هر انسانی این حق ذاتی را دارد که در سرزمینی ازاد، عادلانه و مرفه زیست نماید. سرزمینی که معیارهای ازادی و رفاه را داشته باشد. بنابراین اگر ما به عنوان والدین، دانسته و اگاهانه فرزندی را در کشوری غیر ازاد، غیر دموکراتیک و غیر مرفه به دنیا بیاوریم، قطعا عملی غیراخلاقی را مرتکب شده ایم.
اگر فرزندانی در اینده برای چشیدن طعم ازادی و رفاه راهی دیار غربت شدند و در این راه سختی ها و مشقت های فراوانی را تحمل کردند (مانند نگون بختانی که برای دریافت پناهندگی خود را از کشورهای دیکتاتوری و غیر مرفه با روش هایی خطرناک و مرگبار به کشورهای ازاد و مرفه می رسانند و در این کشورها نیز سالها طعم اسارت در کمپ های پناهندگی را می چشند صرفا به این امید که روزی بتوانند به عنوان شهروند درجه دو و طفیلی برای انجام کارهای سخت و طاقت فرسا در این کشورها پذیرش شوند)، قطعا مقصر و متهم اول چنین شرایطی والدین انها بوده اند که با علم و اشراف به شرایط ناگوار کشورِ خود اقدام به فرزنداوری کرده اند.
اگر فرزندانی در اینده برای انکه ازادی و رفاه را برای کشور خود به ارمغان اورند، به ستیز و مبارزه با عمله های استبداد و تیره روزیِ میهن خود روی اوردند و در این راه دچار اسیب و جراحت های جسمی و روانی شدند و یا سالها زندان و شکنجه را به جان خریدند و یا در مرتبه ای بالاتر، جان عزیز خود را در این راه از دست دادند؛ قطعا مقصر و متهم اول چنین شرایطی والدین انها بوده اند که با علم و اشراف به شرایط ناگوار کشورِ خود اقدام به فرزنداوری کرده اند. اگر والدینی جرات و جسارت مبارزه بر علیه شرایط حاکم را نداشته اند اما انگیزه خود برای فرزنداوری را تربیت نیروهایی برای انجام این مهم بیان می دارند!، به راستی اینان انسان هایی بزدل و خودخواه هستند.
اگر فرزندانی در اینده قربانی فرهنگ عقب مانده و رشد نیافته کشور خود شدند (بطور مثال به دلیل شرایط فرهنگی ناگوار و عقب مانده کشور خود، در ازدواج و زندگی زناشویی خود دچار شکست یا مشکلاتی بغرنج و عذاب اور شدند) و تجربه زیسته خوبی را پشت سر نگذاشتند، قطعا مقصر و متهم اول چنین شرایطی والدین انها بوده اند که با علم و اشراف به شرایط ناگوار کشورِ خود اقدام به فرزنداوری کرده اند. بیان ساده انگارانه اینکه فرزندان ما می توانند شرایط فرهنگی جدیدی برای خود ایجاد کنند، بدون توجه به زمینه های استیلای فرهنگی دستگاه عریض و طویل قدرت حاکمه بر سرنوشت مردمان، چیزی جز توجیهی مضحک در جهت تلاش برای رفع مسوولیت و فرو بردن سر در برف و چه بسا رهایی از عذاب وجدان نمی باشد.
اگر فرزندانی در اینده از وضعیت اجتماعی نابسامان کشور فلاکت زده و استبداد زده خود ناراضی و ناخوشحال بودند و به همین دلیل کمتر زمانی احساس شعف و شادی و خوشبختی نمودند، قطعا مقصر و متهم اول چنین شرایطی والدین انها بوده اند که با علم و اشراف به شرایط ناگوار کشورِ خود اقدام به فرزنداوری کرده اند. قطعا زندگی و همنشینی با مردمانی که به دلیل زیستن در شرایط استبدادی، خود به مستبدان کوچک و بیرحمی تبدیل شده اند که از هیچگونه ازار و اذیتی بر هم نوعان خود دریغ نمی کنند، چندان چنگی به دل نمی زند و حس خوشایندی را ایجاد نمی کند.
خلاصه کلام: برای انکه بتوان فرزنداوری را عملی غیراخلاقی ندانست لازم است که فرزندان خود را در کشورهایی ازاد و دموکراتیک و مرفه به دنیا اورید در غیر این صورت چنانچه فرزند شما در اینده به واسطه زندگی در کشوری غیردموکراتیک و غیر مرفه، دچار اسیب ها یا ازارهای روانی گردد و تجربه زیسته خوبی را سپری ننماید؛ قطعا مقصر و متهم اول چنین شرایطی شما بوده اید و از این رو مستحق ملامت و سرزنش و شرمساری هستید.
مهدی دولتی @charkhvand