این روزها بازار تبلیغات داغه و سالانه میلیاردها تومن صرف تبلیغات اعم از تلویزیونی و دیجیتال مارکتینگ و ....می شه، می تونم بگم همه ما مورد بمباران تبلیغاتی محصولات و خدمات قرار گرفتیم اما به نوعی نسبت به اونا مقاوم و بی تفاوت شدیم ، همین خود شما یادتونه روی بیلبوردی که آخرین بار توی مسیر خونه دیدین چی نوشته بود، یا یادتونه چندساعت پیش چه تبلیغی از تلویزیون پخش می شد؟ جواب خیلی از ما به این سوال اینه: اوه صبر کن،اهنگش اینجوری بود...، توش یک گاو آوازخون بود و... دست آخر هم میگیم درست یادم نمیاد.
می دونین چرا این اتفاق می افته؟ چون تبلیغات زودتر از آگاهی اتفاق میفته؟ اصولا تبلیغات با هدف جلب توجه مخاطب و رسوندن سریع اون به خرید محصول پخش میشه ... اما الان دیگه کسی بدون آگاهی خرید نمی کنه، همه قبل از خرید مزایا و ویژگی های یک محصول رو بررسی می کنند، میرن می بینن رقیب چه محصولی داره و....
فاصله ای که بین مخاطب و تبلیغات ایجاد میشه رو روابط عمومی ها پر می کنند، روابط عمومی ها با آگاهی دادن به مخاطب می تونه نقش برگ برنده رو برای یک شرکت و کارخانه ایفا کنند.
روابط عمومی ها با ایجاد شناخت و آگاهی نسبت به محصول، مردم و برای خرید کردن آماده می کنند و اون موقعست که تبلغیات می تونه بیاد و با ابزارهای قدرتمندش مشتری رو به مرحله خرید برسونه...
اصولا بازاریاب ها و تبلیغاتچی ها با هر تکنیک و ترفند دنبال متقاعد کردن صاحبان کسب وکارها برای صرف هزینه های میلیاردی برای تبلیغات هستند ...اونها تبلیغات قشنگ و جذابی رو از شرکت های رقیب به شما نشون میدن تا شما وسوسه بشین و یک بله بسیار پر هزینه به اونها بدین اما واقعیت اینه که تبلیغاتچی ها زیاد دوست ندارن درباره تاثیر تبلیغاتشون بر افزایش فروش شرکت ها حرف بزنند، چون موفقیتشون بسیار اندکه ...اینها رازهایی هستن که تبلیغاتچی ها به شما نمیگن اما روابط عمومی ها از اون آگاهند...
پس نقش روابط عمومی ها رو دست کم نگیرید...