مهدی
مهدی
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

تفاوت استراتژیک میان ما و فرزندان آینده

شاید برخی از ما بطور کلی از تولد خود در این دنیا یا در سطحی پایین تر از تولد خود در این کشور خاص یا حداقل از تولد خود در خانواده ای که ثبات اقتصادی یا عاطفی لازم را نداشته، ناخشنود باشیم. اما اینکه بتوانیم این ناخشنودی را به چه کسی و چگونه ابراز کنیم بستگی به این دارد که متولد چه دهه ای باشیم. شوربختانه برای متولدین دهه 60 شمسی و ماقبل آن امکان اعتراض به والدین خود تا حد زیادی منتفی است چرا که والدین آنها در برهه ای می زیسته اند که عرف مقبول جامعه (و یا حتی کل جهان) داشتن چندین فرزند فارغ از شرایط اقتصادی یا غیره بوده است. همچنین والدین برخی از انها فاقد سواد خواندن و نوشتن بوده اند چه برسد به انکه بخواهند به چرایی فرزنداوری بیاندیشند. همچنین در زمانه آنها روشهای نوین پیشگیری از بارداری انچنان مرسوم نبوده و عمومیت نیافته بوده است بنابراین چه بسا بخشی از فرزندان نتیجه ناخواسته رابطه جنسی والدینشان بوده اند. در واقع والدین آنها کاملا مطابق با عرف و فرهنگ غالب زمانه خود عمل کرده اند و از این رو نمی توان آنها را سرزنش و ملامت کرد. در زمانه آنها دولت یا گروههای مرجع مبلّغ کم فرزندی و به چالش کشیدن فرزنداوری زیاد نبوده اند بنابراین به مخیّله آنها نیز خطور نمی کرده است که می توان به زندگی با فرزندان کمتر نیز فکر کرد.


اما برای فرزندانی که از دهه 70 شمسی و بعد از آن متولد شده اند شرایط تاحدودی متفاوت است. در دهه 70 دولت به شکل کاملا قوی در این زمینه مداخله نمود و با اجرای موفق برنامه کنترل جمعیت کم فرزندی را در شعار و عمل حتی در دورترین روستاها ترویج نمود (شعار معروف فرزند کمتر زندگی بهتر و دو فرزند کافی است و نیز ارائه رایگان کاندوم در خانه های بهداشت و انجام رایگان وازکتومی و توبکتومی برای خانواده های دارای دو فرزند). در این دهه عرف غالب شهرنشینان دو فرزندی بوده است بنابراین اگر شما فرزند سوم یا چهارم یک خانواده شهری در دهه هفتاد یا هشتاد شمسی بوده اید می توانید والدین باسواد و چه بسا تحصیلکرده خود را از بابت تولد خود مورد سوال جدی قرار دهید و انگیزه آنان برای داشتن بیش از دو فرزند را جویا شوید چرا که عرف و فرهنگ غالب زمانه آنها داشتن دو فرزند بوده است.


اما برای والدینِ عموما تحصیلکرده ای که در دهه نود شمسی بچه دار شده اند وضع به کلی متفاوت است. چرا که در این دهه تک فرزندی و تاحدودی بی فرزندی نیز در جامعه رواج یافته و به عنوان شیوه هایی از زندگی و تشکیل خانواده به جامعه عرضه شدند. همچنین در این دهه دیدگاه هایی مانند انتی ناتالیسم (زایش گریزی) و بی فرزندی داوطلبانه در حمایت از محیط زیست نیز در جهان و به تبع آن در ایران عرضه شدند که انگیزه برخی افراد برای دست کشیدن از فرزنداوری شدند. بنابراین متولدین دهه نودی که در اینده به کمک اینترنت از روندهای جاری در این دهه اگاهی خواهند یافت، می توانند والدین تحصیلکرده و آگاه خود را در خصوص تولد خود (حتی اگر تنها فرزند خانواده باشند) به چالش جدی بکشند، بخصوص اگر والدین انها مدعی زندگی بر مبنای اصول فلسفی، اخلاقی یا زیست محیطی نیز بوده باشند.


مهدی دولتی @charkhvand


ترشحات یک ذهن جستجوگر

https://t.me/zehnejostejugar

فرزنداوریپرسشگری از والدینمتولدین دهه نودزایش گریزیبی فرزندی
تأملات یک ذهن جستجوگر @zehnejostejugar
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید