روز اعلام نتایج نهایی کنکور سال 92 همه ما باغ بودیم که با تماس یکی از خانواده ها متوجه شدیم که نتایج نهایی اعلام شده. تنها یک گوشی هوشمند همراهمان بود و امکان اینکه همه ما بخواهیم از آن گوشی نتیجه خود را ببینیم وجود نداشت و حتی اضطراب و حوصله جمع نیز اجازه این کار را نمیداد.
هرکسی به نحوی رفت در پی نتیجه کنکورش ...
مسعود ، برق صنعتی
شهرداد ، معدن تهران
علی نورامید، مدیریت اصفهان
فاضل ، مواد صنعتی
علی رضایی، مواد یزد
و...
نمیخواهم از مسعود که ارشدش در برق امیرکبیر رو به اتمام است یا شهرداد که ارشد را در ایتالیا شروع کرده و یا حتی از علی نورامید که رنک مدیریت بود و هست و الان ازدواج کرده بگویم ؛ میخوام از سرنوشت 2 موادی بگویم . خودم(فاضل) و علی رضایی
نمیتوانم بگویم آن روز ، آن عصر ،آن غروب ،دوست داشتنی بود یا نه ! هرکسی حس غریبی داشت . انگار همه تلاش های خود را مرور میکردند و در حال سبک و سنگین کردن اینکه از نتیجه خود راضی هستند یا نه .
شاید آن روز همه فکر میکردند که نتیجه فاضل بهتر از علی بود، مواد صنعتی کجا و مواد یزد کجا...
اما امروز خود من سربلند اعتراف می کنم نتیجه علی بهتر بود . شاید بپرسید چرا ؟
علتش این است که علی آدم مسیر مهندسی بود و من آدم آن مسیر نبودم.
الان و بعد از گذشت 6 سال از آن روزها علی رضایی در مقطع کارشناسی ارشد مواد صنعتی رو به فراغت از تحصیل است و کلی فعالیت و پیشرفت علمی و کاری داشته است و خداراشکر روز به روز حرکت رو به جلو و رو به رشدی دارد و من که یک سال است مسیر درست تر خود را پیدا کرده ام به تازگی از درس و فعالیت آکادمیک لذت میبرم...
در باب مقایسه علی رضایی و من خیلی حرف دارم اما خلاصه اینکه معیارهای افکار عمومی را دور بریزید رفقا ، مسیر خودتون را پیدا کنید و از بودن در آن مسیر خوش #حال باشید.
پ.ن: 5 سال لیسانس صنعتی اگر بهترین دوران زندگی من نباشد یکی از بهترین هاست . اینی که من آدم مهندسی نبودم به این معنی نیست که من در صنعتی خوشحال نبودم.
خوشحالی را باید بسازید ؛ جایی وجود ندارد.