فرهاد
فرهاد
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

شروع دوباره ...؟؟

مدت زمان کمی نیست که دچار بحران هویت شده ام !

دست و دلم به کار نمیره !

جوانیم طی شده و میان سال شده ام !

کارهای نکرده ، آرزوهای بر باد رفته ، تکرار روزمرگی ، دوستانی که به واقع دیگر نیستند ، نوستالژی های شیرین و اما آزاردهنده ، گذر سریع و عجیب عمر و زمان اندک باقیمانده !!!

دیگر حتی میل به بازگشت به سالها و دوره های قبل را هم ندارم !
اما ویژگی شخصیتی ام شروع دوباره است حتی اگر در ذهن باشد !

می گذرانم این دوره را و دوباره شروع می کنم .

این دفعه با تجربه زیاد ، تکیه بر خودم ، استفاده از لحظات باقیمانده و شکستن حصار محدودیت ها البته اگر بتوانم !!

شاید شروع کاری جدید !

حرکت به سمت دغدغه هایی که یک عمر داشته ام و به دلایل مختلف به آنها نپرداخته ام !

و به یقین مسئولیت اجتماعی و به حتم مسئولیت اجتماعی !

چرا که بزرگترین خلاء فکری و عملی سالهای اخیر زندگیم بوده است .

و دختری که عزیزتر از جانم است و نگرانی از آینده اش در این سرزمین نفرین شده ! و باید بازهم برایش بیشتر وقت بگذارم ، شاید که بشود !

همسری که دوستش دارم بسیار ، دین زیادی بر گردنم دارد و هنوز برایش کاری نکرده ام !

و

...

باید عجله کنم !!!



بحران هویتشروع دوبارهگذر سریع عمرمسئولیت اجتماعیمیانسالی
علاقمند و نگران محیط زیست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید