فرناز خشگه باری
فرناز خشگه باری
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

از قرارداد(همکاری)های استراتژیک چه می‌دانید؟

یک مزایده برای فروش یک دارایی فرضی را در نظر بگیرید که ۵ قانون از پیش تعیین شده دارد.

قانون اول : قیمت پایه دارایی ۵۰ دلار است که می‌توان گفت ارزش ذاتی فعلی دارایی است.

قانون دوم : هر کس بیشترین پیشنهاد قیمت را بدهد در نهایت برنده مزایده است.

قانون سوم : فرد بازنده باید حق الزحمه برگزارکننده مناقصه را بپردازد که معادل ۱۰٪ آخرین(بیشترین) قیمت پیشنهادی فرد بازنده است.

قانون چهارم : مزایده سقف قیمتی ندارد.

قانون پنجم : هیچ محدودیتی در تعداد پیشنهاد از طرف افراد وجود ندارد.

با فرض اینکه این مزایده ۲ بازیگر(خریدار دارایی) داشته باشد و ارزش فروش دارایی در آینده نزدیک ۴۰۰۰ دلار خواهدشد، از نظر شما محتمل ترین حالت پیشرفت این مزایده چه خواهدبود؟

قبل از تحلیل موضوع باید گفت، اختلاف قیمت پایه معامله با ارزش آینده ی دارایی چیزی حدود ۸۰ درصد سود عاید برنده این مزایده می‌کند. آیا شما در این مزایده شرکت می‌کنید؟

طبیعتا روال عادی فرایند مزایده به این صورت خواهد بود که شخص اول قیمتی بیشتر از ۵۰ دلار پیشنهاد می‌دهد که این عدد به طور منطقی ۵۱ دلار است. پس از اولین پیشنهاد، فرد دوم دو راه دارد، یا باید قید دارایی را بزند و یا اینکه قیمتی بیشتر از پیشنهاد اول اعلام کند. چون قیمت فعلی از ارزش فروش آینده کمتر است و خریدار دوم مشتاق تصاحب دارایی است، عددی بیشتر را پیشنهاد می‌کند. در ادامه با افتادن در دور پیشنهادها هر شرکت‌کننده در زمان اعلام قیمت دو انتخاب دارد، یا باید قیمتی بالاتر برای خرید دارایی پیشنهاد کند و یا از مزایده انصراف دهد و ۱۰٪ آخرین پیشنهاد خود را ضرر کند.

این روند تا کجا ادامه دارد؟ و به نفع کیست؟

بدون در نظر گرفتن ارزش زمانی پول، اشتیاق برای تصاحب دارایی تا ۱ دلار قبل از ۴۰۰۰ دلار یعنی ارزش فروش دارایی در آینده ادامه خواهد داشت. خریداری که قیمت ۳۹۹۹ را پیشنهاد می‌کند اگر مزایده را ببرد ۱ دلار در آینده سود خواهد کرد اما اگر خریدار دیگر برای جلوگیری از ضرر ۱۰٪ روی پیشنهاد قبل خود، قیمت ۴۰۰۰ دلار را پیشنهاد دهد چه؟

مسلما این روند می تواند تا زمان ورشکسته شدن هر دو خریدار ادامه داشته‌باشد و تنها برنده این مزایده صاحب فعلی مزایده است که دارایی ۵۰ دلاری خود را تقریبا به قیمت کل زندگی دو خریدار فروخته است.

دلیل این ناکامی چه بود؟

قطعا یکی از مهم ترین دلایل باخت بزرگ دو خریدار، عدم بررسی کامل شرایط قبل از شرکت در مزایده است. شرکت در مزایده‌ها عموما با شکست برنده مزایده تمام می‌شود(به دلیل قیمت حباب گونه و غیر واقعی)، چه برسد به این مزایده که بازنده نیز بدون تصاحب دارایی باید مبلغ نامعلومی کارمزد معامله را از جیب خود بپردازد.

دلیل بعدی شکست طمع است. طمع بدست آورن دارایی و پرداخت نکردن کارمزد معامله که مقدار آن در هر بار پیشنهاد بیشتر و بیشتر می‌شود.

از نظر شما این دو خریدار طماع و ورشکسته از ابتدای کار محکوم به شکست بودند؟ چرا جوابتان منفی است؟

همانطور که در ابتدا گفته شد برنده مزایده کسی است که آخرین(بیشترین) پیشنهاد را اعلام می‌کند.حال اگر در ابتدای کار دو خریدار با هم توافق می‌کردند که به صورت شریکی وارد معامله با صاحب دارایی شوند، سود هنگفتی بدست می آوردند. به این صورت که فرد دوم بعد از اعلام قیمت ۵۱ دلار از طرف فرد اول از معامله انصراف می‌داد و در عوض نصف دارایی را با شریک زیرکش سهیم می‌شد که با این روش هر کدام سودی معادل ۴۰ درصد از فروش دارایی در آینده نصیبشان می‌شد و حتی کارمزد معامله هم در کار نبود.


مثالی که بیان شد در اصل مفهوم قرارداد استراتژیک بین افراد و یا سازمان‌ها است که با بررسی شرایط موجود بیشترین سود کل را برای کل اجزای سیستم ایجاد می‌کند. این نوع قراردادها در مباحث تولید، زنجیره تامین ، فرایندهای موجود در سازمان و در نهایت در بهینه سازی، جایگاه ویژه‌ای دارند. همچنین این مفهوم با بحث سیستم و تفکر سیستمی ارتباط تنگاتنگی دارد که در مطالب بعدی می توان بیشتر به آن‌ها پرداخت.

قرارداد استراتژیکهمکاری استراتژیکسیستمتفکر سیستمیمزایده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید