لینک‌های دانلود قسمت 8 سریال قورباغه
قورباغه، سریالی جنایی و رازآلود به کارگردانی و نویسندگی هومن سیدی است. این سریال با تهیه کنندگی علی اسدزاده، از سوم دی سال 1399، هر دوشنبه از شبکه نمایش خانگی نماوا پخش می‌شود. قورباغه اولین سریالی است که نوید محمدزاده در آن نقش‌آفرینی می‌کند. همکاری نوید محمدزاده با هومن سیدی باعث شده که این مجموعه در بین سریال‌های پرطرفدار قرار گیرد و توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کند.
هومن سیدی در شهر رشت استان گیلان به دنیا آمد. او کار خود را با ساخت چند فیلم کوتاه آغاز کرد و سپس در کلاس‌های پرویز پرستویی، بازیگری یاد گرفت. ایفای نقش در سریال پابرهنه در بهشت باعث شهرت او شد و بازی در سریال عاشقانه، محبوبیت او را در بین مردم دو چندان کرد. در حوزه کارگردانی، در فیلم‌های خشم و هیاهو، سیزده، مغزهای کوچک زنگ زده و آفریقا فعالیت داشت که در بین آن‌ها، مغزهای کوچک زنگ زده به مقام پرفروش‌ترین فیلم سال 97 در ایران رسید. قورباغه اولین تجربه هومن سیدی در حوزه کارگردانی و نویسندگی است که در شبکه نمایش خانگی پخش می‌شود و باید دید هومن سیدی در این حوزه چگونه عمل خواهد کرد.
نوید محمدزاده، صابر ابر و سحر دولتشاهی از بازیگران نام‌آشنای این سریال هستند. همچنین هومن سیدی که نقش کارگردانی و نویسندگی قورباغه را برعهده دارد، در نقش شمس‌آبادی در این سریال حضور پیدا می‌کند. بازیگران دیگری که در این سریال حضور دارند: فرشته حسینی، شهروز دل افکار، اشکان حسن پور، احسان منصوری، هادی تسلیمی، امین شعرباف و محمد نیما مظاهری هستند.
سریال قورباغه با داستان سه جوان اهل اکباتان شروع شد که دو نفر از آن‌ها به نام‌های فرید و جواد، دلال مواد مخدر هستند و رامین هم به رپر‌ها شعر می‌فروشد. این سه دوست در روز چهارشنبه سوری، اسلحه‌ای از یک پلیس می‌دزدند و از آن برای سرقت دلارهای شخصی پولدار به نام نوری، که در مدرسه تیزهوشان با رامین همکلاسی بود، استفاده می‌کنند. در هنگام دزدی متوجه توانایی عجیب نوری می‌شوند. نوری با نگاه در چشمان فرید، او را هیپنوتیزم می‌کند و فرید به خود و دوستان شلیک می‌کند. اما گلوله از کنار شقیقه رامین می‌گذرد و زنده می‌ماند. رامین پس از زنده ماندن به سراغ نوری باز می‌گردد تا دیه خود و دوستان از دست رفته‌اش را بگیرد و با پول آن از کشور فرار کند. بازگشت رامین به خانه نوری، مسیر زندگی رامین را عوض می‌کند. رامین یک انگشت در صندوق عقب ماشینی که از نوری گرفته، پیدا می‌کند که خاصیت جادویی دارد؛ تماس لمسی افراد با این انگشت، باعث مطیع شدن آن‌ها می‌شود.
رامین به کمک فرانک، دوست و نامزد قبلی خود، آزمایشاتی بر انگشت پیدا شده انجام می‌دهد و پودری سبزرنگ روی آن پیدا می‌کند. طمع برای داشتن توانایی مطیع کردن مردم، فرانک را به دادن پیشنهاد همکاری به رامین وادار می‌کند و به او می‌گوید اگر مقدار کمی از این ماده به دست آورد، می‌توانند در آزمایشگاه آن را تولید کنند.
این پیشنهاد وسوسه‌انگیز باعث برگشتن دوباره رامین به خانه نوری می‌شود. این بار رامین از نوری می‌خواهد به او اجازه بدهد چند روزی در خانه او بماند. رامین با این کار قصد دارد از فرصت ایجاد شده استفاده کند تا منبع پودر جادویی را پیدا کند. مستقر شدن رامین در خانه نوری باعث آشنایی او با لیلا، خواهر نوری می‌شود. اما این آشنایی چه سرانجامی خواهد داشت؟ نوری و آدم‌های درون ویلا چگونه با حضور رامین در آن خانه کنار خواهند آمد؟
