به نام خدا
مقدمه :
این روزها و سال ها که به نظر می رسد ناامیدی اصلی ترین عنصر زندگی در نسل ما را تشکیل می دهد و همچنان که در حال تلاش برای کاشتن بذری هستم که 100 سال دیگر ثمر بدهد باید بگویم در این مسیر سخن بسیار دارم و بسیار هم مورد تمسخر واقع می شوم و این طبیعی است چون عشق، هزینه دارد.
در مسیر خود این بار به سراغ #ازدواج رفتم . موضوعی که بیشتر از سایر مسائل باعث شد مورد کنایه و تمسخر واقع شوم اما همچنان و اکیدا معتقدم #فرهنگ_را_ما_میسازیم و نسل ما نسلی است که با سرلوحه قرار دادن عقلانیت در مسیر خود آینده ای درخشان را برای خود و آینده مملکت خود رقم خواهد زد.
حتما و طبیعتا این بررسی و نکاتی که در ادامه مطرح خواهد شد نکات ناکاملی هستند و برای تکمیل آنها نیاز به نظرات کارشناسان در حوزه های مختلف روانشناسی ، جامعه شناسی و ... دارد اما به هر حال من هم نمیتوانستم دست روی دست بگذارم تا کسی برای ما کاری بکند و اینچنین شد که تصمیم گرفتم در حد توان و وسع خود و در حد یک دانشجوی جامعه شناسی کف خیابانی به این موضوع بپردازم و انشاءالله به زودی جلسه ای حضوری برای بررسی و اشتراک گذاری بیشتر و بهتر تجارب دوستان تشکیل خواهیم داد تا بتوانیم نتیجه بهتری بگیریم.
البته واضح است که در مورد موضوع ازدواج نمیتوان برای همه 1 نسخه پیچید و تجربیاتی را مطرح کرد که همه جانبه به کار همه بیاید اما حتما شنیدن نظرات و تجارب دیگران خالی از لطف نخواهد بود و کمک کننده است.
امیدوارم شما عزیزان با نظرات و از جمله انتقادات خود بنده را مورد لطف قرار دهید.
راه های ارتباطی بنده :
شماره تلگرام و واتس اپ :09024884420
ایمیل: mf.najafi95@yahoo.com
اینستاگرام: @fazelnajafi
محمدفاضل نجفی – پاییز98
اما اصل موضوع :
چندی پیش در صفحه اینستاگرام خود سوالی به شرح زیر مطرح کردم:
احتمالا شنیده اید که می گویند ازدواج در ایران مانند یک دیوار است که افرادی که این سمت دیوار هستند (مجرد) میخواهند به آن سمت دیوار بروند و افرادی که آن سمت دیوار هستند میخواهند به این سمت بیایند؛ نظر شما چیست ؟ آیا موافقید یا مخالف؟ و اگر تجربه ای دارید بفرمایید.
پاسخ های زیادی از افراد مختلف به دست من رسید ؛ دختر و پسر ، مجرد و متاهل و حتی در چند مورد جدا شده.
اما به خاطر محدودیت های فضای مجازی و شرایط مخصوص تایپ کردن ، دوستان سعی کرده بودند که خیلی مختصر تجربیات خود را به بنده برای اشتراک گذاری آنها با سایرین ارسال کنند و بنده هم اکنون در این متن سعی دارم علاوه برجمع بندی نظرات دوستان ، نظرات خود را نیز منعکس کنم.
از نظر من ازدواج را امروزه از 2 جهت می توان بررسی کرد :
- شخصی-روانشناختی
- اجتماعی
شخصی-روانشناختی :
از این منظر که امروزه زیاد هم به آن توجه می شود سخن بسیاری گفته شده است . اینکه تیپ شخصیتی شما و طرف مقابل چه مدلی است؟ اینکه اخلاقیات فرد چگونه است ؟ زبان عشق مردان و زنان چه تفاوت هایی دارد؟ و... بررسی و توضیح این مورد بیشتر در حیطه موضوعی روانشناسی است.
تنها یک نکته در این زمینه بسیار زیاد اهمیت دارد و به آن هم اشاره زیادی از طرف دوستان شده بود وآن بحث شناخت است. گرچه هنوز به خاطر شرایط فرهنگی ، مذهبی و اجتماعی به راه حل واحد و مورد قبول همه یا دست کم اکثریت خانواده ها نرسیده ایم با این حال به نکاتی اشاره می کنم که در شناخت خود حتما مدنظر قرار دهید. از هر مدلی که هست دوران آشنایی و شناخت شما( دوستی ، رفت و آمد ، آشنایی با نظارت خانواده ها و ...) این چند مورد می تواند کمک کننده باشد.
البته نکات زیادی توسط مشاوران ارائه شده و می شود ، چند مورد را هم بنده به نظرم از اهمیت بالایی برخوردار است که مطرح میکنم.
1-مراقب فضای فانتزی باشید:
به نظر می رسد یکی از مشکلات اصلی در فضای شناخت طرفین قبل از ازدواج درگیرشدن در فضای احساسی و فانتزی است. دختر و پسری که با هدف آشنایی وارد رابطه ای می شوند (که صورت های مختلفی دارد و به شرایط فردی و خانوادگی بستگی دارد) با چندبار کافه رفتن و آهنگ برای هم فرستادن و پیاده روی زیر باران و چند پست عاشقانه به شدت وارد فضای احساسی می شوند و این در حالی است که هدف چیز دیگری بود !
2-مراقب ارتباطات جنسی خود باشید:
هرکدام از ما ممکن است قبل از ازدواج دچار برخی رفتارها و ارتباطات جنسی (خطرناک و یا غیرخطرناک ) شویم! ارتباطاتی که می تواند بعضا دردسر های قانونی داشته باشد و یا در بعضی شرایط طرفین را دچار عذاب وجدان و وابستگی کند و این خود مانند گردابی است که ممکن است ما را به درون خود بکشد.
3-از یک مشاور کمک بخواهید:
دو مورد قبل از جمله مواردی بود که به نظر می رسید کمتر در این بعد بررسی شده و به آنها اشاره می شود . به طور کلی ارتباط و شناخت زیر نظر یک مشاور بسیار کمک کننده است و او می تواند مهارت هایی را برای شناخت درست تر طرف مقابل به شما آموزش بدهد و احتمال اینکه شما از سلطه عقل خود در دوران شناخت دور شوید کمتر می شود.
( این روزها هزینه های مشاوره دقیقه ای محاسبه می شود که خب این موضوع باعث شده بسیاری از خانواده ها حتی نتوانند برای دوران شناخت هم به مشاور مراجعه کنند. امیدوارم دوستان جوانی که در رشته های مشاوره و روانشناسی و ... تحصیل می کنند بتوانند با راه اندازی طرحی نو ،هم به با تجربه تر شدن خودشان کمک کنند و هم با کمک به خانواده هایی که توان مالی برای مراجعه به مشاور را ندارند یک عمل اخلاقی انسانی را رقم بزنند.
...)
4-از یک دوست کمک بخواهید:
حتی اگر نمی توانید یا نمی خواهید به هر دلیلی به مشاور مراجعه کنید،همان ابتدای امر از یک دوست کمک بخواهید . از او بخواهید چشمهایش را باز کند و در بی رحمانه ترین حالت ،مدام ارتباطات شما را کنترل کند و نکاتی را به شما متذکر شود . اگر شما از یک دوست عاقل و در عین حال دلسوز کمک بخواهید بسیار می تواند کمک کننده خوبی باشد .اگر در دوستان صمیمی خود که تعارف کلامی با آنها ندارید فردی با این ویژگی ها باشد که بسیار بهتر است.
اجتماعی :
ابتدا نیاز است تا تعریفی از شرایط اجتماعی بیان کنم تا بهتر بتوان در مورد این موضوع صحبت کرد. در این نوشته منظور از شرایط اجتماعی هر عامل موثر در انتخاب مناسب برای ازدواج است که طرف مقابل در کنترل آن نقش 100 درصدی ندارد مانند جهیزیه، سربازی، کار، ارتباطات خانواده ها ، انتظارات خانواده ها ، اصالت خانوادگی و ...
البته در انتخاب مناسب بعضی عوامل موثر وجود دارند که بینابینی هستند و نمی توان آن ها را کاملا در دسته شخصی یا اجتماعی قرار داد.
1-خطوط قرمز خود را مشخص کنیم:
نکته مهم در مورد انتظارات این است که خطوط قرمز خود را از قبل مشخص کنید ! اگر میخواهید همسرتان جهیزیه خیلی کاملی داشته باشد و یا اگر برایتان مهم است که خواستگارتان شرایط کاری خاصی داشته باشد و... این حق طبیعی شماست که این نظرات را داشته باشید اما مهم این است که خودتان و عاقلانه و با در نظر گرفتن همه ی شرایط به 1 نتیجه گیری برسید . البته واضح است که در مسیر تعیین این خطوط قرمز مهم است که شما از تجربیات سایرین استفاده کنید، با دیگران مشورت کنید ، شرایط و نظرات خانواده خود را در نظر بگیرید و ... اما این نکته را فراموش نکنید که تعیین کننده نهایی خطوط قرمز شما هستید.
2-صریحا خطوط قرمز خود را مطرح کنیم:
آسیبی که بعضا دچارش می شویم این است که بعد از مشخص کردن خطوط قرمز از بیان کردن صریح آنها خودداری می کنیم .چراکه نگرانیم برچسب خاصی بخوریم . مانند اینکه چقدر انتظاراتش بالاست یا اینکه حتما زیر سرش بلند شده که اینقدر راحت میگیرد و ... .
حتما از قبل این واقعیتی که متاسفانه در زمینه های مختلف با آن سر و کار داریم ( برچسب زدن) را به خود متذکر شوید و آمادگی هرگونه برچسب خوردن را برای خود ایجاد کنید.
3-واقع نگر باشیم:
شاید در تعیین خطوط قرمز این موضوع مهمترین و آسیب زننده ترین بخش باشد . پسران و خانواده هایی که به عنوان مثال انتظار جهیزیه های آنچنانی دارند ( جهیزیه ای که امروزه در حالت بسیار معمولی آن حداقل 70-80 میلیون را برای خانواده دختر آب می خورد) جهیزیه ای که اگر پدر خانواده کارمند یا کارگر یا حتی شغل آزاد داشته باشد تهیه آن بسیار هزینه بر و مشکل است . یا دختران و خانواده های آنها که انتظار مهریه های بالا ، شرایط شغلی خیلی خاص ، پایان خدمت ، خانه و... را از داماد دارند ! پسری که اگر در شرایط معمولی لیسانس بخواهد بگیرد و سربازی هم برود حداقل 24 سال سن دارد و با فرض اینکه از خانواده ای با وضع اقتصادی خوب باشد و شغل پدری هم برای او آماده باشد و پدر برای او خانه ای تهیه کرده باشد می تواند در این سن اقدام برای تشکیل خانواده کند.
قصد ندارم در این بخش به توضیحات زیادی بپردازم . طبیعی است که همه خانواده ها و همه دختران و پسران چنین انتظاراتی ندارند و شاید شما هم یکی از این افراد باشید . یا ممکن است هنگامی که این نوشته را می خوانید بگویید بقیه اینگونه هستند و من که چنین انتظاراتی ندارم! اما ما در این نوشته در مورد یک آرمان شهر صحبت نمیکنیم . صحبت های ما در مورد کف خیابان ها و کوچه ها و خانه های ایران است . بسیاری از ما هنگامی که در شرایط واقعی ازدواج قرار میگیریم طبیعتا انتظاراتی داریم که البته حق ما نیز هست. انتظار اینکه پسر شغل داشته باشد یا برنامه ای برای سربازی و تحصیل داشته باشد یا اینکه دختر بتواند جهیزیه ای معقول و حداقلی تهیه کند انتظار زیادی نیست ؛ اما هنگامی که در متن کار قرار میگیریم سیل افکار عمومی و نگاه ها ما را با خود می برد و باعث می شود انتظارات به حق ما ، شبیه به انتظارات همه جامعه شود و این خود باعث می شود که حتی در صورت ازدواج، ریسک آسیب پذیری طرفین بالا رود یا اینکه کلا طرفین از ازدواج منصرف شوند،شرایطی که امروزه بسیاری از جوانان در آن به سر می برند.
( در باب این واقع نگر نبودن، هم دختران و هم پسران سخنان بسیاری دارند که خب دوستانی که نظرات خود را برای من ارسال کردند آنهارا در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده ام و انشاءالله در جلسه ای حضوری بیشتر پای حرف های هم مینشینیم. همچنین میتوانید برای مشاهده نظرات دوستان به صفحه اینستاگرام بنده مراجعه کنید)
نتیجه گیری
4-جهادکنیم:
هدف من در این نوشته این نیست که توضیح واضحات بدهم یا بخواهم روضه بخوانم و فقط تحلیل کنم ! هدف اصلی من این نتیجه گیری است که نسل ما باید جهاد کند ! باید تابو شکنی کند ! باید بعضی ساختارهای کهنه و پوسیده گذشتگان را از بین ببرد و این مهم دست نیافتنی است مگر با خواستن و گفتگوی بین نسلی و در یک کلام جهاد نسل ما در فرهنگ.
سالیان درازی است اگر همه درس خواندند ما هم درس خواندیم ، اگر کنش سیاسی خاصی کردند ما هم کردیم ، اگر در مسیر خاصی رفتند ما هم رفتیم ، اگر چیزی را زشت دانستند زشت دانستیم و اگر چیزی را همه خوب دانستند ما هم خوب دانستیم !
نسل ما نسلی است که باید به این پیروی های کورکورانه پایان دهد ، به این تابو ها و ساختارهای کورکورانه شکل گرفته و حتی به کنش های سیاسی چشم بسته پایان دهد! نسل ما اگر میخواهد کاری انجام دهد ، اگر میخواهد تغییری تاریخی را رقم بزند جنسش از جنس عقلانیت باید باشد.از جنس عمل! با پست و استوری و نظر و تحلیل تایپ کردن تنها، تغییری رخ نمیدهد . برای تغییر باید از خودمان شروع کنیم و به میدان عمل بیاییم. باید با صحبت و تعامل و با صبر برای شنیدن همه نظرات پای در این مسیر نهیم.
در پایان امیدوارم این نوشته توانسته باشد هرچندکم به شما ،برای تامل چند لحظه ای در این موضوع مهم کمک کند.