متن: شهریار نوبهار | صدا: اردلان کاظمی
مقدس.اصلا این کلمه یعنی چه؟ چه مفهومی دارد و به چه چیزی اشاره میکند؟ سوالی که برای یافتن جوابش، میتوان تا انتهای جهان رفت؛ و باز هم دست خالی بازگشت. از آن مفاهیمی که بشریت را از سپیده دم تاریخ، گرفتار کرده. نه میتوان نادیدهاش گرفت و نه میتوان تمام بخشهای زندگی را به آن پیوند زد. خیلی دور و خیلی نزدیک. این شاید بهترین توصیف از وضعیت یک امر مقدس باشد.
امر مقدسی که در زمین فوتبال، به سادهترین حالت خودش تبدیل میشود. در واکنشها و هوشیاریهای یک سنگربان. در مشتان گره کردهی یک دروازهبان که برای نجات دروازهاش میجنگد. امر مقدسی که برای دو دهه، در کالبد یک پسر اسپانیایی دمیده شده بود. امر مقدسی که برای سالها، ایکر کاسیاس نامیده میشد.
نام او را ایکر گذاشته بودند. از ریشهی کلمهِ ایکرنه. به معنای کسی که خبر خوش میآورد. انگار که همراه با اسمش، سرنوشت و داستان دستاوردهایش را هم پیشگویی کرده بودند. با یک حادثه به زمین آمد. با اخراج دروازهبان رئال در داربی مادرید. ایکر 18 ساله وارد شد و با جرات و بلوغی مثال زدنی، دروازه رئال مادرید را نجات داد. دیگر همه چیز مانند یک قصهی رویایی پیش میرفت. ایکر با همان جسارت و بلوغ، فیکس لوس بلانکوس شد؛ و در پایان فصل با شکست والنسیا، قهرمانی چمپیونزلیگ را جشن گرفت. ستارهها به او لبخند میزدند و انگار که تقدس او را تایید میکردند.
دارای کیفیتی آسمانی. این یکی از معانی واژهی مقدس است. کیفیتی که کاسیاس آن را بارها در مستطیل سبز ترجمه کرد. به دفع توپهای زیبا. به واکنشهای سریع و مشتهای محکم. درست مثل آن نمایش درخشان مقابل لورکوزن در فینال 2002. وقتی که دوباره به عنوان یار تعویضی وارد زمین شد؛ و با واکنشهای شگفت انگیزش، دست تیم آلمانی را از جام کوتاه کرد. او به پدر و مادرش قول داده بود که فقط برای رئال مادرید بازی کند؛ و جامهای فوتبال را در سانتیاگو برنابئو بالای سر ببرد.
هر چند که او برای سالها به قولش وفادار بود اما در گوشهای از این ماجرا، عدهای برای چیز دیگری نقشه میکشیدند. برای خارج کردنش از ترکیب قوهای سپید مادرید. برای فرستادن او به فراموشخانهی تاریخ فوتبال.-
درگیری با مورینیو شاید یک حادثه کوچک بود که باید به فراموشی سپرده میشد؛ ولی انگار جرقهای بود برای شروع یک سناریوی جدید. برای خارج کردن ایکر مقدس از خانهاش. سکوت و کلمات دو پهلوی مدیران ارشد مادریدی را نمیشد نادیده گرفت. همینطور که اشکهای ایکر در روز خداحافظیاش را. هواداران رئال، ناباورانه به این صحنهها مینگریستند و چیزی نمیفهمیدند. کاپیتان و بهترین دروازهبان تاریخ رئال مادرید به در خروجی هدایت میشد و کاری از دست کسی بر نمیآمد. نیشخند تلخی بر چهرهی فلورنتینو پرس نشسته بود.
دیگر هیچ چیز خوب به نظر نمیرسید. حتی آن هالهی تقدس هم محو شده بود. جایگاهش در تیم ملی اسپانیا را از دست داد اما دیگر برایش مهم نبود. هر افتخاری را که میخواست، فتح کرده بود. اولین دروازهبان اسپانیا و رئال مادرید که دستکش طلایی برد. حتی هنوز هم هیچ دروازهبانی از این دو تیم نتوانسته بهترین گلر جهان شود. انگار که ایکر با عملکردش به شیاطین پشت پرده میگفت، هر چه میخواهید تلاش کنید. این کارنامه سیاه نخواهد شد.
شاید پورتو برایش خانهی آخر و فراموشی بود ولی تا آخرین نفس برایشان جنگید. آن قدر که حتی قلبش به درد آمد. احیایش کردند اما دیگر اجازهی بازی نیافت. در میان احترام و تشویق همگان بازنشست شد و با دنیای فوتبال وداع کرد. وداعی که تک تک لحظاتش، بیانگر یکی دیگر از معانی کلمهی مقدس بود.
بسیار با ارزش و گرامی. معنی دیگر کلمهی مقدس در لغت نامهها. بهتر است بگوییم معنی دیگر عملکرد و دستاوردهای ایکر کاسیاس برای فوتبال اسپانیا و کهکشانیهای مادریدی. برای اویی که با متانت و خوشرویی، تمام ناملایمات را تاب آورد. پلی از صلح میان کاتالانها و مرکزنشینها زد؛ و قهرمانیهایی تاریخی برای لاروخا را به دست آورد. در درخشانترین دوران ملی فوتبال اسپانیا از 2008 تا 2012. روزهایی که هیچ تیمی توان رقابت با آرمادای اسپانیا را نداشت.
البته که هر داستان قشنگی روزی به پایان میرسد اما این جادوی مستطیل سبز است که بهترینهایش را برای همیشه جاودانه میکند. جاودانه در چشم، ذهن و قلب ما طرفداران دیوانهی فوتبال.