فاطمه
فاطمه
خواندن ۵ دقیقه·۴ روز پیش

ما غرب گرا نیستیم ، ما غرب پرست هستیم ! 🇮🇷

تمایل به یک چیز با پرستیدن اون خیلی فرق داره !


در چند سال اخیری که با زندگی فتحش کردیم
هر روز بیشتر شاهد ورود مسائل مربوط به کشور های غربی به ایران بودیم .
از مد و سبک های معماری بگیر تا به امروز که شاهد ورود مراسماتی مثل هالووین و کریسمس هستیم ، حتی مسائل ریز تری همچون بلک فرایدی و ولنتاین هم منافذی را برای ورود پیدا کردند .


این نوع مسائل نفوذ کرده از غرب را می توان به دو دسته تقسیم بندی کرد .

دسته اول ، مسائلی است که به بحث پیشرفت برمیگردد .


نفوذ این دسته از مسائل گاهی خوب و گاهی بد است .

این مسائل مربوط است به یک ایده برتر .
ایده از یک کشور که می تواند غربی و شرقی باشد نشات میگیرد .
و کشور های دیگر وقتی ببینند این ایده موجب آباد سازی کشور است آن را می پذیرند و قوانین و شرایط کشور را به موجب آن طرح تغییر میدهند .


به طور مثال مانند ، پیشرفت تکنولوژی یا حتی یک قانون برای بهبودی اوضاع اقتصادی یا همچین چیز هایی .
حالا چه زمانی این موضوع بد میشود؟
زمانی که ایده و طرحی شکل بپذیرد ، و در مرحله اول و با نگاه سطحی ، مسئله ای جالب و قابل توجه و باعث پیشرفت باشد ،
ولی با تحلیل و سفر به عمق ماجرا ، قضیه کاملا برعکس شود و این ایده و طرح نه تنها بابت پیشرفت نشود بلکه به پسرفت هم منجر شود.
جنگ های داخلی امروزه چه در ایران چه در کشور های دیگر هم بیشتر به خاطر همین ایده ها است .
یکسری می گوید خوب است و یکسری هم آن را رد میکنند و همین موجب درگیری میشود .


اما دسته ی دیگر مسائل نفوذ کرده برمیگردد به مسائلی که اصلا جای بحث ندارد و مطلقا می توان گفت نفود این دسته اشتباه است .


که شامل رسم و رسومات و فرهنگ یک کشور میشود .
و همین طور سبک ها در زمینه ی متفاوت
و از همه مهم تر زبان یک کشور .

این رسم و رسومات ، در اصل دیواره های یک کشور محسوب میشوند .

و وقتی دیواره های کشور را خراب کنیم و آن را شبیه دیواره ی کشور های دیگر بنا کنیم ، آن کشور ماهیت اصلی خود را از دست میدهد .

این نوع مسائل منطق سیاسی ای پشتش نیست .
به طور مثال کریسمس ، جشن تولد عیسی مسیح است .
شاید یکی بگوید ، خب اصلا کریسمس را بی خیال ،
من می خواهم تولد عیسی مسیح را جشن بگیرم .
جشن گرفتن تولد عسی مسیح منطقیست .
ولی مسئله اصلی نوع و رسم و رسوم گرفتن این جشن است .
به طور مثال استفاده از درخت کاج و طرح هایی مانند بابانوئل و گوزن و..
این ها نمادین هستند و نشانی از فرهنگ های غربی دارد .
و همینطور باقی مسائل

هر کشور رسم و رسوم مختص خود را دارد .
که با آن شناخته میشود .
در کشور ایران هم جشن هایی مثل یلدا و عید نوروز و ... فرهنگ را میسازند .
نه تنها خود این مناسبت ها بلکه ، رسم و رسومات نمادینی که مربوط به آن ها است .
همین طور طرح سنتی ایرانی در ساختن ساختمان ها حتی طراحی لباس ها





کتاب اصلی ترین بمب نابود کننده است .

امروزه نویسندگان ایرانی ، با تفکری اشتباه به نوشتن کتاب ها مشغول میشوند .
و به جای اینکه با کتاب هایشان ، زیبایی های سنت ایران را به جهان نشان دهند ، کتابشان را پر میکنند با فرهنگ های غربی .

مثلا فکر کنید ، الکساندر دوما ، در سال های گذشته در کتابی مثل سه تفنگدار از فرهنگ ها و رسم و رسومات کشور هند برای نوشته هایش استفاده میکرد !


فردوسی نماد حفظ فرهنگ ایرانی است .

شجاعتی که فردوسی در نوشتن داستان های تخیلی با فرهنگ ایرانی به خرج داد ستودنیست .

او با وجود اینکه جهان داستان هایش جهان واقعی نبود و این اجازه داشت فرهنگ های دیگر را وارد داستانش کند ، داستان هایشان را به مزامین ایرانی مزین کرد .
و برخلاف تفکر امروز نویسندگان ، این کار او نه تنها داستان هایش را کم ارزش نکرد بلکه ارزش آن ها را بالا هم برد .
حالا ما با از بین بردن و جایگزین کردن فرهنگ ایرانی داریم ، داستان ها و شعر های از این قبیل را به دست فراموشی در تاریخ میسپاریم .



قتل زبان فارسی

به تدریج زبان ایران نابود میشود !

این داستان غم انگیز ترین اتفاق در ایران است .
اینکه زبان ایرانی به تدریج دارد جای خود را به زبان انگلیسی میدهد .
یادگیری استفاده از زبان انگليسي کار فوق العاده عالی ای است . ولی استفاده ی روزمره ان اشتباه است .
این کاری که ما پیش گرفته ایم سرانجام به نابودی زبان فارسی منجر خواهد شد .
شاید از نظر خیلی ها این نابودی نه تنها بد نباشد بلکه موجب پیشرفت ما هم باشد .
اما با نابودی این زمان کار تمام شاعران فوق العاده ایران که امروز به افتخار آن ها در جهان ایستاده ایم تباه میشود .
اینکار مثل سوزاندن شعر های حافظ یا فردوسی است یا هزاران هزار شاعر بی نظیر دیگر که تمام عمرشان را پای شاعری گذاشتند .


نقطه ی شروع برای جلوگیری از این اتفاقات ، این است که تا جای ممکن از کلمات خارجی در صحبت های روزمره استفاده نکنیم .


البته منطقی وبدیهی است که کلماتی مثل کامپیوتر و دیگر کلمات که معادل فارسی ندارند را همان کلمه ی اصلی خطاب کنیم ، ولی کلماتی عامیانه که از زمان قدیم به یک شکل تلفظ و خوانده میشدند را برای کلاس گذاشتن ! خارجی بیان نکنیم ...




تغییر دقیقا از همین نقطه آغاز میشود .
نوشتن ، یکی از بهترین راه ها برای جلوگیری از این اتفاقات ناگوار است .
پس از همه شما نویسندگانی که با قلمتان به گیاه های کوچک ذهن ها آب میدهید ، می خواهم ،
با نوشتن بهترین و زیباترین کتاب ها و البته استفاده از فرهنگ های ایرانی آن هم با افتخار ، اسم ایران ها پررنگ تر از همیشه بر دیوار تاریخ قاب کنید.
این بحث ، بحث امروز و فردا نیست ، بحث دولت های ایران نیست .

بحث یاد و نام تاریخ ایران است که آن را به دادگاه کشیده ایم !

سیاستسیاسیایرانجنگفرهنگ
یک راز هستم ، از آسمان افتاده ، در گوش شبنمی ، بر روی گل خفته . تا فاش شود این راز ، شنبم در جهان ، میزند پرسه :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید