در نقشه عبدالغفار که در سالهای پایانی سلطنت ناصرالدینشاه یعنی حدود سال ۱۲۷۰ شمسی بیست و چند سال بعد از گسترش تهران توسط ناصرالدینشاه تصویر شده است در میان خانه باغهایی که در غرب لالهزار قرار دارد یک قطعه زمین کوچکتر از باغهایی که در اطرافش با این نام مشخص شده است:« خانه انیسالدوله»
شاید این قطعه زمین یکی از زمینهایی باشد که ناصرالدینشاه در تقسیم لالهزار به قطعات کوچکتر و فروش آن برای تامین کسری خزانه به انیسالدوله سوگلی دربارش فروخته شده بود. البته احتمالش هست که انیسالدوله این زمین و عمارت را سالها قبل خریده باشد. ناصرالدینشاه بعد از لغو قرارداد رژی ناچار بود ۹۰ هزار تومان غرامت به شرکت انگلیسی پرداخت کند. او برای تامین این غرامت باغ لالهزار را با وجود مخالفت نزدیکانش در قطعات مختلف به فروش رساند.
خانه متعلق به انیسالدوله در میان املاک ورثه مرحوم امیر نظام که در دست خانواده محمدرحیمخان علاالدوله بود و عمارت جناب امینالسلطان قرار داشت.
انیسالدوله به روایت همه منابع داخلی و خارجی مهمترین همسر ناصرالدینشاه و به نوعی ملکه دربار او بعد از مهدعلیا بود. درباره تاریخ تولد انیسالدوله اطلاع زیادی در دسترس نیست. او در خانوادهای گرجیتبار در روستای امامه به دنیا آمد. پدرش نورمحمد، از تبار گرجیانی بود که در زمان صفویه، از گرجستان به سمت مازندران کوچ کرده بودند. پشت قرآن خانوادگی نامش را فاطمه گذاشتند. پدرش زمانی که هنوز خردسال بود درگذشت و فاطمه را به عمهاش سپردند که ارتباطاتی با دربار داشت.
درباره ورود فاطمه خانم به دربار البته روایتهای مختلفی وجود دارد. تاجالسلطنه دختر ناصرالدین شاه که علاقه زیادی به انیسالدوله داشت نوشته او توسط عمهاش برای همراهی و خدمت جیران فروغالسلطنه به حرم آمد و در همان جا ماندگار شد. او تا زمانی که جیران زنده بود خدمتش را کرد و جزو نزدیکان سوگلی محبوب شاه بود و تا لحظه مرگ او را رها نکرد. انیسالدوله بعد از مرگ جیران جای او را در حرم سلطنتی گرفت و خیلی زود رمزهای سیاست و گرداندن حرم شاهی را از مهدعلیا آموخت و بعد از مرگ او در جایش نشست. او یکی اززنان ثروتمند ناصرالدینشاه بود و زمینهای زیادی در تهران و اطراف تهران خریده بود. یکی از این املاک همین خانه بود که او احتمالا برای سالهایی که باید حرم را ترک میکرد خریده است. زنان شاه در صورتی که صیغه و بدون بچه بودند باید بعد از مرگ او حرم را ترک میکردند. انیسالدوله به گفته تاجالسلطنه اما چند ماهی بیشتر بعد از مرگ شاه زنده نماند و درگذشت. این خانه چند سال بعد زمانی که احتشامالسلطنه قصد داشت دومین مدرسه تهران یعنی علمیه را راهاندازی کند اجاره و در اختیار انجمن معارف قرار گرفت. علمیه دو سالی در این خانه باقی ماند. در مورد سرنوشت بعدی خانه اطلاع زیادی در دست نیست اما به نظر میرسد که این خانه حدود سالهای ۱۳۲۵ تخریب و پاساژ تابان و چند مغازه در جایش ساخته شد است. براساس تطبیق نقشه عبدالغفار با نقشه امروز حدود کوچه شاهچراغی و تماشاخانه تهران یا تئاتر نصر است.