بالاخره سال ۲۰۲۰ هم به پایان رسید. سالی که در ایجاد مشکلات برای هیچ نژادی تبعیض قائل نشد و همه دنیا را درگیر خود کرد. بماند که حتی در این مورد هم خون برخی رنگین تر بود!
اینبار قصدم از نوشتن گلایه مندی نیست. دلم میخواهد خوشحال باشم از یک دلیل برای شروع دوباره. باز مدتی است که در کوچه های معنا و خیابان های حکمت به وجود امدن گونه انسان، گم شده ام و راه برگشت به معرفت را پیدا نمیکنم.
می دانی اخر زندگی بدون دانستن چرایی آن مسخره به نظر میرسد و آنجاست که دیگر هدف و آینده معنایی ندارد. اصلا معلوم نیست که چه چیزی درست و چه چیزی غلط است. گم کردن این راه همانا و احساس پوچی نیز همانا.
اما مگر نمیگویند که فرصت و تهدید دو روی یک سکه اند؟ پس چرا سکه را برنگردانیم و از این همه تهدید، فرصت ایجاد نکنیم؟ همین جهل و گم شدن امروز دلیلی می شود برایم تا سال جدید را در تکاپوی یافت معنا به سر کنم.
سال ۲۰۲۱ برایم سالی سرنوشت ساز است و همه چیز تنها به تصمیم امروز من برمیگردد. اینکه قبول کنم زندگی همین است. نه فردی قرار است مرا نجات دهد و نه قرار است با اندکی تلاش بیل گیتس شوم و نه قرار است که همه چیز خوب پیش برود.
دختر بی تجربه ی وجودم باید بداند، زندگی مجموعه ای از اتفاقات ناخوشایندی است که لحظه ای دست از سرت برنمیدارد؛ و همونطور که برادرم همیشه میگوید : ما مامور به عمل هستیم نه مامور به فکر کردن. پس همینطور که ادامه میدهم از خودم میخواهم که در هر لحظه کار درست را انجام بدهم و این فکر که زمان برای جبران هست را از سرم بیرون کنم.
اگر باز بخواهم خود درونم را نصیحت کنم میگویم : کار درستی که مکلف به انجام دادنش هستی را تمام کن و بعد از آن فقط بخوان و بخوان و بخوان. هرچیز که دلت میخواهد بخوان؛ اما فقط بخوان.
به امید داشتن سالی پربار تر و پر تلاش تر از همیشه. خداحافظ سال ۲۰۲۰