فیلیمو | Filimo
فیلیمو | Filimo
خواندن ۶ دقیقه·۲ سال پیش

بهترین دیالوگ های سریال جیران

نقل‌قول از فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی گاهی چیزی بیش از خطوط هوشمندانه روی صفحه نمایش یا متن فیلمنامه است. برخی از خطوط بخشی از واژگان مشترک ما می‌شوند و سرنوشتی بسیار فراتر از استفاده اولیه سینمایی خود دارند و در کلام مردم به حیات خود ادامه می‌دهند. در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی و خارجی کم نبودند این نقل قول‌ها که هنوز هم استفاده‌شان در کلام مردم رایج است. سریال جیران هم به دلیل پتانسیل تاریخی و هم خط پررنگ عاشقانه‌ای که دنبال می‌کند، کشمکش‌هایی دارد که زمینه نوشتن دیالوگ‌های ماندگاری شده که حالا هرکدام می‌توانند به نقل‌قول‌هایی تبدیل شوند که نه تنها در ذهنمان می‌ماند بلکه از آن استفاده هم می‌کنیم.

دیالوگ‌های برتر قسمت چهل و یکم سریال جیران

  • تاجی: طی نکرده هی نکن گلین خانم.
  • شاه: اگر اون فاجره نمامه پیداش نشه برای من هم ردیف زیردستای قاتلت می‌شی.
  • سارا: این نجیب‌زاده گرجی از این به بعد وطنش همون جاییه که تو باشی.
  • مهدعلیا: کم ندیدم بی‌وجودهایی رو که حاضرن قاتل و فاسق خونده بشن ولی بالاخره کسی باشن  و چیزی به حساب بیان. هر چه نباشه در این مملک بدنامی بهتر از گمنامیه.
  • شاه: ما ظل الله شدیم که خطا نکنیم. شاهی که هر روز و هر ساعت مشغول خسران باشه و محتاج جبران، ناصرالدینه یا خاسرالدین؟
  • الیاس: سر شما بزرگترین گوهریه که این خاک داره. سلامتش برای ما، بریده و بی‌جونش برای قجرها.
خاک بر سر ملکی که نظامش با تو و این تازیانه باشه. ممالک مترقی کجان و تو و پدر متحجرت کجایید!
  • کفایت خاتون: سر به زیر انداختم چون پرده‌ها افتاده آقاخان. چون دیگه لازم نیست دروغ بگم، چشم بدوزم تو چشم عمله ظلم.
  • کفایت خاتون: در مرام آدمای من چیزی به اسم اقرار نداریم. یا ببخش یا بکش!
  • کفایت خاتون: خاک بر سر ملکی که نظامش با تو و این تازیانه باشه. ممالک مترقی کجان و تو و پدر متحجرت کجایید!
  • کفایت خاتون: مبارک! یه عمر خواجه بودی، یه امشبو مرد باش.
  • الیاس: موندنت ایثار نیست، خیانت به همه آرزوهای ماست.
  • سارا: برای تو توی این خاک جایی نذاشتن ولی اونجا تو برای این خاک یک جا داری. هیچی نمی‌تونه آدمو از خاک وطنش جدا کنه. هیچی! عشق سرزمینتو توی قلبت نگه دار سیاوش. تو یه روزی برمی‌گردی و برای آزادی مردمت می‌جنگی…
  • سیاوش: سیل در گوشه ویرانه نگیرد آرام.

بهترین دیالوگ‌های قسمت چهلم سریال جیران

  • مهدعلیا: جای اینکه سر خدیجه چهریقی و پسرشو توی سینی زرین تقدیمم کنی، می‌خوای سر ملک جهان و نقره رو به باد بدی؟ ندیمه من خائنه؟ نه سلمان خان. تو خائنی!
  • مهدعلیا: میوه نمی‌دهد به کس باغ تفرج است و بس/ جز به نظر نمی‌رسد سیب بلند قامتش
  • روشن: آگاه کسی به کار ما نیست/ کو را نظری به یار ما نیست
  • روشن: چشم درمیارم از کاسه، گوش می‌برم از انتر، دم می‌برم از کلپاسه! من از اون مردای ولنگ و واز نیستم…
  • نقره: مگه تو نبودی می‌گفتی عشق، چشم اسفندیار اولاد آدمه؟
  • روشن: …ترنجی دید بالای درخت که تو نارنجستان خودش ندیده بود.
  • روشن: عشق همزاد ترسه ولی بعد از این نترس…
  • نقره: من همیشه مردی می‌خواستم سیاس و با درایت، خوش هیبت و پرشوکت، انقدر باهوش و زیرک که بدونه توفیر داره تسخیر با تحقیر. تو تسخیرم کردی روشن جان.

دیالوگ‌های برتر قسمت سی و نهم سریال جیران

  • شاه: …این بار کارو سپردیم به کسی که مثل تو وفاداره ولی مثل تو دست و دلش نمی‌لرزه موقع ریختن خون قوم و خویش.
  • شاه: حالا بنشین و تماشا کن ببین ملک جهان چه می‌کنه برای ناصرالدین شاه! غریزه مادری از ملک جهان گرگی ساخته که به وقت اضطرار دشمناشو تکه پاره می‌کنه. بدون مصلحت اندیشی، بدون ملاحظه.
  • شاه: خوش به حال هرکس که فارغه از حکایت وصل و حقارت هجران. آخ از عشق به وقت تغییر، آخ از عشق به گاه تنفر، آخ از معشوق جفاپیشه!
  • شاه: هزار بار لعنت به جبر جدایی! دلبسته و دل بریده کجا دیده کسی؟
  • شاه: قبله عالم نیستم من! قبله گم‌کرده عالمم.
  • جیران: تکیه به یار جفاکار نکردی عزیزآغا که ببینی وقتی ولت می‌کنه، محکم بخوری زمین، چه دردی داره!
  • عزیزآغا: جایی که عشق و عقل هر دو درمونده است، بگذر از شاه عاشق فارغ، واگذار کن به خالق…
  • سیاوش: عشق یعنی زخم سارا! جیران اولین زخم سیاوش بود. اقرار می‌کنم رد این زخم تا همیشه با منه. مثل خالکوبی زانوم. مثل یاد و خاطره بی‌بی معصومه‌ام. فقط همین.
  • سیاوش: من حالم به هم می‌خوره از هر امور سیاسی‌ای که باعث ریختن خون افراد بی‌گناه باشه. حالا می‌خواد از تخم و ترکه قاجار باشه یا هر کس دیگه.
خوش به حال هرکس که فارغه از حکایت وصل و حقارت هجران. آخ از عشق به وقت تغییر، آخ از عشق به گاه تنفر، آخ از معشوق جفاپیشه!
  • سلمان: انتقام از نظر من بانو، ماده شیرینی نیست.
  • سلمان: برای گرفتن انتقام باید مالک خودت باشی. من مالک خودم نیستم!
  • سلمان: ما نباید این خلوت دل انگیز رو آلوده می‌کردیم به شطح و طامات.
  • مهدعلیا: ننوشتم بکش یا زنده بذار، ننوشتم سر ببر یا طناب بنداز، هر دوشو تفویض کردم. حالا ببینم با این حکم تفویض چیکار می‌کنی؟
  • خدیجه چهریقی: بین اون بی‌صفتی که دیروز اونطور خفتت داد و هردومون رو خوار و ذلیل کرد و مادری که هر روز تکریمت می‌کنه، تو به من شک کردی؟
  • سلمان: تخت طاووس تخت کابوس شده…
  • خدیجه چهریقی: سوغات قم سوهانه. من و پسرمم که سوهان روح اربابتیم. سر من و عباس میرزا سوغات خوبی می‌شد برای ناصر و مادرش…
  • عباس میرزا: برای یه شاهزاده درستکار حفظ اساس سلطنت بر همه چیز مقدمه. حتی بر حفظ خودش.
  • خدیجه چهریقی: کاش اسمت در تاریخ ثبت بشه قراول خاصه؛ میراث خوار عشق سلاطین مرده در ممالک محروسه.

دیالوگ‌های برتر قسمت سی و هشتم سریال جیران

  • سارا: می دونم زخم خورده‌ای، چشمت ترسیده از عشق. می‌دونم. ولی باور کن بعد از این، تو هنوز و هرگز و همیشه منی. تا ابد! تا خود خود ابد!
  • سیاوش: تو تاریکی همه شبیه همدیگه‌ایم سارا. ترسیده و زخم خورده. اما عیار عشق رو باید توی روشنایی سنجید…
  • شاه: ما رو از اجنبی ترسوندی، معاهده امضا کردیم برای دادن هرات، ما رو از قوم و خویش می‌ترسونی که ملک ایرانو تقدیم کنیم به یک مشت شب نامه نویس یاوه‌گو. نه آقاخان! قبل تسلیم این مملکت به یک مشت یاغی مطمئن می شم شما رسیدی به منزلگاه باقی.
  • عزیزآقا: اون موقعی که به کسی می‌گفتی غلط کردی و جواب نمی‌شنفتی به خاطر قبله عالم بود. الانم این جماعت حرمت شما رو نگه نمی‌دارن، به خاطر قبله عالمه. دیروز محبوب بودی، امروز مغضوبی! رسم روزگاره.
  • اسدالله: کدخدا یادت بمونه! همه کار دنیا به اینه که توی مشتت چی داری.
  • اسدالله: پول سفید مال روزگار سیاهه…
  • سیاوش: نخستین بار گفتش کز کجایی/ بگفت از دار ملک آشنایی، بگفت آنجا به صنعت در چه کوشند/ بگفت انده خرند و جان فروشند
  • سیاوش: بگفتا عشق شیرین بر تو چون است/ بگفت از جان شیرینم فزون است، بگفتا دل ز مهرش کی کنی پاک/ بگفت آنگه که باشم خفته در خاک

بهترین دیالوگ‌های قسمت سی و هفتم سریال جیران

  • مهدعلیا: نوبت قبل بهت گفتم مراقب کلاهت باشی شازده! این بار زنهار می‌دم مراقب سرت باشی.
  • نقره: …توی نالایق هرزه که پی دلبری از نقره و امثال نقره بودی چی شده که زه به کمون بستی برای مهدعلیای ایران زمین؟
  • شازده بصیر: زین چمن سایه این سرو روان ما را بس…
  • شازده بصیر: دستت چو نمی‌رسد به بی‌بی، دریاب کنیز مطبخی را.
  • شکوه: آب توی گوش سلطان ریختن کار هر کسی نیست.
  • شاه: …می‌خوام به شمال مملکت سفر کنم سفیر انگلیس اعتراض می‌کنه، می‌خوام به جنوب مملکت برم، سفیر روس گلایه می‌کنه. ای مرده‌شور مملکتیو ببرن که شاهش این قسم در برزخه.
  • کفایت خاتون: اولین صاعقه رو که دیدی، در زورق عشق بنشین و به دریای طوفانی سلام کن.
سریال جیرانفیلیمودیالوگمعرفی فیلم
تماشای آنلاین فیلم و سریال با فیلیمو | آرشیو بیش از ۸۵۰۰۰ اپیزود ایرانی و خارجی به همراه دوبله فارسی و زیرنویس چسبیده | با قابلیت دانلود با کمک اپلیکیشن فیلیمو
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید