من ایمان قاصدیان هستم. عاشق ایده پردازی و نوآوری. مهندس کامپیوتر هستم و فوق لیسانس فناوری اطلاعات از دانشگاه EMU. دو سال یعنی بین ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ یا بهتره بگم بین سال ۸۶ تا ۸۸ ایران نبودم. دانشگاه EMU یک دانشگاه انگلیسی زبان و معتبر در کشور قبرس هست.
اونجا موفق شدم بورسیه تحصیلی بگیرم. و به عنوان Teaching Assistant از ترم دوم در دانشگاه مشغول به تدریس در کنار اساتید دانشگاه شدم. این بورسیه باعث شد علاوه بر معافیت پرداخت هزینه تحصیلی، حقوق ماهیانه هم از دانشگاه دریافت کنم.
درسم که تمام شد، با وجود حقوق، مزایا و گرفتن بورسیه و پذیرش برای دکترا، تیرماه ۸۸ برگشتم ایران. تصمیم نداشتم زندگیم را در دنیای آکادمیک ادامه بدم. چون عاشق کارآفرینی بودم. کارآفرینی از نوع اینترنتی. راه اندازی یک کسب و کار اینترنتی پولساز رویای من در سال ۸۸ بود.
اصلا دوست نداشتم تا آخر عمرم در دنیای صفر و یک کامپیوتر بمانم. دنیای کدنویسی و برنامه نویسی محض. چون با روحیه من اصلا سازگار نبود. افراد زیادی را میشناختم که تخصص من را داشتند. با تجربهتر و سابقه کار بیشتر. اما وضعیت زندگی آنها چیزی نبود که من را راضی نگه دارد.
با اینکه مهارت اصلیم در زمینه IT بود تصمیم گرفتم وارد دنیای کسب و کار شوم. کسب و کار اینترنتی. در همان سال یک فوق لیسانس دیگر گرفتم. اما این بار نه برای گرفتن مدرک بلکه برای کسب مهارت در زمینه کسب و کار. مدیریت اجرایی کسب و کار خوندم یا همون .MBA و با دنیای کسب و کار و بازاریابی بیشتر آشنا شدم.
از آنجا مسیر زندگی من کاملا عوض شد و به سمت کسب درآمد اینترنتی رفتم. تمام ذهنم شده بود کسب درآمد از اینترنت و راه اندازی یک کسب و کار اینترنتی. یک کسب و کار برای خودم با ایده خودم و خلق چیزی تازه. یک کار اینترنتی با سرمایه کم که بتونم با کار در منزل یا حتی محل کارم به درآمد خوبی برسم.
سرم پر بود از ایده های عجیب و غریب! راه اندازی فروشگاه اینترنتی. تولید محتوای آموزشی تخصصی. سایت آگهی و نیازمندی و … اون روزها (سال ۸۸) هنوز هیچکدام از این ایدهها جایگاه امروز را نداشتند. هنوز کسب و کار اینترنتی قوی مثل دیجی کالا، دیوار، اسنپ و … وجود نداشت. باید همه چیز را بررسی میکردم.
کار طراحی سایت هم یکی از اون مهارتهای پولساز بود که خیلی دوست داشتم. تصمیم گرفتم مهارت طراحی سایت را یاد بگیرم. خیلی زود توانستم یک سایت طراحی کنم. از شدت خوشحالی یادم هست اون شب تا صبح بیدار بودم و داشتم روی طراحی آن سایت کار میکردم. یک سایت نیازمندی و آگهی. این اولین قدم من در دنیای کسب و کار اینترنتی بود.
بعد شروع کردم به طراحی سایت برای دوستانی که نیاز به وب سایت داشتند. تصمیم گرفتم یک وب سایت حرفهای برای خودم طراحی کنم که بتوانم کارم را حرفهای تر به دیگران نشان دهم. و نمونه کارهای طراحی شده را در آن به نمایش بگذارم.
درآمدم بد نبود اما هنوز اون چیزی نبود که من دنبالش بودم. در واقع هنوز یک کسب و کار اینترنتی پولساز نبود.
شروع کردم به یادگیری مهارتهای مهمتر تا بتوانم وب سایتم را در معرض دید افراد بیشتری قرار دهم. یک راز بزرگ در موفقیت من در این سالها بوده. یادگیری و پشتکار!
هر وقت تکنیک جدیدی یاد میگرفتم،خیلی سریعتر درآمدم بیشتر میشد. و این بحث یادگیری را همیشه در دستور کارم قرار دادم. هر روز چیز تازهای یاد میگیرم! در حال پیادهروی، توی ماشین و مسافرت. کتاب فیزیکی، کتابهای صوتی و ویدیوهای آموزشی.
این کار را از سال ۸۸ ادامه دادم تا سال ۹۳ تبدیل شدم به یکی از پولسازترین افراد در زمینه کسب و کار اینترنتی. از درآمد و پیشرفتم شگفت زده بودم. اما دست از تلاش بر نداشتم.
سالهای اول آموزش، بیشتر در زمینه ایده و ایده پردازی فعالیت داشتم. و وب سایت بهترین ایده رو به همین دلیل راه اندازی کردم. سایتی که بتواند در زمینه ایده های کارافرینی و کسب و کار اینترنتی به دیگران کمک کند. شاید به جرات بگویم تنها سایتی که در ایران از آن سال ها بصورت تخصص روی ایده کار می کرد، سایت من بود. بهترین ایده!
یه چیزی که توی ایران خیلی باب هست اینه که بلافاصله دیگران شروع می کنند به تقلید و کپی. اما اصلا برای من مهم نبود. چون معتقد بودم کسی که کپی میکند هیچ وقت حرفی برای گفتن ندارد.
بعد کم کم وارد بحث آموزش راه اندازی کسب و کار اینترنتی شدم. کارگاه ها و دوره های آموزشی حضوری زیادی طراحی کردم تا تجربه ها و مهارتهای خودم را به دیگران هم آموزش دهم. تفاوت کار من با سایت های کپی از همانجا روشنتر شد. کپی کارها اصلا توانایی برگزاری کلاس های حضوری رو نداشتند! چرا؟ چون انقدر تجربه و دانش و مهارت ندارند که بتوانند به همه سوالات پاسخ دهند
اوایل کار آموزشم از فضای آموزشی اجارهای استفاده کردم. یک فضای آموزشی در نزدیکی ایستگاه مترو تجریش تهران که بصورت ساعتی اجاره کرده بودم. و حتی منشی هم داشت. یک منشی مشترک برای تمام اساتید اون مجموعه آموزشی بود که تلفنهای مخاطبان اساتید را پاسخ میداد. البته به ازای هر تماس مبلغی را دریافت میکردند. بعد از ۳ ماه به حدی رشد کردم که توانستم برای خودم یک دفتر بگیرم.
تماسهای تلفنی علاقمندان به آموزشهای من خیلی زیاد شده بود. همه تمایل داشتن ببینند این دوره کسب و کار اینترنتی پولساز چیه؟ حتی رقبای قوی که داشتم. منشی هم با توجه به آموزشهای کوتاهی که به او داده بودم، بسیار حرفهایتر از قبل شده بود. در نتیجه مشتریان من روز به روز بیشتر میشدند. بسیاری از افراد، متقاضی مشاوره حضوری بودند. حتی از شهرهای دور. بعضی از آنها، مدیران کسب و کار بودند و من فضای مناسبی برای مشاوره نداشتم. همین موضوع باعث شد تا تصمیم بگیرم یک دفتر مستقل برای کارم در نظر بگیرم.
موفق ترین دوره آموزشی من یک دوره ۹۰ روزه بود. دوره کسب و کار اینترنتی پولساز. یک دوره پرطرفدار که تا امروز ۱۲ بار بصورت حضوری و با موفقیت برگزار شده. البته بجز دوره های غیرحضوری و آنلاین. دوستان زیادی حتی از شهرهای دور هر هفته در کلاس های من حضور داشتند. و این باعث افتخارم بود.
کم کم شروع به تیم سازی کردم. تیمی متشکل از فریلنسرها و دوستانی که در دورههای خودم آموزش دیدند. منظورم از فریلنسرها، افرادی هستند که در خانه خود با ما همکاری حرفهای داشتند. با کیلومترها فاصله از تهران. افرادی را انتخاب میکردم که عاشق یادگیری بودند و با انگیزه و پشتکار. بعضی از افراد تیم حتی تا مرحله تدریس دوره ها و مشاوره به مدیران پیشرفت کردند.
تا امروز کارگاههای تخصصی، وبینارهای آنلاین آموزشی، همایش و جلسات مشاوره زیادی برگزار کردیم. همه در زمینه ایده، راه اندازی و توسعه کسب و کار اینترنتی. من این پیشرفت و درآمد را که با کمترین سرمایه ممکن آغاز کردم، مدیون تشخیص یک فرصت هستم. مهارتی که هر کارآفرینی باید در آن ماهر باشد: مهارت تشخیص فرصت است. تشخیص فرصتهای کارآفرینی!