مهدی
مهدی
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

پیشنهادی منصفانه برای آشتی ملی

به طور مشخص کشور در یک دو قطبی خطرناک قرار گرفته است: اقلیتی که عنوان می کنند خواهان حکومتی بر پایه موازین شرعی و اسلامی هستند و اکثریتی که خواهان حکومتی سکولار و دمکراتیک اند. اگر گروه اول در خرداد 1376 علیرغم شکست سنگین انتخاباتی مدعی بودند که در اقلیت نیستند و مردم صرفا به اصلاح همین نظام حکومتی رای بالاتر داده اند؛ اما اکنون خود نیز واقف و معترفند که در اقلیت محض قرار دارند و اکثریت خواهان گذر از حکومت دینی اند. اگر تصور کنیم که اعضای این گروه که در حال حاضر تمام ارکان حکومت را در قبضه خود دارند، نه سودای مال اندوزی از ثروت ملی بلکه به زعم خود دغدغه رعایت ارزشهای دینی و از جمله حجاب را دارند؛ و از طرفی بعد از تجربه 43 ساله به این درک صحیح رسیده اند که نمی توان اکثریت سکولار جامعه را به زور به بهشت موعود برد؛ پس تنها دغدغه آنها در شرایط حاضر باید این باشد که نگران زندگی خود و فرزندانشان در تحت لوای حکومتی دینی باشند. یعنی آنکه قاعدتا ایشان صرفا از زندگی در جامعه ای که زنان و دختران در آن حجاب را رعایت نکنند و معیار سایر قوانین و مقررات آن نیز موازین شرعی و اسلامی نباشد، نگرانند و دیگر همچون گذشته سودای رهنمون کردن بقیه جامعه به بهشت موعود را ندارند. به بیان ساده تر تنها خواسته منطقی آنها در شرایط حاضر می تواند این باشد که طالب این باشند که خود و همفکرانشان بتوانند در جامعه ای با همین قوانین و موازین فعلی ادامه حیات دهند.


پیشتر در نظریه کشورهای مشترک العقاید (t.me/zehnejostejugar/320) عنوان نموده ام که مشابه چنین مشکلی در سطح جهانی نیز جریان دارد. در اکثر کشورها گروه های فکری و عقیدتی متضادی با یکدیگر بر سر نحوه اداره کشور در تنش و کشمکش به سر می برند و در طول تاریخ در موارد زیادی حتی کار به جنگ داخلی و هرج و مرج فراوان نیز کشیده است. در آن مقاله پیشنهاد دادم که برای رفع این معضل تاریخی بهترین راه حل می تواند این باشد که طرفداران هر کدام از گروه های فکری بزرگ و مرجع، فارغ از نژاد و ملیت شان در یک قلمرو مشخص گرد هم بیایند و هر کدام کشور خود را با قوانین و مقررات دلخواه خود ایجاد نمایند.


اکنون پیشنهاد اینجانب برای رفع دو قطبی خطرناک ایجاد شده در کشور ایران و ایجاد آشتی ملی نیز برگرفته از همان نظریه فوق است. بدین صورت که گروه اقلیت که خواهان ادامه زندگی تحت حکومتی با قوانین و موازین شرعی و اسلامی هستند، بسته به جمعیت شان قلمرویی مشخص از کشور را در اختیار بگیرند و باقی کشور نیز در اختیار اکثریت سکولار جامعه قرار بگیرد تا در عین حفظ یکپارچگی کشور هر کدام از دو گروه مذکور قلمرو تحت حاکمیت خود را با قوانین و مقررات دلخواه خود اداره نمایند. در این خصوص پیشنهاد بنده این است که با توجه به خاستگاه مذهبی شهرهای قم و مشهد، یکی از این دو شهر بعنوان قلمرو اختصاصی گروه اقلیت (مذهبیون) مشخص شود و ساکنین فعلی آنها که تمایلی به زندگی در قلمرویی مذهبی را ندارند با جابجایی خانه های خود و مهاجرت به خارج از این قلمرو، شرایط را برای استقرار مذهبیون کل کشور در این قلمروی خاص مهیا نمایند.


هر چند ممکن است این پیشنهاد در ابتدا غیر عملیاتی و یا غیرممکن به نظر برسد، اما در مقایسه با سایر گزینه های پیش رو (تشدید تضاد و جنگ داخلی، انقلاب و استبداد اکثریت، ادامه سرکوب اکثریت سکولار) این پیشنهاد منطقی ترین و کم هزینه ترین گزینه ممکن به نظر می رسد. در صورت اجرای موفقیت امیز این پیشنهاد در سطح ملی، این تجربه می تواند به عنوان الگویی برای پیاده سازی همین روشِ مرزبندی کشورها در مقیاس جهانی قرار بگیرد.


مهدی دولتی @charkhvand


تاملات یک ذهن جستجوگر

@zehnejostejugar

تأملات یک ذهن جستجوگر @zehnejostejugar
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید