هر اتفاقی به نوعی در فوتبال شدنی است. زمانی که هربرت چاپمن برای اولین بار در حال طراحی نقشه برای آرایش دفاعی خود بود، شاید فکر نمی کرد که ساختار W-M برای همیشه زنده بماند. حتی تا الان که 90 سال از ان موضوع می گذرد، هزاران تیم وجود دارند که ظاهرا شکست ناپذیر هستند.
کارهای خوب هیچ گاه تاریخ انقضا ندارند. هر چیزی در دنیای فوتبال شدنی است و البته اضطرار سرمنشا تمام نوآوری هاست. اما ما در آینده شاهد چه نوآوری هایی خواهیم بود؟ یا لااقل کدام ایده ها در دهه 2020 بازبینی و باز پروری خواهند شد؟
همانطور که گیگن پرسینگ، inverted full backs و 442 فشرده در دهه 2010 مجددا رواج پیدا کرد، دهه پر افت و خیز 2020 نیز می تواند دوران دیگری از به روز رسانی جذاب ترین ایده ها باشد.
یورگن کلوپ می گوید: گیگن پرسینگ بهترین بازی ساز دنیا است. او با اجرای گیگن پرسینگ خود در آنفیلد، فوتبال انگلیس را بدون پست شماره 10 سنتی فتح کرد.
در حقیقت یورگن کلوپ هیچ گاه یک هافبک خلاق به سبک دی بروینه یا پل پوگبا نداشته است.
در حالی که خلق موقعیت های اولیه قرمزها از طریق مدافعان کناری به دست می آمد، لیورپول بارها و بارها در این فصل از روش دیگری نیز استفاده کرده بود.
در حالی که لیورپول در حال رشد و تکامل بود بازیکنان کلوپ، به واسطه توپگیری فیرمینیو در یک سوم تهاجمی به موفقیت های بیشتری دست یافتند. یک تاکتیک قدیمی که قبلا توسط یک مرد بزرگ مورد استفاده قرار گرفته بود و بسیار موثر بود.
البته به جز لیورپول تیم دیگری نمی توانست آن را پیاده کند.
تاکتیک کلوپ، تجمع اطراف پرس برای دریافت توپ های دوم در یک سوم تهاجمی بود که تیم های خیلی کمی در لیگ برتر انگلیس توانستند از این ایده کپی برداری کنند. کلوپ و پپ گواردیولا به واسطه پرس از جلو در حال پیشی گرفتن از سایر تیم های جهان هستند.
ممکن است در آینده ورژن جدیدی از فوتبال در لیگ جزیره را شاهد باشیم که در آن پرس بیشتر به کار گرفته شود.
*آکادمی دروازه بانی فوتبال در استان البرز و کرج | FCDORFAK
*استعدادیابی فوتبال در کرج (استعدادیابی فوتبال نونهالان در کرج)
استفاده از دفاع چهار نفره همواره برای داشتن یک دفاع بسیار فشرده نیست. استفاده از سوئیپر و لیبرو به این معناست که یک بازیکن از دفاع به سمت خط هافبک جلو بکشد و یک حمله را رهبری کند. رونالد کومان در دوران حرفه ای بازی خود به این روش عمل می کرد.
هر چند این روزها به لطف پرس از جلو، کمتر شاهد چنین چیزی هستیم اما حقیقت این است که می توان از بازیکنی که توانایی دریبل زدن بالایی داشته باشد در هرجایی از زمین استفاده کرد. بازیکنان بسیاری مانند کومان می توانند وجود داشته باشند که به عنوان لیبرو، سوئیپر و یا پنج کاذب مورد استفاده قرار گیرد و این روش مجددا احیا شود.
فرانک دی یانگ چشمه هایی از یک مدافع مرکزی دریبل زن در آژاکس از خودش نشان داده است. او به طور مداوم از خط دفاعی جلو می کشید تا در حمله شرکت کند. هر چند ممکن است او هنوز تاثیر خود را در بارسلونا با سرمربی جدید آن-کومان- نگذاشته باشد اما این ایده ای است که در آکادمی آژاکس پیاده سازی می شود.
آینده بازیکن زیر 17 سال، اولیویر آرتسن بازیکن به دلیل مشابهت بازی او با دی یانگ نیز مورد توجه است. این نوع بازیکنان در دریبل زدن مهارت دارند، می توانند با پاس های خود حریف را فریب بدهند. پاس های عمقی دقیقی ارسال می کنند و بدون نیاز به بازی سازی از عقب زمین می توانند از پرس حریف فرار کنند.
بازیسازی از عقب در حال حاضر در انگلیس بسیار رواج دارد(این موضوع پیشروی طبیعی و ساده توپ از مدافعان مرکزی است) در حالی که ریشه آن به آژاکس برمی گردد.
یک نقل قول معروف است که «هیچ کس نمی تواند وقتی بزرگ شد مانند گری نویل بشود». ترنت آرنولد و رابرتسون تا حدودی این روند پیش رفته اند اما آنها در ابتدای راهی هستند که قرار است در این دهه به نمایش گذاشته شود.
در تیم آرسنال تحت هدایت آرتتا، ساکا روی کاغذ سمت چپ زمین در منطقه دفاعی را پوشش می دهد در حالی که عملکرد او، زمانی که اوبامیانگ از وینگر به مهاجم گلزن تغییر نقش می دهد، مانند یک inside forward می باشد. ساکا در تیم آرتتا نسبت به زمانی که اونای امری سرمربی تیم بود، از سوی هم تیمی ها بیشترحمایت می شود. در این روش مرز بین مدافعان کناری و وینگرهای دفاعی به راحتی قابل تمیز دادن نیست.
مائوریتسیو ساری کسی بود که این وظیفه را برای مدافعان کناری خود تعریف کرده بود و به مرور زمان مربی های بیشتری از این روش استفاده خواهند کرد.
عقب کشیدن وینگرها به سمت مدافعان کناری موضوع جدیدی نیست. هر چند بازیکنانی مانند آرنولد، ساکا و آلفونسو دیویس در بایرمونیخ چیزی فراتر از این موضوع را ارائه کردند و آن این است که نسل جدید مدافعان کناری نه به طور مطلق مهاجم هستند و نه کامل در نقش یک مدافع، به عنوان یک دفع کننده توپ ظاهر می شوند بلکه هر دو وظیفه را با توجه به شرایط بازی انجام می دهند.
مربیان زیادی به مرور دریافتند که بازیکنان تکنیکی و با استعداد در دفاع راست و چپ اگر زمانی که به عنوان مهاجم وارد عمل می شوند، به درستی توسط سایر بازیکنان در تمام زمین حمایت شوند ویژگی های خارق العاده ای از خود به نمایش می گذارند.
آرتتا به جای اینکه از ساکا بخواهد صرفا در دفاع وظایف خود را انجام دهد، زمانی که تیم آرسنال مالکیت توپ را در اختیار دارد از سایر بازیکنان می خواهد تا جای خالی او را پر کنند.
کلوپ نیز سیستمی ساخته که فابینیو بین مدافعان مرکزی قرار بگیرد و در این صورت مدافع مرکزی سمت راست می تواند بیشتر به کناره ها برود تا آرنولد را پوشش دهد. این احتمال وجود دارد که در ده سال آینده این ایده محبوبیت بیشتری پیدا کند. تیم هایی مانند رئال مادرید و بارسلونا ثابت کرده اند که مدافع کناری در بازی مدرن چقدر مهم است: فقط تصور کنید اگر مدافعان کناری حتی بیشتر از اینها پیشرفت کنند چه اتفاقی می افتد؟
همانطور که گفته شد؛ ضرورت مادر همه نوآوری هاست. اکنون چه نوع بازیکنی با نوع جدید مدافعان کناری مورد نیاز است؟
در آرسنال گرانیت ژاکا با خروج از خط هافبک جای خالی ساکا را پر می کند. در منچسترسیتی inverted full backs یک پست شناخته شده است. هر چند هافبک های سیتی در گذشته نشان داده اند که می توانند فضای خالی مدافعان را پر کنند تا پرس حریف را بشکنند و به راحتی بتوانند توپ را در میانه میدان به حرکت در بیاورند.
معمولا این مدافعان مرکزی هستند که فضای خالی مدافعان کناری یا وینگرها را پوشش می دهند اما در ده سال آینده باشگاه ها می توانند با بسط این موضوع و استفاده از هافبک های چپ و راست بخواهند که آنها فضای مورد نیاز ایجاد کنند و در جناحی که حضور دارند نیروی محرکه مورد نیاز را تامین کنند.
وظیفه یک inverted full back در بازی مشابه یک هافبک دفاعی است. به نظر می رسد با پیشرفت مدافعان کناری نوعی از هافبک ها تعریف می شوند که می توانند در جایگاه مدافعان کناری قرار بگیرند.
آنها از نظر قوای بدنی و مهارت در سطح خوبی هستند. جاگیری های عالی دارند و در پخش توپ بسیار قوی عمل می کنند.
ما می توانیم ترکیب های دیگری از هافبک ها و مدافعان کناری را ببینیم که هنگام مالکیت توپ یکدیگر را پوشش می دهند. در زمانی که مدافعان کناری تکنیکی به عنوان وینگر عمل می کنند این روش بهترین کار برای قوی نگه داشتن خط هافبک می باشد.
از زمانی که بحث قدرت بدنی در بازیها اوج گرفته، پست شماره 10 تقریبا در فوتبال کمرنگ شده است.
دوران بازی سازهای آهسته مانند اوزیل و ریکلمه به پایان رسیده و بازیکنانی با قوای بدنی بالاتر، دفاعی تر و محکم تر شماره 8 جایگزین آنها شده اند.
مربیان به این نتیجه رسیده اند که جابجایی بازیکنان در پست های مختلف موجب افزایش خلاقیت آنها و ایجاد موقعیت های بیشتر می شود. اما در حال حاضر خلاقیت معنای وسیع تری پیدا کرده است.
هم شیفت مدافعان کناری به سمت مرکز زمین را شامل می شود و هم حرکت وینگرها به سمت منطقه داخلی زمین. در رنجرز استیون جرارد به طور تصادفی به راه حلی برای مشکل عدم خلاقیت در تیمش دست یافت.
شروع بازی با دو پست شماره 10 که در منطقه میانی قرار می گیرند در یک 433 به شدت فشرده. این روش مشابه روش مورد علاقه پوچیتنو در تاتنهام است که اریکسون و سون هیونگ مین را داشت و از روش اورلپ مدافعان کناری استفاده می کرد.
با وجود مدافعانی با جسارت بالا، هافبک ها سرسخت تر شده و نفوذ به عمق دفاع بسیار سخت می شود. حتی منچسترسیتی هم این کار را با دی بروینه و سیلوا انجام می دهد. هر چند که این موضوع از پست شماره هشت نشات می گیرد.
احتمال به دام انداختن حریف به این روش در مواردی که مدافعین در قطع توپ های بلند مهارت دارند، بسیار بالا است.
باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز، به عنوان یکی از بهترین باشگاه ها و مدارس فوتبال در استان البرز، از بازیکنان با استعداد فوتبال استان البرز، تست فنی بعمل می آورد. شما نیز می توانید با توجه به شرایط سنی خود در یکی از رده های باشگاه فوتبال درفک حضور داشته باشید.
باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز از استعدادهای فوتبال در سراسر کشور پذیرش می کند. شما می توانید به مجموعه درفک پیوسته و در مسیر حرفه ای شدن به عنوان یک فوتبالیست قدم بردارید.