پست های پیشین این موضوع👇
یک آتئیست خداپرست ۱
یک آتئیست خداپرست ۲
خلاصه ی دو قسمت قبل:
دیدیم که تلاش های مردم در این جهان هیچ نتیجه ای در رابطه با آرامش و خوشحالی نداره !
یعنی تمام دنیا برای چیزی می جنگند که به هیچ عنوان قرار نیست رضایت مردم رو از زندگی هاشون بیشتر بکند .
(توضیح (چرا) این جمله در قسمت دو هست)
خب حالا یعنی چی ؟ پس ما هر کاری هم کنیم ، هر تلاشی هم کنیم قرار نیست رضایتمندی رو از دنیا بیشتر کنه یا حتی رضایت آیندگان رو ،
یعنی زندگی های آینده هم همچنان درگیر طمع ، بدبختی ، سختی ، جنگ و بسیاری چیز های دیگر است ، همونطور که در گذشته هیچ کدام از این ها از بین نرفته در آینده هم قرار نیست از بین بره !
حالا چند سوال پیش میآید،
یعنی فاطمه تو الان می خوای بگی دنیا پوچه؟
پس چرا با وجود این باور پوچی در مردم ، هنوز هم آدم ها تلاش می کنند برای رسیدن به یک جایگاه ؟
یعنی همه ی مردم دنیا اشتباه میکنند؟ نه!
خب برای جواب به این سوال ها باید بگوییم دنیا پوچ است ولی انسان نه!
دنیا و تفکرات دنیایی ما قرار نیست تاثیری روی ما بگذارند ولی درون ما هر تغییری می تواند نتیجه بخش باشد .
یعنی چه؟
مشکل همه ی ما اینجا است که برای تغییر ذهن خودمان دنیای اطرافمان را تغییر میدهیم، برای رضایتمان ، خوشحالمان، آرامش ، اراده مان و...
دقیقا به همین صورت این مسئله را ما مشاهده کردیم. کی و کجا؟
چند مثال می زنم :
این درحالیست که یک قرن پیش مسئله توسط یک دانشمند بزرگ اثبات شده بود .
حالا یک نفر مثل منی که کلا دنبال نابود کردن انگیزه طرف مقابل است :) می گوید : خب که چی ؟ این چه کار بیخودی بود که کردی ، اصلا حالا حل آن مسئله چه اهمیتی دارد ؟ وقتی قبلا اثبات شده بود!!
خدایی هم راست می گویم نه؟؟😄
ولی ما یک چیزی را در نظر نگرفتیم .
ابتدا من و شما داشتیم به یک چیز فکر می کردیم.
و آن نتیجه بود! یک نتیجه ی بی اهمیت
ولی چیزی که به آن توجه نکردیم ، خود فرد بود .
او که شروع کرد به حل کردن مسئله ، با او یک ساعت بعد از شروع حل مسئله و با او که مسئله را تمام کرد دیگر یکی نبود.
حالا او علاوه بر بالا رفتن رفتن صبرش بعد از یک شبانه روز یک ذهن باز تر و علم یک مسئله ی جدید را داشت. و مهارت بالا رفته بود .
۲. استاد روانشناسی برای یک کارآموز روانشناسی یک مراجعه کننده فرضی پر از مشکلات مختلف را طرح می کند و به او می گوید برای حل مشکلات این فرد یک روند درمانی مناسب طرح کن .
کارآموز با تلاش بسیار برای این مسئله طرح میریزد. حالا دوباره من ناامید کننده به او می گویم : خب که چی! حالا چی شد مگه ؟؟؟ الان طرح ریختی برای کسی که اصلا وجود خارجی نداره؟ چه کار الکی ای کردی😮💨
دوباره چیزی که من میبینم: نتیجه
چیزی که مهم است : او رشد کرده بود و ذهنش تقویت شده بود . (نتیجه ی درونی و مسیر)
زندگی هم همینطور است ! یک مسیر پوچ برای بالا رفتن و رشد شخصیتی .
تمام اهداف ما انگیزه هستند برای رشد خود .
حالا ممکن یک نفر هوش کمتری داشته باشد ،
دیگری حافظه ی بالایی داشته باشد ،
یکی در کالیفرنیا زندگی کند
یکی در فلسطین!
یکی ثروتمند باشد ، یکی فقیر!
درست است ! قطعا این افراد اهداف یکسانی را انتخاب نمی کنند . نباید هم کنند .
ولی چیزی که در همه ی این ها مشترک است ، میل تغییر و کمال دوستی این افراد است ، که این کمال دوستی می تواند در بعضی مسائل برای افراد مختلف متفاوت باشد .
حتی اگر انسان با طی مسیر به آن هدف پی ریزی شده نرسد ، دیگر اهمیتی ندارد ، اهدافی که در این دنیا انتخاب میشوند و تغییراتی که توسط آنها در محیط ایجاد میشود پوچ هستند! ولی تغییرات درون افراد نه!
و در آخر
چند روز پیش یکی از آشنایان که در کاری شکست خورده بود با من دردودل میکرد.
او به من گفت دنیا خیلی ناعادلانه است!
اگر فلان مشکل و فلان مشکل و فلان مشکل در روبه روی من سبز نمیشدند من می توانستم موفق شوم!
حق با او بود مشکلاتش آنقدر بزرگ بود که حتی با تلاش زیاد هم نتواند پیروز شود ،
ولی من به او گفتم: اگر مشکلات نبود اویی که پیروز میشد تویی که امروز هستی نبودی !
او یک فرد دیگر است و تو یک فرد دیگری.
آری ما توسط گذشته ، سختی ها و مسیر طی شده خلق شده ایم نه توسط نتیجه !
پایان 🙂