چند وقتی بود که به یادگیری آلمانی فکر میکردم و بعد از کلی تحقیق با پیشنهاد یکی از دوستان از اونجایی که صف انتظار گوته طولانی بود، تصمیم به تحصیل آلمانی در ÖKF گرفتم و در این پست قصد دارم تا تجربیاتم رو با شما به صورت مرحله به مرحله به اشتراک بذارم.
فرآیند ثبت نام سه مرحله داره:
در سال، سه روز خاص مشخص شده که توی اون روزها باید به سایت انجمن فرهنگی اتریش برین و برای مصاحبه وقت بگیرین.
بعد از انتظار و ثبت نوبت در روز مشخص شده به آموزشگاه مراجعه میکنین و بعد از پرکردن فرم با شما مصاحبه میشه؛ در این مرحله از من سوال هایی مثل اینکه چرا و تا کجا میخوام آلمانی بخونم، چه زبان های دیگه ای بلدم، آخرین کتابی که خونده بودم چی بود و... پرسیده شد، بعد از اون ساعت هایی که میتونستم به کلاس بیام رو مشخص کردم و از من درخواست شد چند روز بعد با 1.5میلیون پول نقد به آموزشگاه جهت گرفتن نتیجه مصاحبه مراجعه بکنم.
در مرحله ی دوم تاریخ جدیدی جهت مصاحبه به شما معرفی میشه، در تاریخ مشخص شده باید با 1.5 میلیون پول نقد به آموشگاه مراجعه بکنین و در صورتی که اسمتون داخل لیست قبولی ها بود ثبت نام رو انجام بدین؛ مرحله ی ثبت نام سریع اتفاق میفته و کتاب ها رو هم همون روز به همراه یک رسید که حکم کارت دانشجویی داره بهتون تحویل میدن.
اگر سه مرحله ی قبل رو با موفقیت به اتمام رسوندین، حالا تبدیل به دانشجوی زبان آلمانی انجمن فرهنگی اتریش شدین و به زودی کلاستون شروع میشه؛ در مرحله ی بعد قصد دارم تجربیاتم در مورد تحصیل در OKF رو با شما به اشتراک بذارم.
برای نتیجه گیری بهتر، تجربیات شخصیم رو در قالب محیط آموزش، کارکنان موسسه، معلم، کلاس و سیستم آموزش دسته بندی خواهم کرد.
به دلیل محل قرارگیری، دسترسی به آموزشگاه نسبتا سخته چون داخل طرحه و از نزدیک ترین مترو حداقل 20دقیقه فاصله داره، ولی با وجود همه این مشکلات و ساختمون قدیمی، فضای داخل آموزشگاه بسیار آرامش بخش و مناسبه، محیط کوچیک و صمیمی ای داره، حجاب اجباری نیست و اکثریت زبان آموزا رو قشر تحصیل کرده، مرفه و روشن فکر تشکیل میدن و تا حدودی میتونین جدا از فراگیری زبان، با فرهنگ اتریشی هم آشنا بشین.
رفتار اکثر کارکنا معمولیه، نه بد و نه خوب، در کل هر کس مشغول به کار خودشه و کسی کاری به شما نداره به غیر از آقای نگهبان که یه مرد خوش اخلاق، مهربون و بسیار مودب هست و همیشه با گرمی و لبخند از شما استقبال میکنه.
معلم من خانوم لادن کاغذ کنانی بود و سطح سواد و لهجه ی خوبی داشت ولی اگر بخوام صادقانه نظر بدم، به سلامت روانش شک داشتم و دارم، شخصیت بسیار مریض، دگر آزار و متخاصمی داره، همون جلسات اول به طور کامل اعتماد به نفس بچه ها رو از بین میبره و روی اکثر بچه ها القاب و اسامی بدی میذاره و تا همیشه اونا رو با همون القاب صدا میزنه، اگر اشتباهی مرتکب بشین تا آخر جلسه و یا حتی تا آخر ترم مسخرتون میکنه و همیشه با دعوا و به صورت تهاجمی جواب بچه ها رو میده، مثلا یادمه ازش درخواست کردم که بهم کتاب معرفی کنه و نه تنها جوابم رو نداد حتی نگاهمم نمیکرد! یا برای مثال سوالی رو که میتونست با یه کلمه جواب بده رو به جای جواب دادن، نزدیک ده دقیقه غر میزد و کسی که سوال میپرسید رو تخریب میکرد، خلاصه مهم نیست درس بخونین یا نخونین، مهم نیست چجوری رفتار بکنین در نهایت به شما حمله میکنه و در هر صورتی تخریبتون میکنه طوری که ممکنه برای درس خوندن زیاد هم با شما دعوا راه بندازه! به شدت فوضوله و تا آخر کلاس بدون استثنا اسمامی تموم فامیل های دور و آشنا، درآمد و وضع زندگی، محل زندگی، وضعیت ازدواج و خانواده و... رو در میاره و هیچ گونه حریم شخصی براتون باقی نمیذاره، در همه ی موضوعات نظرات احمقانه داره و به شدت سعی بر دیکته کردن اونها داره و اگر باهاش مخالفت کردین قطعا یه جا تلافی میکنه، با وضعیت مالیش و تجربیات زندگیش و مسافرت هاش دائما فخر میفروشه، به شدت نژادپرسته و از اسم بعضی از قومیت ها برای تخریب استفاده میکنه، سر کلاسش به جای درس یادگرفتن از ایشون من فهمیدم یه خونه ی کلنگی داخل پول رومی داره که ارزون اجاره داده، یه باغ داره که چون نگهبانش زنش رو کتک میزد شوهر قهرمانش نگهبان رو اخراج کرد، یک سال آمریکا زندگی کرده، پیش دبستانیش آلمان بوده، داداشش داره کانادا درس میخونه و خرج تحصیلش رو خود قهرمانش میده، بهرام شوهرش انگلیس بزرگ شده و بلد نیست فارسی حرف بزنه، پدر شوهرش تاجر بوده و خلاصه ته حرفاش اینه که خیلی خوب، با فرهنگ، تحصیل کرده، مرفه، جهان دیده، با علم و... هست طوری که با موی مشکی و قیافه ی ایرانی رو به بچه ها میکرد و میگفت نمیدونم چرا شما ایرانیا فلان کار رو میکنین و... (خودش رو ایرانی نمیدونه مثه اینکه)، خلاصه هرچی از کمالات و بزرگی ایشون بگم کم گفتم، شرایط طوری هست که از همون روزهای اول تموم بچه ها ازش شاکی شده بودن و تنها دلیلی که صداشون در نمیومد ترس از لج کردنش بود، هرچند در طول ترم چن تا از بچه ها باهاش درگیری لفظی پیدا کردن و با وجود پرداخت شهریه ی 1.5میلیونی، دیگه کلاس رو ادامه ندادن... اگر بخوام حرفامو خلاصه کنم فقط باید بگم که هرجا دیدینش جیغ بزنین و فرار بکنین چون یه دیوانه ی به تمام معناست!
وضعیت کلاس ها معمولیه البته بعضیاشون کاملا غیر استانداردن به طوری که جدا از مشکل سیستم سرمایشی و گرمایشی، در کلاس های مستطیل شکل اگر آخر کلاس بشینین نمیتونین تخته رو ببینین یا گردن درد میگیرن چون دائما مجبورین خم و راست بشین تا از بین کله های بقیه بتونین تخته رو ببینین، البته لازم به ذکره که همچنان مشکل اصلی جمعیت کلاس هاست به طوری که با وجود پرداخت شهریه ی برابر با کلاس خصوصی، جمعیت کلاس ها غالبا بالای 20 نفره!
تا سطح B1، کتاب Daf kompakt تدریس میشه، که بسیار کتاب غیر استانداردی هست و هیچ گونه کتاب و مکمل آموزش براش پیدا نمیکنین.
اگر هیچ ایده ای از آلمانی ندارین، اونجا حتی بهتون الفبا رو هم آموزش نمیدن و جالب اینجاست که حتی سطح زبان همکلاسیاتون هم با همدیگه برابر نیست، طوری که وقتی شما نمیدونین ß رو چی باید تلفظ بکنین، چن تا از همکلاسیاتون دست و پا شکسته آلمانی حرف میزنن! در طول کلاس فعالیت های کلاسی و تیمی بسیار کمی وجود داره و اکثرا فقط مشغول حل کردن تمریناتی هستین که خودشون براتون چاپ میکنن و بهتون میدن.
به هیچ عنوان تحصیل تو انجمن فرهنگی اتریش رو پیشنهاد نمیکنم حتی اگر بابتش پول دریافت بکنین!
به دلایلی که در بالا گفته شد، دلایل دیگه ای مثل اینکه هر ترم مجبورید 1.5میلیون پول نقد با خودتون به آموزشگاه ببرین و اینکه برای کوچک ترین کارها مجبورین حضوری مراجعه بکنین و هیچ گونه احترامی برای حقوق شما قائل نیستن رو هم اضافه بکنین، عملا شما برای اونها فقط یه ماشین تولید پول هستین!