کارشناس ارشد مدیریت کارآفرینی دانشگاه تهران
ریه را پر کن از امید

اگر فکر میکنی داری خفه میشوی ریه را پر کن از امید. دم امید و بازدم تمام چرکهای انباشت شده در هزارتوی درونت.
فضایی آغشته از امید را تصور کن و در آن نفس بکش. امید مرهمی میشود روی همه اضطرابها و تنشهایت. همین یک کلمه جادویی است که لبخند را به جانت میبخشد. لباس نو تنش میکند و امادهاش میکند برای جشنی باشکوه. کفشهای نو به پایش میکند و او را هل میدهد در راهی هموار. راهی که ازبین درختان و جویباری آرام میگذرد. راهی که پیچ و خمی در آن نیست. هر دم امید را بکش در اعماق وجودت و خالی شو از تمام پلیدیها.
امید راه را برایت میگشاید و روشنایی را در آن جاری میسازد و کاری میکند تا با اشتیاقی دو چندان قدم در این راه بگذاری. با امید، نور جایگزین تاریکی میشود و همهمههای درونی و بیرنی جای خود را به سکوت میدهد. صدای جیرجیرکها شبانه قطع میشود و آوای گنجشگان ترانه خوان دم صبح در سرسرای ذهنت طنینانداز میشود. هر لحظه بیاختیار به سمت جلو هل داده میشوی. هل داده میشوی در راه روشن تا زیباییها را با چشم جانت ببینی و لمس کنی.
مانند زمانی که بیماری به دهان و چهره پزشک چشم دوخته است و منتظر است ببیند او چه میگوید. پزشک میگوید قول میدهم که خوب میشوی. با این جمله راهی برای بیمار ساخته میشود مملو از نشانههای حیات. با همین جمله او به زندگی برمیگردد. برگشتی با انگیزه و نشاط.
یا وقتی که به مادرِ پسری که مهاجرت کرده است میگویند در یک تاریخ مشخص میتوانی فرزندت را ببینی مادر تا روز موعود سر از پا نمیشناسد و گذر زمان را حس نمیکند.
مطلبی دیگر از این نویسنده
پرتگاه
مطلبی دیگر در همین موضوع
M.Health
بر اساس علایق شما
برگزاری اولین مسابقۀ برخط ویرگول!