نگاهی به جزییات آخرین ساخته فیلمساز نابغه!
توجه: این مطلب حاوی اسپویل است
یازدهمین فیلم بلند سینمایی نولان، یعنی “Tenet” اولین فیلم مهم هالیوود بود که در میان همهگیری ویروس کرونا در سینماها اکران شد. حالا با مشاهده گستردگی ابعاد فنی کار استقامت نولان برای اکران فیلم جدیدش بر پرده سینما منطقیتر به نظر میرسد. این فیلم نولان هزارتویی بافته شده از رشتههایی است که یادآور کارهای گذشته این فیلمساز است.
با تمام اوصاف، نویسنده سایت دیجیتال اسپای یعنی ایان ساندوِل طی یک مقاله تلاش داشته به سوالات مختلف بینندگان فیلم Tenet پاسخ دهد. قطعا لازم به ذکر نیست اما اگر فیلم جدید کریستوفر نولان را تا اتنها تماشا نکردهاید، از خواندن ادامه مقاله خودداری بفرمایید. حال اگر فیلم را دیدهاید و سوالات مختلفی در ذهنتان نقش بسته، در ادامه این مقاله با ما همراه باشید و بدانید که این مطلب کلا اسپویل فیلم است!
کریستوفر نولان به انتقاد از فیلمهای ابرقهرمانی میپردازد
شکست تجاری Tenet میتواند دلیلی بر مرگ همیشگی سینماها باشد؟
یادداشت: چرا “Tenet” را دوست نداشتم؟
برای مثال صحنههای نبرد شدید دانکرک، سکانسهای اکشن علمیتخیلی Inception و زمان پراکنده Memento همه در Tenet بازتاب مییابد. حالا با این اوصاف باید دید خود فیلم Tenet در مورد چیست؟! حالا ما در ویجیاتو قصد داریم با بیان نکات کلی داستان، شما را به درک کاملتری از این اثر نزدیک کنیم.
اساساً تِنت “Tenet” در مورد چیست؟
در آنچه که جاه طلبانهترین و پیچیدهترین فیلم کریستوفر نولان تا کنون به نظر میرسد، تِنت یک مامور CIA (با بازی خونسرد جان دیوید واشنگتن) که نامش مشخص نیست را دنبال میکند. این فیلم از همان ابتدا شروع به ایجاد یک ایده گیجکننده و داغ میکند. یک اجرای سمفونیک در کیف مورد حمله قرار میگیرد و مأمور سیا که نامش در فیلم به طرز وحشتناکی با عنوان “قهرمان داستان” برده میشود، برای بازیابی یک همکار و یک شئ عجیب، مخفیانه به این ماموریت فرستاده میشود.
سپس بعد از این افتتاحیه پُر سروصدا قهرمان داستان دستگیر و شکنجه میشود و البته او مایل نیست هیچ اطلاعاتی را فاش کند. بنابراین سعی میکند با خوردن قرص سیانور خودکشی کند. کمی بعد روشن میشود او زنده ماند و از خواب بیدار میشود و میفهمد قرص سیانورش جعلی بوده. در واقع این ماموریت مهر تاییدی بر وفاداری وی به یک آژانس بوده است. آژانسی که او را به عنوان یک مامور محرمانه برای نجات جهان میخواهد. این آژانس مخفی، معروف به تِنت است.
این انتصاب قهرمان فیلم را به یک مرکز مخفی هدایت میکند که در آن این شخصیت اصلی از تهدیدی که با آن روبروست (وارونگی) مطلع میشود. البته، اگر فیلم را دیده باشید، قطعاً میدانید داستان بسیار پیچیده تر از این است. اما حداقل در تریلرها، این داستانی است که نولان برای تنت ساخته است.
اما وارونگی چیست؟ هنگامی که ما واقعیت را تجربه میکنیم، اشیا و آنتروپی آنها را در حالی که به جلو حرکت میکنند، میبینیم. با این حال، اشیایی پیدا شده است که در آنها مواد برعکس شدهاند، و این باعث میشود که آنها در طول زمان به عقب بروند. در حالی که این موضوع در صحنه فیلم با یک گلوله نشان داده میشود، اما به نظر میرسد تهدید واقعی سلاحهای هستهای معکوس باشد.
احتمالاً گفتن همین توضیحات نیز گیجکننده است، اما این موضوعات واقعیت فیلم “Tenet” را شکل میدهند. در طی یک سفر ماجراجویانه قهرمان داستان با شخصیت نیل همراه میشود، شخصیتی که توسط رابرت پتینسون با لحنی شوخ اجرا شده است. اما این دو نفر منبع این اشیا معکوس را پیش یک فروشنده اسلحه روسی به نام آندره (کنت برانا) ردیابی میکنند. برای نزدیک شدن به آندری فوقالعاده ثروتمند و کاملاً مشکوک، قهرمان داستان از کت همسر آندری (الیزابت دبیکی) کمک میگیرد.
کت نیز به دلیل تهدید شوهر بد دهن خود نسبت به پسرش در صورت عدم تمکین از او ضربه میخورد، بنابراین کت نیز تنفر خاصی نسبت به آندری دارد. اما آنچه در ادامه تنت به وجود میآید تلاش مداوم شخصیت قهرمان برای جلوگیری از برنامه مخرب آندری در استفاده از فناوری وارونگی برای پایان دادن به جهان است. همه اینها توسط صحنههای اکشن وارونه که هرگز در سینما دیده نشدهاند، به تصویر کشیده شده است.
جالب است بگوییم تصور بر این بود که رازداری در مورد طرح فیلم Tenet مانع از هرگونه اسپویل میشود. اما با انتشار فیلم و گشوده شدن حرف و حدیثها، بسیاری از طرفداران نولان سوالات بیشتری داشتند تا پاسخ. از نظر بسیاری از منتقدان، به نظر میرسد که این پنهان کاری بیش از آنکه به رمز و راز فیلم مربوط باشد، بیشتر به پیچیدگی فیلم مربوط بوده است. جالب است بدانید حتی بازیگران تِنت نیز در پاسخ به این سوال که “تنت در مورد چیست؟” مشکل داشتهاند.
مانند بسیاری از فیلمهای نولان، زمان ایده اصلی در قلب همه امور است؛ اما سوال مهم این است که دقیقاً در فیلم تنت چه اتفاقی می افتد؟
تنت به معنای یک اصل یا یک اعتقاد است، که نشان میدهد قهرمان اصلی باید به راحتی به آنچه انجام میدهد، (بدون در نظر گرفتن واقعیات کامل) اعتقاد داشته باشد. همانطور که در بالا گفته شد وارونگی زمان یک موضوع اصلی در این فیلم است، به این معنی که زمان میتواند به عقب برود. افراد و اشیا میتوانند معکوس شوند، و این باعث صحنههای گیجکنندهای مانند شلیک گلوله به اسلحه میشود، در حالی که یک فرد وارونه در فیلم میتواند در طول زمان به عقب حرکت کند، و این در حالی است که بقیه جهان به جلو میدوند و بالعکس.
همه عناصر از قهرمان گرفته تا ضدقهرمان درگیر کسب یک نقشه تاریک برای دستیابی به الگوریتم وارونگی در آینده هستند. این برنامهها یا نقشه شامل جمع آوری 9 قطعه الگوریتم، از سلاحی است که در زمان و مکان پراکنده شدهاند. جمع آوری آنها به دارنده اجازه میدهد تا آنتروپی را وارونه کند (یک مفهوم فیزیکی پیچیده شامل ماده و زمان).
حالا در این بین شرور ماجرا با بازی کنت برانا نیز یک بیماری بدون درمان دارد، بنابراین درگذشت او حتمی است، اما این شرور قصد دارد وقتی از این دنیا میرود همه بشریت را نیز بُکشد. چرا؟! هیچ منطق و خط داستانی درستی در این باب وجود ندارد. از قرار معلوم این شرور قصد دارد به زمانی که با همسرش کت در یک سفر سعادتمندانه در قایق شخصی بوده بازگردد و سپس خود را بکشد، که این باعث میشود “سوئیچ مرد مرده” باعث تحریک الگوریتم شود و عواقب فاجعه باری برای بشریت به همراه داشته باشد.
این شرور همچنین با مردم مرموز آینده همکاری میکند. مردمی که معتقدند اقدامات او میتواند به نوعی با تغییر دادن آنتروپی تمام زندگی روی زمین، به تغییرات آب و هوایی پایان دهد. اما در نهایت شخصیت اصلی یا قهرمان، نیل و کت جلوی اینگونه کارها را میگیرند.
سبک های زمانی، وارونگی و چگونگی پایان همه چیز
با استفاده از اصطلاحی به نام “Temporal Stile” که به فرد امکان میدهد معکوس شود و به عقب حرکت کند، تیم تشکیلات تنت قصد دارد از وقوع چیزی شبیه به جنگ جهانی سوم جلوگیری کنند. با حرکت شخصیتها در طول زمان به عقب و جلو، اغلب هر شخص بیش از دو بُعد را صاحب میشود. برای اینکه چنین نکاتی برای بینندگان کمی واضح تر باشد، باید گفت کسانی که در طول زمان به عقب حرکت میکنند باید ماسک صورت خود را بزنند تا بتوانند نفس بکشند، این یکی از راههای تشخیص این است که چه کسی به عقب میرود و چه کسی در فیلم جلو میرود.
یکی دیگر از مزایای وارونه سازی یک شخص در طول زمان، امکان به اشتراک گذاشتن اطلاعات مربوط به آینده با خودِ گذشته یا دیگران است. صحنههایی وجود دارد که تیمهایی از افراد به سمت جلو حرکت میکنند، در حالی که دیگران در آنچه به عنوان “حرکت ناخنک زمانی” شناخته میشود، به عقب حرکت میکنند. این سناریو پیچیده گویای واقعیت مفهوم تنت است.
نزدیک انتها، صحنهای وجود دارد که قهرمان داستان در تلاش است تا بخشی از الگوریتم را بدست آورد اما با مشکل روبرو میشود و در نتیجه توسط فردی با نقاب که به نظر میرسد مرده است نجات پیدا میکند. سرنخ اصلی در اینجا شخصیتی است که نقش اصلی فیلم را نجات میدهد، این فرد یک بند قرمز بر روی کیف خود دارد.
بعداً مشخص میشود که نیل یک توری قرمز روی کیف خود داشته، بنابراین، در واقع نسخهای از نیل بوده که که قهرمان را نجات داده است. اقدامات نیل در اینجا به شخصیت اصلی اجازه میدهد تا از فاجعه جلوگیری کند. جالب اینجاست که از اساس تشکیل ماهیت تنت نیز کار نسخهای از قهرمان فیلم بوده! به همین سادگی و همین پیچیدگی!
سبک نولان در تنت
فیلم تنت شبیهترین اثر به یک جیمز باند با اسانس زیاد علمی تخیلی کریستوفر نولانی است. یک عامل مخفی کاریزماتیک که جهان را از نقشه شرور یک فروشنده اسلحه روسی نجات میدهد، آشنا به نظر میرسد. اما چگونگی بیان نولان از این داستان چیزی آشنا نیست. مانند بسیاری از بهترین فیلمهای نولان، تنت مفهوم ما از زمان و چگونگی شکل گیری آن در یک داستان را به چالش میکشد.
از طریق مفهوم وارونگی، نولان بار دیگر استفاده خود از ترکیب فیلم سازی داستانی و قصه پردازی فلسفی که ما را به شدت درگیر فیلمهای پیشتر او کرده بود را پیاده سازی میکند. اما مشکل اینجاست که فیلم تنت از دیالوگ برای توضیح گسترده مفهوم و طرح (اغلب به خطا) استفاده میکند. با این حال، بیشتر لحظات فیلم سرگرمکننده است. سکانسهای اکشن عجیب و غریب و تعقیب و گریزهای ماشین ما را به یاد مقیاسی از سینما میاندازد که هیچ وقت پیش از این شاهدش نبودهایم. به نقل از دانشمندی که وارونگی را برای شخصیت اصلی توضیح میدهد، “سعی نکنید آن را درک کنید. آن را احساس کنید. “
تماشای Tenet بدون شک در تعهد نولان به جلوههای عملی و یک دوربین خلاق خلاصه میشود (بله، نولان در واقع یک هواپیمای واقعی 747 را در فیلم منفجر کرد). جادوی انکارناپذیری برای شخص نولان وجود دارد که به پرده سبز اعتماد نمیکند بلکه به معنای خلاقانهتر دنبال به تصویر کشیدن واقعی آنچه غیرممکن است میگردد. شکی نیست که کریستوفر نولان از جمله فیلمسازان برجستهای است که سینما را به جلو سوق میدهد.
اما بدون تردید ایرادهایی در تنت وجود دارد که در کارهای گذشته نولان نیز مشاهده کردهایم. ایراداتی مثل گفتگوهای بیش از حد طولانی و خشک، شخصیتهای نازک و پیچیدگی آشکار طرح. چنین نکاتی میتواند داستان فیلم تنت را برای برخی طاقتفرسا کند. اما در مجموع تنت ریسک میکند، مرزها را کنار میزند و به ما اجازه میدهد از طریق فیلم در زمانی که واقعیت عجیبتر از داستان است، فرو رویم.
در نتیجه، نولان کارگردان قدرتمندی است. آن هم با وجود داشتن فیلمهایی مانند شوالیه تاریکی، تلقین و دانکرک در کارنامه خود. بی انصافی است که او را کارگردان بدی بنامیم. اما از طرف دیگر، یک نویسنده بد توصیف دقیقی از نولان است، خصوصاً بعد از آخرین فیلم او، تنت.
نولان در مورد تنت چه اشتباهی میکند؟
نولان با خطوط ترسیمی غیر خطی غریبه نیست. برای مثال دانکرک، تلقین، پرستیژ، ممنتو و اکنون Tenet ساختار سهگانه فیلمنامههای سنتی را به راحتی شکستند. اما بسیاری از طرفداران تیفوسی نولان سردرگمی مردم از داستان این فیلم را با گفتن این جمله “درک نکردن ساختار غیر خطی” توجیه میکنند. ولی واقعیت این است که نولان نمیداند چگونه به درستی یک فیلمنامه بنویسد و از این روشهای غیرخطی داستان نویسی استفاده میکند تا مردم فکر کنند داستان او قویتر از آن چیزی است که آنها فکر میکنند.
این شکاف در فیلمنامههای نولان قبل از فیلم تنت هرگز به این شکل آشکار نمیشود. اما در این فیلم به شکل واضح و عریان خودنمایی میکند. تنت، در هسته اصلی خود، یک فیلم جاسوسی است. این چیزی منحصر به فرد خارج از حیله وارونگی شخصیت شرور فیلم، آندری ساتور (کنت برانا) ارائه نمیدهد. اما از آنجا که لحظاتی از کُنش قوی علمی در تنت وجود دارد و سرانجام قهرمان فیلم از فناوری وارونگی برای حل همه چیز استفاده میکند، مردم داستان فیلم را قویتر از آنچه هست میبینند.
اما حیله وارونگی دقیقاً همان جایی است که فیلم از هم می پاشد. نیل (رابرت پتینسون)، همراه شخصیت پروتاگونیست، در حقیقت به عنوان بخشی از سازمان شناخته میشود که نه تنها توسط قهرمان برای Tenet استخدام شده، بلکه پروتاگونیست هم بنیانگذار آینده Tenet است. اگر نیل در واقع “در پایان یک دوستی زیبا” است، همانطور که در پایان تنت ادعا میکند، چگونه او میتواند به اولین مأموریتی که قهرمان داستان کار میکند، برگردد؟
به نظر میرسد که Tenet از فناوری وارونگی برای کمک به نیروها و جهان در انجام مأموریت استفاده میکند، اما این بدان معنی است که نسخههای زیادی از سربازان Tenet که در اطراف زمین میدوند وجود دارد. برخی از افراد تلاش کردهاند تا درکی از چگونگی حیله “سفر در زمان” در تنت برای توضیح این پیچش داشته باشند و بهترین چیزی که آنها ارائه دادهاند “تئوری حلقه بسته” است. طبق این گفته افراد و اشیا ” معکوس “آنتروپی خود را معکوس میکنند، اما زمان همچنان که ما آن را در جدول زمانی معمول میشناسیم اتفاق میافتد. این یعنی گذشتهها گذشته.
در واقع اگر چیزی وجود داشته باشد، این است که سربازان Tenet که به گذشته باز میگردند، به گذشته گذشته خود کمک میکنند تا به جایی که امروز است برسند. به عنوان مثال، نسخه قبلی نیل، شخصیت اصلی را در ابتدای فیلم در خانه اپرا نجات میدهد. با این حال، این منجر به تعدادی پارادوکس میشود. در واقع نولان با این فرمول تنها باعث تحریک سر درد شما میشود. بدون شک فیلمنامه نولان در تنت با تلاش برای ارائه یک توضیح منطقی، در نهایت به لطف پارادوکسها همه چیز را بیش از حد پیچیده میکند.
فیلم Tenet جنابِ کریستوفر نولان بیشتر دارای یک حیله خلاق است تا یک ایده خلاق. در حالی که Inception قطعاً خلاقانه است، هرچند در آن فیلم هم اگر سعی کنید فراتر از سطح اول رویا بنگرید، داستان شروع به خراب شدن میکند. در تلقین گفته میشود زمان بسته به سطح رویایی که دارید سریعتر پیش میرود، با این حال به نظر میرسد گروه کاب به همان اندازه که برای رسیدن به اهداف خود نیاز دارند زمان دارد.
از جانب دیگر Memento میـواند به راحتی بزرگترین نقص را در بین تمام داستانهای نولان داشته باشد: چگونه مردی که دچار از دست دادن حافظه کوتاه مدت است به یاد میآورد که حافظه کوتاه مدت دارد؟ بعلاوه، دانکرک شخصیتهای زیادی را معرفی میکند، اما نمیتواند به برخی از آنها نتیجه گیری مناسبی بدهد. نولان به خاطر شاهکارهای بلند و بزرگش مشهور است، اما به محض اینکه بخواهید عمیقتر از گذشته به آنها بنگرید، فیلمها شروع به حل شدن و گاهاً شکافدار شدن میکنند. این حرف من بدان معنا نیست که نولان نمیتواند فیلمهای خوبی بسازد، بلکه به این معنی است که او نمی تواند آنها را خوب بنویسد.
کاری که تنت میتوانست متفاوت انجام دهد
بزرگترین اشتباه تنت به راحتی پایان آن است. این فیلم سعی دارد خود و رمز و راز پیرامون نیل و عنوان سازمان را توضیح دهد و سپس همه پارادوکسهایی را که میتوان از آنها اجتناب کرد، باز میکند. اگر این فیلم به سبک یک نتیجه گیری کلاسیک پیش میرفت و نشان میداد قهرمان قصه سازمان تنت را تأسیس کرده و نیل را در آینده استخدام میکند، هنوز هم میتوانست بدون باز کردن سوراخهای پیرامونی به نکاتی که میخواست بپردازد. اما در عین حال، پاسخ مناسبی برای شکست پارادوکسهای باقی مانده از تئوری حلقه بسته استفاده شده در تنت وجود ندارد.
در پایان روزی که فیلم نولان را چندینبار تماشا میکنید و برای فهم احتمالیاش به کانالهای یوتیوبی پاس داده میشوید، بازهم Tenet یک فیلم جاسوسی سرگرمکننده با اکشن عالی و طرح کوچک است. اما طرفداران نولان برای داستان به سراغ فیلم نمیروند، بلکه به دنبال برند ارزشی نام او هستند.
اما همانطور که در نقد فیلم در ویجیاتو گفته شد: بینندگان نمیتوانند دیالوگ های تنت را به طور کامل درک کنند و احتمالاً در تلاش برای درک طرح پیچیده آن نیز همین مشکل را دارند. اما این آزمونِ ریاضی فیزیک دشوار، یک اکشن محسورکننده است که میتواند بیننده تنت را امیدوار کند. در مجموع این بینندگان هستند که باید تصمیم بگیرند آیا از معمای داستانی متراکمی که نولان برای گره گشایی برای آنها ایجاد کرده لذت میبرند یا خیر.
پیچیدگیهای فیلم جدید کریستوفر نولان واقعا زیاد است و اساسا مفاهیم موجود در آن به خودی خود هر فردی را گیج میکنند. در نهایت امیدواریم این مقاله از ایان ساندوِل تا حدی به درک و بینش بیشتر شما از وقایع تنت کمک کرده باشد.
نظرتون چیه؟؟
منبع : ویجیاتو