این پست در مورد کتاب «آینده از آنچه فکر میکنید سریعتر است» نوشتهی Peter Diamendis و Steven Kotler است. این کتاب در مورد پیشرفتهای ده سال آیندهی تکنولوژی و تاثیرات آن بر زندگی ماست.
کتاب با یک ایدهی انقلابی شروع میشود: ماشینهای پرنده! این ایده حتی برای کسی مثل من که سر و کارش صبح تا شب با کامپیوترها و تکنولوژیست عجیب و دور از دسترس به نظر میرسد. اما کافیست فصل اول کتاب را کامل بخوانید تا متوجه شوید چنین ایدهای خیلی هم دور از ذهن نیست. در واقع شرکت اوبر تخمین زده که تا سال ۲۰۲۷ این ایده اجرایی میشود و تاکسیهای پرنده تا آن موقع حداقل در آسمان کالیفرنیا پرواز خواهند کرد!
به نظرم کتاب با این موضوع شروع میشود تا به خواننده ثابت کند که با یک کتاب معمولی طرف نیست.
یکی از کلیدیترین مفاهیم کتاب، همگرایی است. همگرایی یعنی زمانی که پیشرفت در هر زمینهای از تکنولوژی به پیشرفت زمینهی دیگری از آن به صورت نمایی کمک کند. مثلن در زمینهی صنعت داروسازی ما بسیار بیشتر از ده سال قبل پیشرفت خواهیم کرد چون رشد هوش مصنوعی و پردازشهای کوانتمی، موجب تسریع پیشرفت علم داروسازی خواهد شد.
در کتاب مثالهای زیادی برای توضیح همگرایی آورده شده. از ماشینهای خودران گرفته تا پروژهی حمل و نقل هایپرلوپ که میتواند مسیر تهران-مشهد را در ۴۵ دقیقه طی کند. یا راکتهای استارشیپ که از لسآنجلس تا سیدنی را در ۳۰ دقیقه میپیمایند. جالب اینجاست که تمامی این پیشرفتها قرار است طی ده سال آینده رخ بدهند! مثلن فاز اول تست هایپر لوپ سال ۲۰۲۵ است!
اما تمام این پیشرفتها موجب تغییرات اساسیای در زندگی ما میشوند که به پیشرفت تکنولوژی بیشتر هم کمک خواهند کرد. در ادامه چند مورد از تغییراتی که در کتاب ذکر شده را مختصر توضیح دادهام:
طبق پیشبینی کتاب، ما در آینده زمان بیشتری برای خودمان خواهیم داشت. به عنوان مثال دسترسی به سیستم حمل و نقل سریعتر یا مثلن یک یخچال هوشمند که مایحتاج ما را به صورت خودکار تشخیص داده و از اینترنت سفارش میدهد، به ما کمک میکند که در مصرف زمان صرفهجویی کنیم. در چنین شرایطی فرصت بیشتری برای زندگی شخصی و کار مفید روی ایدهها و کارهای نوآورانه داریم. اگر خوشبینانه نگاه کنیم، این یعنی کار مفید بیشتر.
در دنیای امروزی سرمایهگذاری روی ایدهها راحتتر از قبل شده. وجود ساز و کارهایی مثل سرمایهگذاری جمعی به افراد ایدهپرداز کمک میکند تا راحتتر سرمایهی مورد نیاز برای پیادهسازی ایدههایشان را پیدا کنند. سرمایهگذاران خطرپذیر هم بیشتر از هر وقتی تشنهی سرمایهگذاری رو استارتآپهای کوچک و خلاق برای تولید پول بیشتر هستند.
ارزان شدن هزینهی آموزش، انرژی، حمل و نقل، بیمه، ارتباطات و خیلی چیزهای دیگر موجب میشود همه چیز کم هزینهتر شود. ما این روند را طی ده سال اخیر مثلن در تولید گوشیهای هوشمند مشاهده کردهایم. گوشی هوشمندی که در سال ۲۰۱۲ هشتصد دلار بوده را میتوان در سال ۲۰۲۰ با ۵۰ دلار یا کمتر خرید.
در حال حاضر ۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون نفر در کرهی زمین به اینترنت دسترسی دارند. طی ده سال آینده با آمدن ۵G و افزایش دسترسی به اینترنت، تقریبن تمام انسانها به اینترنت متصل میشوند. هر انسانی حامل حداقل یک دستگاه هوشمند خواهد بود که سنسورهای مختلفی دارد و این سنسورها همیشه در حال دریافت اطلاعات هستند. این اطلاعات میتواند موقعیت جغرافیایی شما یا میزان ضربان قلبتان باشد. اینکه با این همه اطلاعات چه کارهایی میتوان انجام داد را به تخیل خودتان واگذار میکنم. همین الان به دور خودتان یک نگاه بیاندازید تا متوجه شوید چقدر توسط سنسورها احاطه شدهاید.
جدا از این کتاب در بخشی دیگر این قضیه را مطرح میکند که طبق آمار ۱ درصد از افراد دنیا بسیار باهوش هستند. این یعنی ۸۰ میلیون نفر. اما در حال حاضر ما چند نخبه را دنیا میشناسیم که فرصت بروز پیدا کردن داشتهاند؟ با وصل شدن تمام دنیا به اینترنت، احتمالن افراد نخبهای که در دوردستترین نقاط کرهی زمین هم زندگی میکنند فرصت آموزش و پرورش و ارائهی ایدههایشان به دنیا را خواهند داشت.
طول عمر ما طی ۵۰۰ سال اخیر بیشتر و بیشتر شده. از متوسط ۲۵ سال به ۷۰ سال رسیده و این یعنی فرصت بیشتر. تصور کنید اگر افرادی مثل استیو جابز میتوانستند مدت طولانیتری در دنیا زندگی کنند چقدر ارزش افزودهی بیشتری تولید میکردند.
اقتصاد بر پایهی سرمایه گذاری جمعی(Crowd economy): این مدل که در چند پاراگراف قبل هم در موردش نوشته بودم از مدلهای مرسوم جذب سرمایه برای کسب و کارها خواهد شد.
اقتصاد داده(Free/Data Economy): رد پای اقتصاد داده را همین الان هم میتوانیم در سیستمهایی مثل فیسبوک یا اینستاگرام ببینیم که در ازای دریافت اطلاعات ما سرویسهای رایگانی را عرضه میکنند. در آینده، داده، نفت جدید خواهد بود و ارائهی سرویس رایگان و دریافت داده، یعنی فرصت تولید پول بسیار.
اقتصاد هوشمند(Smartness economy): پنجاه سال پیش هرچیزی که از حالت مکانیکی به الکترونیکی در میآمد مشتری داشت. مثل ساختن دستگاه همزن الکترونیکی. حالا هر چیزی که هوشمند شود مشتری دارد. مثل ماشین هوشمند، یخچال هوشمند، ساعت هوشمند و…
اقتصاد حلقه دورانی(Closed-loop economy): در این نوع اقتصاد زبالهای تولید نمیشود و همهچیز بازگشت پذیر به طبیعت است. این اقتصاد با وضعیت بد محیطزیست قطعن در آیندهی نزدیک طرفداران زیادی خواهد داشت.
سازمانهای خودران غیر متمرکز(Decentralized Autonomous Organizations): این سازمانها با استفاده از امکانات بلاکچین، بدون هیچ کارمند و رئیسی کار خواهند کرد. برای مثال یک سازمان تاکسیرانی را در نظر بگیرید که از ماشینهای خودران استفاده میکند و ۲۴ ساعته بدون دخالت هیچ نیرویی انسانیای کار میکند.
اقتصاد در اقتصاد(Economy in economy): بازیهای رایانهای که ما در آنها پول خرج میکنیم یک مثال خوب برای این نوع اقتصاد هستند. یا مثلن بازدید مجازی از موزههای معروف که باید برای آنها پول پرداخته شود. در آینده با پیشرفت بیشتر بلاکچین و ارزهای دیجیتال، کسبوکارهای این چنینی بیشتری را خواهیم دید. فرض کنید با واقعیت مجازی به یک گالری مجازی بروید و نقاشیای که در آن دنیا خلق شده را برای اتاق کنفرانس دیجیتالتان بخرید.
اقتصاد مبدل(Transformation economy): در این نوع مدل کسب و کار بیشتر تمرکز روی ایجاد یک تجربهی متفاوت است. کتاب از باشگاههای ورزشی CrossFit مثال زده که تجربهی ورزش کردن را متحول کردهاند. این باشگاههای زنجیرهای با توجه به نیاز هر عضو برنامهی غذایی و ورزشی مناسبی را در اختیار هر آنها میگذارد. علاوه بر این محیط ورزشی این باشگاه هم شبیه هیچ باشگاه دیگری نیست. CrossFit سولهها یا انبارهای قدیمی را تبدیل به باشگاه میکند و همین موجب شده طراحی داخلی خاص خودش را داشته باشد که در برندیگش تاثیر بسزایی دارد.
برای اینکه این پست طولانیتر نشود، در یک پست مجزا در مورد باقی ایدههای کتاب در مورد آیندهی تغذیه، آموزش، سرگرمی، پزشکی، اقتصاد و... توضیح خواهم داد.