متن: شهریار نوبهار | روایت: اردلان کاظمی
این همان قصهی تکراری و همیشگی اغلب دروازهبان هاست. گلر اول تیم یک روز غیبت میکند و قد بلند ترین بازیکن، جایگزینش. بلندقامتی که میدرخشد و سنگربان اصلی میشود. شهرتش از فوتبال آماتوری فراتر رفته و با پیشنهاد رسمی آژاکس، به مرکز فوتبال هلند میرود. جایی که یوهان کرویف، لئوبین هاکر و لویی فنخال، در حال ساختن تاریخ هستند. برای آخرین تیم هلندی که لیگ قهرمانان اروپا را فتح کرد. برای دروازهبانی که انگار تجسم حرفهای لئوناردو داوینچی بود. برای نابغهای که باور داشت هیچ چیزی مانند سکوت، صلاحیت و اقتدار یک فرد را تقویت نمیکند؛ و شاید برای ادوین فن درسار؛ آرامترین هلندی تمام تاریخ.
وقتی به یوونتوس رفت، بهترین دروازهبان جهان بود. نخستین گلر خارجی تاریخ بیانکونری. شروع خوبی هم داشت؛ ولی طوفان در راه بود. روزهایی که رسانهها بیرحمانه نقدش میکردند و میگفتند دلیل افت یوونتوس است. بوفون که از پارما آمد، چارهای جز ترک تورین نداشت. روزهای سخت ادامه داشتند. شکست تلخ در یورو 2000 و نرسیدن به جام جهانی 2002. تلف کردن چهار سال در فولهام و احتمال بازنشستگیاش در گمنامی؛ اما او سکوت و آرامش را بلد بود. طوفان را پشت سر گذاشت و سرانجام آفتاب طلوع کرد. این بار از اولدترافورد.
نفرین اشمایکل. دورانی که شش سال طول کشید. از لحظه خروج غول دانمارکی تا وقتی که ادوین سرانجام پیراهن شماره یک قرمزها را پوشید. نفرینی که قابل اجتناب بود. سر آلکس فقط یک روز دیر رسید. زمانی که فن درسار قراردادش با یوونتوس را بسته بود. تاخیری که بعدها باعث حسرت هر دو نفر شد. البته زندگی معمولا به کسی شانس دومی نمیدهد؛ اما فندرسار و فرگوسن، نابغههایی بودند که فراتر از این کلیشهها میرفتند. او به منچستر آمد تا عصر طلایی دیگری برای شیاطین سرخ آغاز شود. دورانی با 4 قهرمانی لیگ، فتح اروپا و جهان؛ و رسیدن به سه فینال چمپیونز لیگ در چهار سال. سنگربانی که همه منتظر بازنشستگیاش بودند، حالا اهداف دیگری در سر داشت. چیزهایی مثل همین قهرمانیهای پیاپی و رکوردشکنیهایی برای ماندگاری در تاریخ.
1311. عددی معنادار هواداران منچستریونایتد. یادآور روزهای جذابی که با فن درسار، گری نویل، پاتریس اورا، نمانیا ویدیچ و ریو فردیناند پشت سر گذاشتند. خط دفاعی مخوفی که رکورددار گل نخوردن در لیگ انگلستان است؛ قلعهای که هواداران قرمزها را به آرزوی همیشگیشان رساند. چیزی که فرگی از همان ابتدا وعدهاش را داده بود. رسیدن به اعداد جادویی 18 و 19 قهرمانی در لیگ. حالا بیشترین قهرمانیها برای منچستریونایتد بود. رکورد دیگری برای ادوین 40 ساله. مسنترین قهرمان لیگ برتر انگلستان.
سالها بعد که میخواست کتاب زندگینامهاش را منتشر کند، نگران بود. فکر میکرد چیزهای زیادی برای تعریف و پر کردن صفحات نداشته باشد. به نویسنده کتابش گفته بود ببخشید که چندان راک اند رول نبودم. البته که همین ویژگی، دوست داشتنیاش میکرد. خرگوش یخی هلندیها، نماد سکوت و آرامش است. آن هم در سرزمینی که شاهد جنجالهای فنخال و کرویف بود. پسرک قد بلندی که بهترین دروازهبان هلند، اروپا و جهان شد. در ایتالیا و انگلستان بازی کرد، رسم اسطورگی آموخت و مشق ماندگاری نوشت؛ و دوباره به خانهی اولش بازگشت. حالا مدیر اجرایی آژاکس است و ناظر بر نسل دیگری از ستارگانی که میخواهند داستان خودشان را بنویسند.
وقار، متانت، آرامش و سکوت. او ادوین فن درسار است. مردی که خلاصهی خود بود.