به قول شاعر که می فرماید :
" بسیار سفر باید تا پخته شود خامی"
من اگرچه برای پخته شدن و کسب تجربه های جدید مشتاق هستم اما نسبت به مسافرت با شرایط سخت ( بدون دسترسی به سرویس بهداشتی و حمام و تغییر جای خواب) بدبینی شدیدی دارم. برای رفع این مشکل و ایجاد تعادل بین خواسته ها و واقعیت، خواندن کتاب و استفاده از تجربه های به اشتراک گذاشته شده برای من تا به حال لذت بخش ترین روش بوده است.
دو روز قبل خواندنِ کتابی را به اتمام رساندم که حسِ " شرایط مشابه " و " ما مثل همیم" را به من داد.
شخصیت اصلی داستان، سفری ( یا شاید بهتر است بگوییم فراری) را روایت می کرد که من به عنوان خواننده با هیجان تا انتهای مسیر بدون وقفه همراهش شدم.
شاید سفر به مریخ به عنوان سفر بی بازگشت تبلیغ می شود و البته مثل همیشه تعداد قابل توجهی از هم وطنان عزیزمان برای این سفر بی بازگشت ثبت نام کرده اند. اما مایلم توجه شما را به این نکته جلب کنم که قبل از این سفر، فراگیری مهارت هایی چون مهندسی و پزشکی و باغبانی و گلکاری ضروری است.
افرادی که به مریخ فرستاده می شوند هرگز به زمین باز نخواهند گشت و به همین دلیل بهره هوشی مناسب و سلامت کامل جسمی و روحی از جمله شروط اصلی برای ثبت نام اولیه در این طرح عنوان شده است و پس از انتخاب اعضای نهایی، دوره هشت ساله تمرین و آماده سازی برای سفر به مریخ آغاز می شود.
اما بر خلاف سفر به مریخ برای سفر به جایی که می خواهم از این طریق با من همراه شوید باید به دقت موارد زیر را رعایت کنید. ( هشدار! در غیر این صورت با جان عزیز خود خداحافظی کنید.)
1- احترام بگذارید.
شاید در نگاه اول بگویید احترام گذاشتن که چیز بدی نیست اما منظور از احترام گذاشتن در این جا، خم شدن مقابل تصویر یا مجسمه آدم های چاق و زشت و نفرت انگیزی می شود که تقریبا جزو منفورترین ها هستند.)
2- بدون مراقب و راهنما جایی نروید.
اگر تصور می کنید که چون آدم عاقل و بالغی هستید می توانید هر جایی که دوست دارید تنهایی بروید و هر زمان که تمایل داشتید برگردید، کامل در اشتباهید. در این کشور مثل یک روح در دو بدن در همه جا همراه با مراقب یا راهنمای عزیزتان خواهید بود. ( وظیفه او این است که تمام حرکات و رفتار شما را گزارش دهد این کار فقط برای تامین سلامت شماست! (الکی میگه! با تلفظ بابا پنجعلی) )
به نظر می رسد که قوانین خانه های ایرانی برای تردد جوان تر ها( کودکان خانه که حالا در سنین نوجوانی و جوانی هنوز هم بچه هستند.) چند درجه از قوانین این کشور سبک تر است.
3- بدون اجازه، با کسی ( بومی ها) صحبت نکنید.
نصیحت مادر و پدرتان را از سال های طفولیت به خاطر بیاورید و در هنگام سفر به این کشور بدون اجازه با شهروندان صحبت نکنید. این اخطار کاملا جدی است و شاید به جرم تشویش اذهان بی گناه و پاک مردم این کشور با روش های جدید مرگ از نزدیک آشنا شوید.
هشدار
توجه داشته باشید که اگر فکر می کنید که به طور ناخودآگاه در طول این سفر حسِ بچه زرنگ را خواهید داشت ماجرای عاقبت جوان بیست و یک ساله آمریکایی که به عنوان گردشگر به این کشور رفت و بعد از هفده ماه به عنوان جنازه بیرون آمد را آویزه گوش خود کنید.
در پست بعدی ماجرای فرار را با شما به اشتراک می گذارم شاید روزی به کار آمد.