راستش رو بخواین، یه مدت بود دیگه مغزم نفس نمیکشید دیگه. نه تمرکزی، نه خوابی، نه آرامشی. روزا توی کار غرق بودم و شبا با فکرهایی که نمیذاشت بخوابم، کلنجار میرفتم. نمیدونم شما هم این حال رو داشتین یا نه، ولی من کاملاً از درون خسته شده بودم.
اولش فکر میکردم با قهوه بیشتر، یا یه برنامهریزی جدید درست میشه. ولی فایده نداشت. تا اینکه یه شب که واقعاً از شدت بیخوابی کلافه شده بودم، اتفاقی با یه پادکست صوتی دربارهی «مدیتیشن تمرکز» روبرو شدم. چیزی که برام جالب بود، لحن آروم و فارسیش بود. نه ادای خارجیها رو درمیآورد، نه سعی میکرد عجیب و پیچیده باشه.
یه فضاسازی خیلی ساده داشت، مثلاً فقط ازت میخواست یه لحظه چشمهات رو ببندی و به تنفست توجه کنی. عجیب بود، چون خیلی وقت بود به هیچ چیز با دقت گوش نداده بودم، حتی به خودم. کمکم فهمیدم این چند دقیقه سکوتِ هدایتشده، بیشتر از یه ساعت خواب بیکیفیت بهم کمک میکرد.
اسم اون جایی که پیدا کردم رو دقیق یادم نیست فکر میکنم مدی موج بود ولی هرچی بود عالی بود، فقط یادمه حس میکردم یه نفر از جنس خودم داره باهام حرف میزنه، نه یکی که میخواد چیزی رو بهم بفروشه.
نمیخوام بگم مدیتیشن همه چی رو حل کرد، ولی واقعاً کمکم کرد دوباره یکم آرومتر نفس بکشم. انگار یه تنظیم دوباره برای ذهنم بود، یه برگشت کوتاه به لحظه حال، وقتی همه چی زیادی شلوغه.
اگه تو هم تجربهای از بیخوابی، آشفتگی ذهن، یا مدیتیشن داری، خوشحال میشم برام بنویسی. یا اگه دنبال یه نقطه شروع خیلی ساده و بدون شعار هستی، شاید تجربه من یه تلنگر کوچیک باشه.