انتخاب رشته دانشگاهی یکی از مهمترین و پیچیدهترین تصمیمات زندگی من بود. وقتی که زمان انتخاب رشته و دانشگاه فرا رسید، احساس میکردم در دریای بیانتهایی از ابهام و تردید غرق شدهام. از یک سو، انتظارات خانواده و اطرافیانم فشار زیادی بر من وارد میکرد. همه میخواستند که در رشتهای تحصیل کنم که آیندهام را تضمین کند و درآمد بالایی داشته باشد. به خصوص پدر و مادرم که همیشه آرزو داشتند من پزشک یا مهندس شوم. از سوی دیگر، دوستانم همه درباره رشتههای ترند و پرطرفدار که میشه راحت باهاشون مهاجرت کرد صحبت میکردند؛ رشتههایی که در آنها نه تنها آیندهای روشن بود، بلکه موقعیت اجتماعی خوبی هم به همراه داشت. در این میان، صدای درونیام نیز بود که از علاقههای واقعی من سخن میگفت؛ علاقهای که شاید با انتظارات دیگران و رشتههای پرطرفدار همخوانی نداشت.
یک داستان از تجربه خودم بگویم: وقتی که در حال آماده شدن برای کنکور بودم، شبها تا دیروقت بیدار میماندم و درس میخواندم. گاهی احساس میکردم که دارم زیر فشار تلاشهای بیپایان و انتظارات بالا خرد میشوم. یک شب، وقتی که داشتم روی درس حسابان کار میکردم، یهو اشکهایم جاری شد. از خودم میپرسیدم که آیا این همه سختی و تلاش واقعاً ارزشش را دارد؟
آیا واقعاً میخواهم به خاطر خواستههای دیگران، مسیری را انتخاب کنم که شاید خودم آن را دوست نداشته باشم؟
وقتی نتایج کنکور آمد و دیدم که رتبه خوبی آوردهام، تازه فهمیدم که این رتبه تنها بخشی از ماجراست. این رتبه به من امکان انتخاب میداد، اما انتخاب درست نیازمند شناختی عمیقتر از علایق و استعدادهایم بود. احساس میکردم که با این رتبه، در یک تقاطع بزرگ زندگی ایستادهام و هر راهی که انتخاب کنم، مسیر آیندهام را شکل میدهد. در چنین موقعیتی بود که تصمیم گرفتم همه ی صداهارو خاموش کنم و بشینم یه گوشه فک کنم و فقط از استاد ریاضی خودم راهنمایی بگیرم.
استاد علیرضا عظیم زاده که واقعا دمش گرم، خیلی بهم کمک کرد؛ نشست کنارم و تک به تک حرفامو گوش داد و لپتاپشو تو دفترش روشن کرد و کمک کرد مزایا و معایب دانشگاهها و رشتههای مختلف رو دونه دونه بسنجیم و در کنار این کار، به من کمک کرد تا واقعاً بفهمم چه چیزی را دوست دارم و چه مسیری با علاقه من (منی که صب تا شب دوست دارم با کامپیوتر و اینستا وقت بگذرونم) و البته با استعدادها و رتبه من همخوانی داره. این فرآیند بشکاف انداختن و تک به تک سرچ کردن یه کاری بود که ازما سه روز و روزی یک ساعت وقت گرفت ولی اگه تنهایی میخواستم انجام بدم نمیدونستم باید چی سرچ کنم حتی...
این عکس برای کلاس ریاضی انسانی بود که منم رفته بودم. یادش بخیر
حتی میدیدم دوستام پیش مشاوره های کنکور خیلی خیلی گرونی که توی آموزشگاه های گنده هستن میرن و مشاور با یه نگاه به رتبه و دستکاری الویت ها بهشون میگه برو این که من میگم درسته، بدون حتی یه کم تحلیل شخصیت و علاقشون. خیلی هارو دارم میبینم تو دانشگاهمون که دارن عذاب میکشن موقع درس خوندن چون اصلا نمیدونن چرا اومدن رشته کامپیوتر. رشته ای که اصلا دوست ندارن و استعدادشم ندارن. خلاصه که از استاد علیرضا عظیم زاده یه بار دیگه تشکر میکنم.❤️🌻
زندگی همیشه پر از دوراهی ها و تصمیمات سخته، مسائلی که مقصد هر دو طرف آنها نامعلوم و پر از عدم قطعیته. در این میان، باید به خودمون یادآوری کنیم که نباید این تصمیمات رو بیش از حد سخت بگیریم، بلکه باید با تحقیق و بهروزرسانی اطلاعات، بهترین انتخاب رو انجام دهیم. همانطور که مارکوس اورلیوس در کتاب "تأملات" میگه: "زندگی ما همان چیزی است که افکار ما از آن میسازند." بنابراین، اجازه ندیم سوگیری های شناختی و فشارهای خارجی روی انتخابهای ما تأثیر بزارن. با اعتماد به نفس و آرامش و یه کم رو راستی با خودمون ، مسیری رو انتخاب کنیم که با علایق و ارزشهای درونی ما همخوانی داره و به ما احساس رضایت و خوشبختی میده.