ویرگول
ورودثبت نام
Footeamo
Footeamo
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

فرناندو تورس؛ کشتار با لطافت

پادکست فوتبالی فوتیمو | اپیزود 25
پادکست فوتبالی فوتیمو | اپیزود 25
متن: شهریار نوبهار | روایت: اردلان کاظمی
حساب اینستاگرام | کانال تلگرام | حساب توییتر
  • انگار تمام فوتبالش در همین خلاصه می‌شد. در قتل‌ با احساس رقیبانش. در مرگ ناگهانی مدافعان اطرافش. در به خاک انداختن دروازه‌بان‌ها. در شکستن خطوط دفاعی منظم حریفان پر مدعا. در فروپاشی خانه‌‌ی کاغذی تیم‌هایی که او را دست‌کم می‌گرفتند و می‌گفتند مگر از این پسرک لاغر مو طلایی، چه کاری بر می‌آید؟ سوالی که هرگز نباید از یک قاتل بپرسید. قاتلی که ناگهان خیز بر می‌داشت. می‌دوید و سریع‌تر از آنکه بخواهید درک کنید، کار را تمام می‌کرد. انگار که می‌توانست زمان را هم مانند احساساتش، خم کند. شهرت در عین گمنامی یا همان فرناندو تورس؛ کشتار با لطافت.
  • ال نینو. قاتل صورت بچه. کودک بزرگسال. برخلاف القابش، از همان ابتدا گروه را رهبری می‌کرد. در 19 سالگی کاپیتان اتلتیکو مادرید شد. اگر دنیای بیرون باهوش بود، از همین نشانه می‌فهمید که نباید این قاتل را دست‌کم بگیرد. قاتلی که پشت این نقاب بی‌تفاوتی‌اش پنهان می‌شد؛ و اتلتیکو تنها چیزی بود که می‌توانست احساساتش را تحریک کند. شاید برای همین بود که از زادگاهش خارج شد. باید رشد می‌کرد و دیگر وقتی برای تلف کردن نداشت. حالا مرحله‌ی جدیدی در زندگی‌اش آغاز شده بود. لیورپول و لیگ برتر انگلستان پذیرایش شدند. سرزمین جدیدی برای فتح کردن. و طعمه‌های جدیدی برای کشتن.
  • فرناندو تورس، شماره 9 لیورپول. این سرودی بود که هواداران لیورپول برایش ساختند. طرفدارانی که انگار سال‌ها منتظر چنین بازیکنی بودند. انتظار برای آمدن یک منجی. کسی که بتواند یک تنه جلوی ارتش‌های چند ده میلیون پوندی چلسی، منچستریونایتد و سایر تیم‌ها ایستادگی کند؛ و آن‌ها را دوباره به روزهای افتخار باز گرداند. آخ که چقدر هم نزدیک شدند. با نتایجی مانند تحقیر 4-0 رئال مادرید مغرور در آنفیلد؛ یا وقتی که 4-1 منچستریونایتد را در اولدترافورد شکست دادند اما در نهایت نایب قهرمان لیگ شدند. انگار همیشه یک چیزی کافی نبود. تا یک قدیمی افتخار رفتن و دست خالی برگشتن. نقاب بی‌تفاوتی دیگر جواب نمی‌داد. احساساتش اذیت می‌کردند. باید کاری می‌کرد.
https://castbox.fm/episode/Footeamo-E25-id2415688-id287422950?country=us
  • لیورپول را دوست داشت اما چلسی و لندن از همان ابتدا خواهانش بودند. از سال 2003 که پیشنهاد 28 میلیون پوندی آبراموویچ برایش آمد ولی نرفت. این بار دیگر خودش انتخاب کرد تا به شهری برود که افرادش اهل معامله بودند. او هم پیشنهادشان را پذیرفت. قدرت و افتخارات شخصی‌اش را با قهرمانی‌های تیمی مبادله کرد. تمام چیزی که می‌خواست قهرمانی در چمپیونز لیگ بود که به آن هم رسید. حتی اگر دیگر آن فروغ گذشته را نداشت. سرنوشت محتوم تمام قاتل‌ها همین است. به ازای هر روحی که می‌گیری، چیزی از وجود خودت هم کنده می‌شود. فرناندوس تورس با 767 بازی و 262 گل تمام شد. وقتی که دیگر چیزی از ال نینو باقی نمانده نبود. یک روح خالی از شور و اشتیاق.
  • رفتنش به آث میلان، طنز تلخی داشت. دو چهره ترسناک دنیای فوتبال که مدت‌ها در شکست و اشتباه غوطه‌‌ور بودند. تلاشی بی فایده برای برگشتن به سطح اول فوتبال اروپا. شش ماه بیشتر ادامه نداد. دوباره جابه‌جا شد هرچند بازگشت احساسی به اتلتیکو هم قوام چندانی نداشت. حتی جادوی سیاه دیگو سیمئونه هم نتوانست او را نجات دهد. همه چیز تمام شده بود؛ اما هنوز آن‌قدر عشق را می‌فهمید که دست از آزار خودش بردارد. درست پس از پایان فینال یورو لیگ و قهرمانی تیمش، خبر را اعلام کرد. گفت که برای بازنشستگی و سال‌های آخر فوتبالش به سرزمین آفتاب تابان می‌رود. آخرین مبارزه در کنار سامورایی‌ها.
  • فرناندو تورس؛ درونگرایی که سروصدای گلزنی‌هایش در لالیگا و پرمیر لیگ تمامی نداشت. مهاجمی که اتلتیکو را از خطر انقراض نجات داد و برای لیورپولی‌ها، یادآور روزهای درخشان رابی فاولر بود. با هواداران چلسی در نخستین قهرمانی چمپونز لیگ شریک شد؛ و تیم ملی اسپانیا را در موفق‌ترین دورانش همراهی کرد. کسی که انگار باور کرده بود فوتبال در نهایت یک تجارت است. معامله عشق و احساس با پول و افتخار و ماندگاری در تاریخ. او قاتلی بود که احساساتش را کتمان می‌کرد و ناگهان در میان شلوغی جمع،‌ پنهان شد و رفت...
فرناندو تورسپادکستفوتبالچلسیلیورپول
پادکست فارسی فوتیمو | متن کامل روایت‌ها
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید