ویرگول
ورودثبت نام
youjin
youjin
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

مغز افسار گسیخته ام.

هی فکر کنم کنترلشو از دست دادم....


زیر چشام گود شده و جوشای صورتم روز به روز بیشتر و عمیق تر میشن...


دیگه نمی تونم به هیچ چیزی فکر کنم......


اونقدری آشفته ام که فکر میکنم مغزم الان منفجر میشه.....



خدایااا چطور میشه از این اوضاع نجات پیدا کنم؟! کنترل همه چی از دستم خارج شده حتی خودم.....


همش استرس این زمان کوفتی و حساب کردن اینکه چقدر دیگه وقت دارم و چرا روزای قبلی رو تلف کردم ولم نمیکنه .....


کارایی انجام میدم که ذره ای بهشون علاقه ندارم اما واسه مشغول شدنم و فکر نکردن به نگرانی ها انجامشون میدم و هر لحظه بیشتر در اعماق ذهنم فرو میرم


هر دفعه میگم باید این جنون ویران کننده رو کنترل کنم و دوباره و دوباره شکست میخورم مثل یه چرخه جهنمیه

احساس میکنم تموم شدم.....

فقط مثل یه روح سرگردانم توی این دنیا.....

که معلوم نیست باید چه کاری انجام بده.....


خودویرانگریم سر به فلک کشیده اونقدری که دیگه رام نمیشه و هیچ کاری از دستم ساخته نیست....


کلمه ها همش تو ذهنم پرواز میکنن.... و پیش بینی هام واقعن منو میترسونن........




خسته شدم خستههه دیگه تحمل چیزایی که اذیتم میکنن رو ندارم

تحملم دیگه تموم شده لعنتی ! چرا باید به این زندگی ادامه بدم؟!


واقعن دلیل زندگی کردنم رو نمیفهمم؟ ! خیلی دنبال جوابش گشتم اما هیچ وقت پاسخ منطقی و درستی پیدا نکردم....


واقعن نمیدونم جواب چیه..... لعنت بهش.


پ.ن= یکی از اهنگای موردعلاقم از بیلی رو هم گذاشتم... بابت چرت و پرتام sorry

پ.ن2= تا اوضاع رو درست نکنم کلمه ای نمی نویسم دیگههه


زندگیnothinglifewhat the hellend
فقط منم - همین !
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید