سادهترین ساختار یک کابل نوری طراحی با یک تیوب در مرکز کابل مرکزی است. در اینجا، فقط یک لوزتیوب قرار گرفته و یک هسته کابل فیبر نوری ساده را تشکیل میدهد. با وجود آنکه طرحبندی کلی کابل با تیوب مرکزی ساده و آسان است، عملکرد چنین کابلی نیازمند در نظر گرفتن برخــی ملاحظات است. برای یک لوزتیــوب که بدون هیچگونه طول اضافی فیبر، به طور مستقیم در یک کابل قرار گرفته است، کشش کابل به طور اتوماتیک به کشیدگی فیبر میانجامد. برای جلوگیری از این امر، باید فیبرهایی با طول اضافی مشخص در لوزتیوب استفاده شوند. در هرحال، استفاده از تعداد زیاد فیبر با طول اضافی بیشتر، میتواند باعث افزایش قطر تیوب گردد که این امر مشکلاتی را برای برخی از کاربردهای مختلف فیبر به همراه دارد، از جمله حداقل شعاع خم شدن مجاز کابل نسبتا بزرگ خواهد بود. علاوه بر این، پایداری عرضی یک کابل با ساختار تیوب مرکزی عمدتا زمانی وجود خواهد داشت که تعداد فیبرها کم باشد. سادهترین کابل با تیوب مرکزی، یک لوزتیوب پوشانده شده با الیاف شیشه و محصور شده با یک غالف پلاستیکی است.
الیاف شیشه تنها عملکرد کششی مورد نیاز را فراهم نمیکنند، بلکه مقاومت فشاری معینی را نیز ارائه میدهند. کابلی با این ساختار، برای کابلکشی درون خانه و کاربرد در کانال با دامنه دمایی محدود بسیار مناسب است. برای کاربردهای خارج از خانه با نیازمندیهای جدیدتر، عناصر استحکامی اضافی باید در پوشش کابل قرار گیرند تا انقباض ناشی از دمای پایین کاهش یابد.
کابل های دارای لوزتیوب تابیده شده طراحی کابل فیبرنوری است که غالبا در سراسر جهان مورد استفاده قرار میگیرد و قطعا میتوان به عنوان مدل کابل استاندارد به آن اشاره کرد. خارج از خواص مکانیکی نشأت گرفته از تابیدن، همچون انعطافپذیری، این طراحی امکانی را فراهم میآورد تا با قراردادن فاصله بین المانهای کابل، آنها را در کششهای بالا محافظت نماید. معمولا، تیــوبهای کابـلهای فیبـرنوری در لایههای متحدالمرکز به دور یک عنصر مرکزی که از آن به عنوان عنصر مقـاوم مرکـزی (CSM ) نیز یاد میشـود، تابیده میشوند.
عناصر میتوانند در یک جهت به دور محور کابل قرار گیرند و یا آنگونه که امروزه عرف است در جهات متناوب پیچ بخورند. (تابنده SZ) چنین کابلهایی میتوانند در چندین لایه ساخته شوند تا به شمار فیبر بالا برسند. این طراحی امکان قرارگیری لوزتیوبها را به صورت هلیکال به دور محور کابل فراهم میآورد. در نتیجه، طول فیبر بزرگتر از طول خطی کابل است. به بیان دیگر، تابیدن لوزتیوبها، مقداری طول فیبر اضافی به وجود میآورد که همان گونه که در پایین شرح داده میشود موارد استفاده بسیاری خواهد داشت.
در صـورتی که لوزتیـوبها طول فیبـر اضافـه نداشته باشند و زمانی که هیچ بار کششـی بر کابل وارد نمیشود، فیبرها خود را در مرکز تیوبها قرار میدهند. در صورت نیاز، فیبرهای درون تیوب میتوانند به صورت شعاعی حرکت کنند. در نتیجه، زمانی که بار کششی طولی، سبب کشیده و دراز شدن هسته کابل فیبر نوری میشود، فیبرها به طرف محور کابل حرکت میکنند. در مقابل، در هنگام انقباض کابل به طور مثال بر اثر دمای پایین، فیبرها به سمت بیرون حرکت میکنند. زمانی که کشیدگی کابل بیش از حد ناشی از طولهای اضافی فیبر باشد، خود فیبرها نیز در اثر فشار کششی مداوم دراز میشوند. اگر چنین فشار کششی فقط برای مدت کوتاهی اتفاق افتد، مثال در حین کشیدن کابل درون کانالهای حفاظتی، کشیدگی فیبر تا چند در هزار بحرانی نخواهد بود، مشروط به اینکه کابل پس از کشیده شدن به حالت اولیه خود برگردد.
در هسته کابل فیبر نوری در زمانی که در حالت بیباری است، فیبرها درون لوزتیوب قرار گرفتهاند. در صورتی که کابل کشیده شود، فیبرها به سمت مرکز هسته کابل حرکت میکنند تا به سطح داخلی تیوبها برسند. در مقابل اگر کابل منقبض شود فیبرها به سمت خارج حرکت میکنند. برای کابلهای زیر بار کششی دائمی، مانند کابلهای هوایی، از کشیدگی فیبر باید جلوگیری شود چرا که این سبب کاهش طول عمر فیبر خواهد شد. برای جبران این تأثیر، چنین کابلهای هوایی معمولا با یک حاشیه کشیدگی اضافی از طریق استفاده از 2 درهزار (‰2) طول اضافه درون لوزتیوب ساخته میشوند. با این حال، این امر حاشیه فشردگی را به تناسب کاهش میدهد، به همین دلیل کابلهای هوایی معمولا برای تأسیسات زیرزمینی مناسب نیستند. اگر انقباض کابل از مقدار مشخص شده به وسیله حاشیه فشردگی فراتر رود، فیبرها ممکن است درون تیوب به هم فشرده شوند و یک طول فیبر اضافی را درون آن علاوه بر حاشیه فشردگی ناشی از تابیدن، به وجود بیاورند.