می توانستم این پست را مثل یک نسخه بپیچم و آن را پر از دستور العمل کنم . ولی می خواهم آن را به حالت یک دلنوشته در بیاورم . می خواهم بگویم که چه کشیدم تا به این نتایج رسیدم . همین جوری الکی که نیست .
نمی دانم دقیقا تابحال چند دفتر را پر کرده ام . ولی آنچه که می دانم این است که در آن ها چیزی جز اراجیف نیست . تابحال داستان هایی ناتمام و متون غیر داستانی زیادی راهم به شکل دلنوشته و آزاد نویسی نوشته ام . واکثر نوشته های من روی کاغذ بوده اند .
اما باید اعترافی کنم که در طول این مدت که مشغول نوشتن روی ورقه بوده ام از همه طرف داغون شدم . تا بحال از خیلی ها شنیده ام که گفته اند بنویسید تا ارام شوید ولی نوشتن دقیقا نتیجه ی برعکسی روی من می گذاشت .
به خاطر همین خیلی ناامید شده بودم . نا امید شده بودم از عمل کردن به آن همه توصیه ای که آدمای حسابی بهم کرده بودند ولی هرگز روی من تاثیرات مطلوبی که باید می گذاشت را نگذاشته بودند .
خیلی ها هستند که حال تغییر کردن را ندارند و کلا هم اگر بهشان بگی مثلا برو کتاب بخون یا بنویس می گن برو بابا ولی من همچین آدمی نبودم . من دقیقا گوش به حرف بزرگترهام می کردم .
آقا جان خیلی خسته شده بودم . نوشتن داشت مرا درب و داغون می کرد . هر وقت می نوشتم بد اخلاق می شدم . هم هنگام نوشتن و هم پس از سیاه کردن کلی کاغذ بدخلق ترین مرد روی کره زمین می شدم . دستم درد می گرفت . مغزم منفجر می شد . و خسته کننده ترین کار برایم نوشتن شده بود .
کاری ندارم که لب تاب اومد به سراغم و مرا نجات داد ؛ ولی امشب به یک دستور العمل رسیدم که فکر می کنم خیلی پیش از این باید آن را می داشتم . و ضمنا داشتن آن را برای همه ی نویسندگان قلم به دست ضروری می دانم . اگر این را ندانند نوشتن شاید باعث شود که حتی دستشان به خودکشی باز شود .
هیچ نمی دانید ولی خود من هم موقع نوشتن بار ها شده که آن قدر به سرم زده که می خواستم دست به خودکشی بزنم . و خدارا صد هزار مرتبه شکر که این کار احمقانه را انجام ندادم .
می دانید چطور می شود به جای دیوانه شدن هنگا نوشتن واقعا لذت برد ؟
من می دانم . گفتم که . تازه هم همین امشب فهمیدم .
برای آنکه از نوشتن لذت ببرید باااید این کار ها را انجام دهید . آن وقت خودتان مقایسه کنید که با این روش نوشتن لذتبخش تر است یا با وحشیانه نویسی از نوشتن اذیت می برید .
درباره ی این با حوصله نوشتن باید کمی بیشتر توضیح بدهم . ببینید من دارم بهتان همین حالا این هشدار را می دهم که با کلمات مثل حیوان برخورد نکنید . آن ها را در نهایت بی حوصلگی به سرعت نور روی برگه جاری نکنید . به یاد داشته باشید که باید با کلمات خوش رفتاری کنید . آن ها ظریف هستند . اگر برای آن ها وقت نگذاری و با آن ها آرام نباشی آن ها خوب بلدند از سرت دربیاورند و تلافی کنند . آن ها گند خواهند زد به اعصاب و روانت . از ما گفتن بود .
امیر معین . کسی که در راه نویسندگی خیلی خسته و اذیت شد ولی به هیچ وجه کم نیاورد . واقعا گاهی اوقات دلم خیلی برای خودم می سوزد . دلم برام کباب می شه .