تا به حال شده که وسط خرید کردن از یک سایت مثل دیجی کالا گم بشید و ندونید که کجای فرآیند خرید هستید؟
منو ها را بگردید و صفحات رو جابه جا کنید و در جنگلی مملو از اطلاعات و فرآیند ها گم بشید…
این به دليل آن است که از ابتدا طراحی این مدل محصولات نقشه راه کاربر یا طراحی فرآیند هایی که کاربر برای رسیدن به هدفش در محصول ما باید طی کند به درستی انجام نشده است.
user flow به مجموعه فرآیند هایی گفته می شود که از صفر تا صد راهی که کاربر باید طی کند تا نیاز خود را به وسیله محصول ما بر طرف کند گفته می شود. این نقشه ها (فلو چارت ها و فرایند و نقشه و …) به ما نشان میدهد که برای رسیدن به هر هدف و رفع هر مدل نیاز که کاربر در محصول ما به دنبال آن میگردد باید چه راه هایی طی شود. و در آن باید تمام شرایطی که ممکن است برای کاربر|ن پیش بیاید پیش بینی شود و برای هر کدام راه حل مناسبی طراحی بشود.
نقشه راه ها معمولا شبیه چارت ها یا فلو چارت هایی هستند که ما بعضی وقت ها در فرآیند برنامه نویسی آن ها را میبینیم (مانند شکل زیر)
اما برای این کار باید یک سری سوالات از خودمون بپرسیم:
۱ـ کاربر سعی دارد به چه چیزی برسد؟
۲ـ در میان راه چه چیزی باعث افزایش اعتماد کاربر به راهی که دارد طی می کند می شود ؟
۳ـ برای کمک به کاربر چه اطلاعات اضافی نیاز است به کاربر بدهیم تا در میان راه گم نشود؟
۴ـ چه موانع و تردید هایی ممکن است برای کاربر پیش بیاید؟
ما برای هر یک از این سوالات با توجه به محصول خودمون باید راه حل هایی را پیش بینی و طراحی کرده باشیم. پاسخ به این سوالات در آخر منجر به طراحی موفقیت آمیز user flow میشود.
برای مثال فرآیندی که ما برای خرید یک دستگاه موبایل از سایت دیجی کالا انجام میدهیم به شرح زیر است:
اما هر یک از این مراحل برای خود چالش هایی دارد که توضیح همه ی آن ها در این مقاله نمی گنجد.
یک طراح محصول همچنین باید سعی کند که این فرآیند را برای کاربر ساده و قابل درک و سریع کند.
همچنین این نکته را در نظر داشته باشید که برای هر مدل نیازی که کاربر به دنبال آن است تا با استفاده از محصول ما بر طرف کند می توان یک فلو متفاوت طراحی کرد که با در کنار هم قرار گرفتن این یوزر. فلو ها نقشه ای کلی به دست می آید به نام user journey map که در نوشته های بعدی به آن میپردازیم.
امیدوارم که از خوندن این مقاله لذت برده باشید