فیال
فیال
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

تهران ۱۴۰۰، نامه ای به فرزند


مامان جون سلام
ببخشید که چند وقتی واست نامه ننوشتم، اعتبار دفترچه‌م تموم شده بود، باید تمدیدش می کردم، کاراش یکمی طول کشید. خودت می دونی دیگه باید ثابت کنی "دلیل موجه" داری واسه استفاده از اینترنت خارجی؛ باز کلی مدارکتو بردم که ثابت کنم بچه م خارج از کشوره و کلی فرم که چرا و چجوری می خوام باهاش تماس بگیرم و... کارای اداری هم که کلی دردسره داره. دستشون درد نکنه اونام دارن زحمت میکشن دیگه. امیدوارم که نگرانت نکرده باشم.

عکساتو دیدم عزیزم. چقدر خوشگل شدی عزیزم، این کاپشن مشکیه چقدر بهت میاد.
ما هم همه خوبیم عزیزم خیالت جمع. خواهرتم بهتره، بالاخره قبول کرد که بره دنبال کار؛ از اون موقع که اینترنت خارجی قطع شد نشسته بود تو خونه هی میگفت وصل میشه، دوباره پیجم رو راه میندازم، من کلی مشتری دارم، کلی فروش داشتم... ولی نشد که نشد، اون بیچاره ام کلی زحمت کشیده یود، ولی دیگه پس اندازشم تموم شد این چند وقت و دیگه بیخیال شد.

مامان جون راستش منم از حمید خیلی خبر ندارم، یعنی چند وقتی هست که حمیدو ندیدیم، طفلی تو که داشتی می رفتی مامان باباش چقدر به پاش نشستن که بچه توام پا شو با رفیقت برو اینجا می مونی که چی، ولی تو کلش نرفت، هی می گفت من می خوام کار خودمو راه بندازم، نقشه دارم، برنامه دارم... تهشم هیچی. البته اون اولا خودش می گفت کارم داره درست میشه و تا چند وقت دیگه قراره رو نماییش کنم و این حرفا. اینترنت که اینجوری شد کار اونم موند، البته یه سالی این در اون در زد، همه ی اداره ها رو رفت ولی تهش گفتن "طرحتون مناسب جامعه ی فرهنگی امروز نیست" و قبول نکردن بهش اینترنت خارجی بدن. اون دوستاشم که باهاش کار می کردن کم کم ولش کردن رفتن سی زندگی خودشون. آخرین باری که دیدمش دنبال یه آشنا تو دفتر و اداره ها میگشت، قسمم داد هر مسئولی یا آشنایی که پیدا کردم بهش معرفی کنم. از اون به بعد دیگه ازش بی خبرم. حیف شد واقعا خیلی جوون با استعدادی بود.

راستی چند وقت پیش خالت زنگ زد گفت باز این جواد ذلیل شده رو گرفتن، التماس که این بچه کس و کار نداره ترو خدا به آقا عباس بگو پاشه بره کلانتری پادرمیونی. این بچه هیچ وقت نمی خواد آدم بشه اصلا، اون از قبلنا که می رفت رو پشت بوم مردم دیش و ماهواره وصل می کرد، اینم از الان که از این دستگاه های اینترنت خارجی غیر مجاز وصل می کنه اینور اونور. اون روز به منم گفت خاله می خواید واسه خونه شمام نصب کنم؟ گفتم لازم نکرده، ما همین اینترنت داخلی کافیمونه، خوبم هست، چی می خوایم دیگه که از این چیزا داشته باشیم؟ آخه مامان جون حاج آقا ام میگه این چیزا حرامه، بنیان خانواده رو خراب می کنه، دور باشه می گفت هرکی از این چیزا داره حتما فسق و فجور می کنه باهاش اصلا دست خود آدم نیست، میگه این خارجیام واسه همینه که انقدر بدبخت شدن و هر روز طلاق میگیرن. خدا خیرش بده حاج آقا رو خیلی ام مزاحمش میشیم این چند وقته، آخه فرهاد با پسر حاج آقا دوست شده، هر روز از مدرسه میاد بدو بدو مشقاشو می نویسه میگه میشه برم خونه کاظم باهاش بازی کنم؟ هرچی میگم بچه جان خب یه بارم بگو دوستت بیاد اینجا بازی کنید گوش نمیده، میگه آخه خونه حاج آقا اینترنت خارجی داره به ما اونجا بیشتر خوش میگذره.
راستی گفتم بهت آقا جواد اینا عید دیدنی هم نیومدن خونمون؟ زنگ زدم به زنش، میگم مهین جون تا دیروز هر روز خونه ما بودید نمیشد از خونه بیرونتون کرد، از وقتی آقا جواد اینترنت خارجی گرفته دیگه عیدام وقت نمی کنید سری بزنید به ما، برگشته میگه آخه جواد کارش خیلی زیاده سرش شلوغه. من نمی فهمم آدمی که تا دیروز فقط روزای راهپیمایی از خونه بیرون می رفت که گزارش بگیره الان چی شده که تو ۳۶۵ روز سال یه روزم بی کار نمیشه؟ مگه یه خبرنگار چقدر کار می کنه اصلا؟

ولش کن مامان جون سر تو رم درد اوردم. مواظب خودت باش عزیزم، درساتو خوب بخون. اینجا هم همه چی خوبه، ما هم خیلی راضی هستیم، ولی تو درست تموم شد برنگرد دیگه؛ نه اینکه اینجا بد باشه ها، نه، ما خیلی راضی ایم، ولی خب هوا یکم عوض شده، توام که خارج بودی عادت نداری هوا به هوا میشی سینه پهلو می کنی فدات شم.


دوست دارم عزیزم
آذرماه ۱۴۰۰
مامان

اینترنتاینترانتاینترنت داخلیاینترنت حلالما همه حالمون خوبه اینجا خیلی داره بهمون خوش میگذره خیلی راضی هستیم
فیال_ا. (بفتح فا) زمینی را گویند که بار اول آن را زراعت کرده باشند(برهان). زمینی که اول بار بکارند(اسدی ). «از فیال » یعنی «ابتکاراً واز روی ابتکار».
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید