از دیر باز یکی از مسائلی که مد نظر تمام گروههای آموزشی بوده رابطهی بین تیم برگزار کننده و گروه برگزار شونده بوده. در بسیاری از بحثهایی که در حوزهی آموزشی مطرح است این موضوع را مییابیم. از جمله میتوان به کتاب داستان پداگوژیکی اشاره کرد.
این موضوع به همان نسبت در مورد تیم برگزار کنندهی المپیاد و دانشپژوهان از چندین جنبه مطرح است. شاید وقتی اتفاق خاصی میافتد (که البته تعداد بارهایی که این اتفاق میافتد کم نیست)، مقدار زیادی از وقت جلسات بسیار بلند مدت و فرسایشی کمیتهی دانشجویی صرف این موضوع شود که چگونه و با چه لحنی باید با دانشپژوهان برخورد کرد. شرایط مختلف برخورد و مزایا و معایب هر کدام بارها و بارها بررسی میشود تا اینکه یکی از میان خیل نظرات انتخاب شود.
عملا در طی این چند ساله وقتی نتایج اینچنین رفتار را بررسی میکنیم در مییابیم که در مجموع شکاف بسیار عمیقی بین دانشپژوهان و برگزارکنندگان دوره به وجود آمده. برای مثال یک موضوع را مطرح میکنم:
این اتفاق در کمیته بسیار رایج است که یکی از دانشپژوهان یک نامه به یکی از اعضای کمیته بفرستد و سوالی بپرسد. این سوال به مدت مثلا دو هفته مورد بحث و بررسی شدید اعضای کمیته قرار گیرد. حدود بیست تا سی نامه رد و بدل شود و ساعتهای زیادی به بحث و بررسی دو یا چند نفرهی موضوع صرف شود. تقریبا تمام اتفاقاتی که در یک دوره به وجود میآیند ساعتها و گاها جلسات تا نیمه شب کمیته را به خود اختصاص میدهند.
این درحالی است که چند وقت پیش وقتی نظر دانشپژوهان را در مورد کمیته پرسیدم آنها کمیته را گروهی میدیدند که بسیار سطحی و بیاهمیت به آنها میپردازد و این برای من سنگین بود.
این همان شکاف است البته در حیطهی نظر.
فکی میکنم برای از بین بردن این شکاف یکی از کارهایی که از دست من بر میآید ایجاد محیطی است که دوستان از دو طرف بتوانند نظر بدهند. و فکر میکنم قسمت نظرات این مرسوله برای این مورد مناسب باشد. و این مهم میسر نیست مگر با همکاری هر دو گروه.
نظرها:
? حسین
اگر بخواهیم علل این قضیه را بررسی کنیم، میشود تا حدی به دانشپژوهان حق داد. از آنجایی که آدمها همین طور دارند (متأسفانه) وارد دنیای نوین میشوند، همانطوری که الان دیگه به یک بچه بگویی «دیو میاد میخوردت!» بهات میگوید «دیو واسه تو قصههاس»؛ باید انتظار این رو هم داشته باشیم که دانشپژوهان که قراره آدمهای فهیمی باشند، این جوری فکر کنند که چیزی که دیده نمیشود نیست. خوب کمیته هم خیلی دوست نداشته راجع به زحمتی که میکشد صحبت کند و نتیجه این شده که دانشپژوهان نمیبینند و متصور نیستند حجم کاری که انجام میشود برای یک تصمیمگیری بهنظر ساده.
هفتم مهر ماه ۱۳۸۵