اولین قسمت رویداد زمین صاف در تاریخ 5 خرداد 1401 در سالن همایش های هتل قلب برگزار شد. این رویداد با موضوع "فکر دوباره" با حضور 4 سخنران در زمینه های مختلف برگزار گردید. قصد ما از این موضوع، نگاه کردن از زاویه دیگری به مقوله "بازنگری" بود و برای محقق کردن شعارمان، آدم هایی را از حیطه های مختلف دعوت کردیم تا از تجربیات خودشون در مورد "فکر دوباره" و "چگونگی تغییر زمین صاف زندگی شون" برای ما بگن.
مهدیار خرامان
مهدیار خرامان، مدیرعامل و هم بنیانگذار استارت آپ لیمومی است. استارت آپی که بعد از 2 شکست به وجود آمد و تحول بسیار خوبی در تغییر رژیم آنلاین کشور ایجاد کرد.
ایشان در ابتدا، سخنشان را با این عنوان آغاز کردند : "شیرها پرواز نمی کنند؛ با شیرها باید رفت شکار!" در ادامه سرگذشت خودشان را از 1 گرفتن در املا و برق خواندن در دانشگاه و تحصیل دوباره در سال 94 گفتند.
ایشان میگفتند که خیلی دنبال مِتُدهایی برای شناخت انسان ها گشته و به آزمون کلیفتون برخورد کرد. ادعای این آزمون این است که بعد از انجام آن، از بین 34 ویژگی مرسوم آدمی، 4 ویژگی برتری که در ذات تو ریشه داشته و 4 ویژگی که در آن ضعیف هستی، بازگو میکند. مِتُد خوبی بود اما برای شناخت هر آدمی باید این آزمون را گرفت در نتیجه وقت زیادی میگرفت. تصمیم گرفت مقاله دکترایش را به این اختصاص دهد و به مِتُدی رسید که خیلی سریع تر است و تقلب در آن به 0 کاسته میشود. مِتُدی که تنها با نگاه کردن به صورت هر آدمی میتوان به ویژگی های مثبت و منفی آن پی برد.
جمع بندی صحبت های دکتر خرامان به این رسید که:
بیاییم به این نگاه کنیم؛ این نگاه رو باید عوض کرد که دیگران رو باید قانع کنیم. دیگران با من فرق دارند و من با مخاطبم باید به یک تعامل برسیم؛ چون با هم فرق داریم. برید فکر کنید مخاطبتون چه حسی داره وقتی که داره با شما صحبت میکنه؟ مخاطب شما به چی فکر میکنه؟ اصلا مثل شما فکر میکنه؟
یکی از اون جاهایی که مانع شناخت مخاطبم میشه این نگاهه که انگار دوست نداریم نقطه ضعف هامون رو بشناسیم. نقطه ضعف های من همونایی هست که دیگران را اذیت میکند. آیا راهی دارم برا مدیریتش؟ اول خودمو بشناسم. به خودم راست بگم! این مهمترین قدم برای رسیدن به یک تعامل خوب با دیگرانه...
نفیسه مرشدزاده
خانم مرشدزاده، مدیرعامل انتشارات اطراف است. انتشاراتی که بعد از فراز و فرود در همشهری داستان تاسیس شد و در ابتدای انتشار اولین کتاب هایش، مورد استقبال مخاطبین قشر جوان قرار گرفت.
خانم مرشدزاده در رویداد "فکر دوباره" درباره این صحبت کردند که ثبت و روایت تجربههای کار و زندگی چه کمکی به ما میکند؟ به عبارتی منشا داستان نویسی ها و خلق نقش های مثبت و منفی و خاکستری از دل زندگی در جامعه برآمده و همه این تغییرات در دل داستان های به ظاهر غیرواقعی شکل میگیرد...
بنا بر صلاح خانم مرشدزاده، از ارائه عکس و فیلم در روز اجرا معذوریم
هومن خیاط
هومن خیاط زندگی خود را از تئاتر شروع کرد و وارد عرصه دوبلوری شد. در این زمینه رشد کرد تا جایی که وارد تیم دوبله گلوری گشت و خاطرات مختلفی را برای نسل جوان رقم زد؛ از جمله صدای تایلانگ (پاندای کونگفو کار 1)، صدای ببری (عصر یخبندان 1و2و3) و کلی صدای خاطره انگیز دیگر.
شروع صحبت های او با این جمله آغاز شد که " همه چیز از مدرسه شروع میشه!..."
هومن خیاط زندگی کاری خودش را روایت کرد. او به معنای واقعی دنبال تغییر بود، دنبال اینکه صنعت دوبله رو از صنعت پشت صحنه ای برای مخاطبین دربیاورد و در کنار مردم بیاورد. به همین دلایل، از گلوری جدا شد و گروه تهران دابشو را تاسیس کرد. رفته رفته اجراهای دوبله همزمان را روی کار آورد و همچنان خلاقیت را در اجراهای زنده اش بیشتر و بیشتر میکرد. بیش از یک دهه گذشت تا فکر پر کردن سالن برج میلاد با همین اجراها به واقعیت پیوست.
هومن خیاط در زندگی هنری اش از هیچ خلاقیتی دریغ نکرد؛از تاسیس گروه "هومن بند" برای آوازهای انیمیشن ها تا به شخصیت انیمیشن درآمدن در روی سن. او معتقد بود که اولین ایده شما به ذهن همه میرسه پس ایده اولتو بزار کنار و دوباره ایده پردازی کن تا خاص شوی!. هومن خیاط با ابداعش در صنعت دوبله، خاطره کودکان زیادی را ساخت و همچنان به فعالیت خویش ادامه میدهد.
جمع بندی سخنانش را در رویداد با این جمله به پایان برد:
همه چی از آنجایی شروع میشه که تو مثل دیگران فکر نکنی!
عماد قائنی
در تاریخ مشاوره مدیریت ایران، کمتر کسی است که ایشان را نشناسد. دکتر عماد قائنی، عضو هیاتمدیره دو شرکت کاربوم و مشاوره مدیریت ایلیاست. ایشان علاوه بر این کارها، کتاب "رهبری از بالای خط" را با همکار خود ترجمه کردند که یکی از پرفروش ترین کتاب ها در زمینه مدیریت و رهبری سازمانی در چند سال اخیر شد.
عماد قائنی در رویداد زمین صاف حول این موضوع صحبت کردند که آدم های تاثیرگذار در ایران و به قولی آدم هایی که زمین صاف خودشون رو تغییر دادند، جملاتی را برای خودشان درنظر گرفتند.
از توران خانم میرهادی که تغییر عظیمی در سیستم آموزش دادند تا آقای بهروز فردوس که ماموت را در ایران راه اندازی کردند، هر کدام جملاتی را محور کار و تحول خود قرار دادند که به برخی از آنان اشاره کردند:
در پایان سخنانشان، دکتر عماد قائنی به این اشاره کردند :
فارغ از هر دیدگاهی، خوبه که ما آدما یه جمله هایی داشته باشیم که محور زندگی مون باشد، یک جمله هایی در زندگی مان داشته باشیم که اگر روی سنگ لحدمان نوشتند، همه بگن کاملا درسته و واقعا این جمله برای من صدق کنه ...