر پیش پا افتاده حلوه می دادیم.
اگر لطف و محبتی را که وظیفه ما هم نبود انجام می دادیم، بر طبق اصول نانوشته فروتنی بهترین واکنش به تشکر طرف مقابل، تعارفات بسیار زیاد و کوچک شمردن لطف و محبت انجام شده بود.
اصول و قوانین نانوشته "فروتنی" مثل عنکبوتی که بدون توقف گستره تار هایش را افزایش می داد، هر روز مرزهای تازه ای ایجاد می کرد.
فروتنی ما را به کار زیاد، مهارتهای فراوان و رسیدن به تعالی سوق می داد و در عین حال همه این دستاوردها کوچک، حقیر و غیر قابل نمایش بودند. زندگی در سایه بسیار به اصول فروتنی نزدیک بود.
شبکه های مجازی با ورود یکباره به زندگی اجتماعی ما، مرزهای فروتنی را هر روز کوچکتر کردند.
هر مهارت، هر دستاورد، هر لطف و حتی هر ناتوانی به یک فضیلت تبدیل شد و دنیا با معیارهای جدید بهتر خو گرفت.
شاید در همین روزها، فروتنی یک رذیلت اخلاقی معرفی شود و شاید برای رفع آن و رهایی از دام فروتنی، متخصصان روان شناسی، مقاله بنویسند، کنفرانس بگذارند و جلسات درمانی شکل بگیرد.
شاید فروتنی به کلمه ای در کتاب های تاریخ، رمان های کلاسیک و تاریخ روان شناسی محدود شود.
شاید برای خداحافظی با فروتنی، مثل رهایی از اعتیاد جشن بگیریم.
ولی
با فروتنی یا هر چیز دیگری، هر لحظه و هر دستاورد شایسته جشن گرفتن و شادی کردن است.