اگر بخواهیم انگیزه های غلط و نادرست برای فرزنداوری را بشماریم می توان به موارد زیادی اشاره کرد از جمله:
تقلید کورکورانه از اکثریت و عرف جامعه
اثبات سالم بودن (بستن دهن مردم!)
تصور حس بزرگ شدن (پدر و مادر شدن)
بقای نسل خود بر اساس خود مهم پنداری
اما یکی از قوی ترین انگیزه های ادمیان برای بچه دار شدن ترس مفرط از تنهایی بخصوص در کهنسالی است. انچه که در فرهنگ ایرانی از آن به همدم و عصای پیری و کوری یاد می شود. اما فارغ از اخلاقی بودن یا نبودن چنین انگیزه ای، براستی فرزندان کنونی تا چه حد می توانند براورده کننده چنین نیازی باشند؟
در گذشته که خانواده ها گسترده و بهم پیوسته بودند (عموما سه نسل در کنار هم و در یک عمارت زندگی می کردند) این کارکرد و کارویژه بخوبی نمود و بروز داشت و فرزندان از والدین پیر و فرتوت خود بخوبی مراقبت می کردند و چنین انگیزه ای برای بچه دار شدن کاملا واقعی و حقیقی بود. اما در جامعه کنونی چطور؟
اولا در دوران قبلی تعداد فرزندان زیاد بود و از 5-6 فرزند بلاخره یکی دوتای انها در کنار والدین می ماندند و به امورات انها رسیدگی می کردند. اما در جامعه کنونی تعداد فرزندان یکی یا نهایت دو تاست. از طرفی در زمانه فعلی که انسانها جهان وطنی شده اند و هریک برای پیشرفت و زندگی خوبِ خود حد و مرز جغرافیایی نمی شناسند، بستن چنین زنجیری بر پای فرزندان دور از ذهن و دور از اخلاق بنظر می رسد. بنابراین چه بسا فرزند شما در اینده از شهر زادگاه خود به شهر بزرگتری و یا از کشور خود به کشور پیشرفته تری مهاجرت نماید که در اینصورت هرچند شما می توانید هر روز بصورت مجازی با انان در تماس بوده و از احوال هم باخبر شوید اما کماکان تنهایی را تجربه خواهید کرد و خبری هم از عصای پیری و کوری نخواهد بود. بنابراین بهتر است به جای انکه به فرزندان عصر کنونی به عنوان همدم و عصای پیری و کوری بنگریم، انان را انسان های ازادی تصور کنیم که ممکن است برای پیشرفت و زندگی خوبِ خود جلای شهر یا وطن نمایند و از ما دور شوند. با این پیش فرض چه بسا از این پس به جای انکه انان را عصای پیری و کوری تصور نماییم، دردسرها و خون دل خوردن های تربیت و بزرگ کردن انها را علت اصلی پیری و کوری خودمان ببینیم! :)
مهدی دولتی @charkhvand
ترشحات یک ذهن معیوب @zehnemayoob