
سومین قانون، از ۳۳ قانون زندگی و کسبوکار، توی کتاب یادداشتهای یک مدیرعامل اینه: هرگز مخالفت نکن!
تا حالا شده ساعتها با یه نفر بحث کنی و تهش هم به هیچ نتیجهای نرسی؟ هیچوقت حس درک نشدن توی یه بحثی رو داشتی؟
واقعیت اینه که ارتباطات توی همهی تعارضات و کشمکشهای زندگی و کسبوکار، هم مشکله و هم راهحل. عمر یه رابطه رو میشه با سازنده بودن بحثهاش تعیین کرد. بحثهای سالم رابطه رو قویتر میکنن چون آدما، با هم، روبروی مسئله قرار میگیرن و دنبال راهحلن ولی بحثهای ناسالم یه رابطه رو ضعیف میکنه چون آدما مقابل هم قرار میگیرن و دنبال اثبات حرف خودشونن.
تحقیقات نشون داده که وقتی با کسی موافقی، مغزت بازتر و پذیراتر میشه ولی موقع مخالفت کردن مغزت قفل میکنه و اینجوری دیگه حرف طرف مقابل رو نمیشنوی و کلا نسبت بهش گارد میگیری.
اگه میخوای توسط کسی که با تو مخالفه، شنیده بشی و حتی ذهنیت طرف رو عوض کنی، به هیچوجه بحث رو با مخالفت کردن شروع نکن. سعی کن از وسوسههای احساسی دوری کنی و با جملاتی مثل «من با تو مخالفم» یا «تو اشتباه میکنی» شروع نکنی. چون وقتی با مخالفت کردن شروع کنی دیگه مهم نیست که دلایل تو چقدر درست و منطقی هستن، ولی اگه از یه زمین مشترک شروع کنی و دربارهی چیزهایی حرف بزنی که هر دو باهاش موافقین، احتمال سازنده بودن بحث و تاثیرگذاری تو بیشتر میشه.
واسه عوض کردن ذهنیت آدما، حس شنیده شدن و فهمیده شدن بینهایت مهمه، پس اول به طرف خوب گوش بده تا بهش حس شنیده شدن دست بده و بعد هم طوری جواب بده که طرف حس کنه که فهمیده شده. با این تفاسیر مشخصه که ما ذهنیتمون توسط آدمهایی عوض میشه که باهاشون توی اکثر مسائل همنظریم. ما حس میکنیم که اونا ما رو عمیقا درک میکنن واسه همین هم خیلی دقیق بهشون گوش میدیم.
یادت باشه که کلید عوض کردن ذهنیت یه آدمی، پیدا کردن یه اعتقاد و انگیزهی مشترکه تا ذهنشون رو نسبت به نظرات خودت باز نگه داری.