🔥🔥🌱خلاصه کتاب 🌱🔥🔥
این رمان در مورد ضد قهرمان سلین، فردینان باردامو است که صداقت و روراست بودن او بسیار به چشم می خورد.
فردینان مثل خیلی از ماها دچار خودسانسوری نیست که هیچ، حتی تمام مکنونات ذهنی و قلبیش را بی ترس و واهمه فریاد می زند. ترسش را، نفرتش را، بیزاریش را و تقریبا هر احساسی که داشته باشد را فریاد می زند. فردینان ترسی از ابراز وجود ندارد.
کتاب بین دو جنگ جهانی اول و دوم جریان داره و تا اینجایی که خوندم بیشتر سعی داره فضای داغون جنگ رو نمایش بزاره
ترجمه کمی عجیبه بلکه خود کتاب به دلیل نثرش این شکلیه منظورم اینه سبک نوشتار نویسنده این شکلی هست و مترجم خیلی سعی کرده به شکل درست ترجمه اش بکنه و در آخر باید برای خوندن جملات کمی تعمل کنید تا متوجه بشید منظور نویسنده یا مترجم چی بوده در کل قابل قبوله
کتاب عجیبیه با اینکه نثر کوچه بازاری داره و خوندنش کمی سخته در اوایل کتاب ولی بعد از مدتی بهش عادت میکنید تا اینجایی کتاب که صفحه ۲۰۰هستم راجب داوطلب شدن شخصیت اصلی کتاب در جنگ جهانی اول هست هنوز نمیدونم بعدش چی میشه
اول با حس وطن پرستی به جنگ میره و بعد از ترس جنگ و کشته شدن دچار توهم میشه در بیمارستانی که بستری هست تمام تلاشش رو میکنه به جنگ نفرستنش و مرتب دنبال ایجاد حس ترحم و وطن پرستی اطرافیانشه تا بتونه ازشون پولی در بیاره کتاب به شدت پوچگرایی داره به شدت زدجنگ هست هر شخصی کتاب رو بخونه مطمئنم برای مدتی زد جنگ میشه
شخصیت اصلی کتاب تونسته از جنگفرار کنه و با هزاران بدبختی که حتما باید بخونید تا متوجه بشید رفته به یکی از مستعمره های فرانسه در افریقا به اسم کنگو که در حال حاضر دو تا کشور به اسم کنگو هست در افریقا که نمیدونم این به کدومش رفته شخصیت اصلی رو برای کار میفرستنش در اعماق جنگل های کنگو جالبیش اینجاست دچار تب میشه و بومی ها بهش کمک میکنند و سه روز اون رو با یک تخت میبرند به مستعمره اسپانیا در همون نزدیکی خودش میگه هنوز نمیتونم بفهمم این بومی های آدم خوار چطور اون رو نخوردند و این همه راه بردنش به مستعمره اسپانیا که در ادامه متوجه میشید یکسری برده سیاه پوست بردنش تا بفروشنش به کشتی بار برای حمل بار و پارو زدن یکجورایی برده شده😂 خودش داشته برده میفروخته حالا شده برده توسط همون بومی هایی که ازشون سواستفاده میکرده😁
کتاب از میدانهای نبرد گل آلود جنگ جهانی شروع میشه و در جنگلهای وحشیانه آفریقا که مستعمره فرانسه ، تا کشف آمریکا و شاغل شدن در آن و بازگشت به حومه پاریس برای کار به عنوان پزشک پیش از استخدام در یک آسایشگاه روانی در نهایت تمام میشه
سلین(شخصیت اصلی کتاب) با روایتی انساندوستانه اول شخص از طریق آزمایشها و مصیبتهای که در زندگی اش اتفاق می افتد را دنبال میکنیم و تلاش میکنیم تا دنیای اطرافش را درک کنیم. سلین که بهعنوان رمانی نیمه اتوبیوگرافیک روایت میشود، عمدتاً دیدگاه های سلین راجب انزجاری است که از وضعیت جامعه اون زمان داشته و به شکلی جذاب بیان میکنه
کتاب سال ۱۹۳۲ منتشر شده و شرایط جهان مثل دنیای امروز رام شده نیست ، تحقیر جنسیتی، یهودی ستیزی(با کمال تعجب و خوشحالی) و نیهیلیستی(پوچ گرایی) وجود داره واژگان غالباً محاوره ای یا فش بیان میشن، و ژان پل سارتر یکی از طرفداران پر و پا قرص این نویسنده است، اوایل سبک نوشتاری کتاب سخت بود ولی بعد از چند صفحه خوندن سبک نوشتاری اش رو دوست داشتم. بارها پیش اومد که متن کتاب باعث خنده ام بشه یا به دلیل بدشانسی اش یا گفتارش،
اثری تأثیرگذار و مهم، ازیکی از نثر نویسان بزرگ قرن گذشته