ویرگول
ورودثبت نام
alireza Zamani
alireza Zamani
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

معرفی و برسی کتاب چهار صندوق بهرام بیضایی

کتاب چهار صندوق شاید بشه گفت جز نمادین ترین و سیاسی ترین کتابای داستانی ایرانی به شمار بیاد که حداقل تا اینجا من باهاش رو به رو شدم، این اثر استاد بهرام بیضایی سال 1346 در قالب نمایشنامه نوشته میشه، از همون سال این کتاب با توجه به فضا و پیامی که داشت ممنوع الچاپ میشه و حتی اجازه نمگیره که روی صحنه نمایش اجرا بشه، پس بیایین ببینیم که کتاب چه چیزی داشت که منجر به این اتفاق شد.

کتاب در زمان قبل انقلاب و بعد انقلاب ممنوع الچاپ بوده ولی این اواخر دوباره مجوز چاپ گرفته و منتشر شده.
کتاب در زمان قبل انقلاب و بعد انقلاب ممنوع الچاپ بوده ولی این اواخر دوباره مجوز چاپ گرفته و منتشر شده.

کتاب چهار صندوق با چهار شخصیت ابتدایی شروع میشه که با اسم رنگ ها نامگذاری شدن، زرد، سبز، قرمز و سیاه هر کدوم از این رنگها نماینده قشر خاصی از افراد جامعه هستن، زرد نماد روشنفکران جامعه، سبز طیف مذهبی، قرمز قشر بازرگان و سیاه نماد توده مردم عادی، در ادامه این چهار رنگ یک روز تصمیم میگیرن که برای زندگی بهتر و اینکه راحتتر به کار و زندگیشون برسن برای خودشون یک مترسک محافظ درست کنن تا از اینا در مقابل تهدید ها و نا ملایمت های احتمالی زندگی محافظ کنه (یجورایی شاید اینجا بشه گفت مترسک نمادی از تشکیل یک حکومت باشه، حکومتی که در ابتدا به خواست و تلاش هر چهار شخصیت تشکیل میشه و امید دارن که با تشکیل این حکومت زندگی بهتری گیرشون میاد) پس همگی دست به کار میشن، مترسکی میسازن هرکس گوشه کار رو میگیره و تجهیزش میکنه یکی قداره میده دستش یکی تفنگ به دوشش و اونی قطار فشنگ به سینه اش میبنده، اینجا همه خوشحالن از مخلوقی که به وجود اوردن و سرمست اینکه بالاخره نون زحماتشون میخورن و یه عمر اسایش و راحتی در انتظارشونه.

قسمتی از کتاب، دیالوگ هایی بعد ساخت مترسک
قسمتی از کتاب، دیالوگ هایی بعد ساخت مترسک


هجو ها و زبان گزنده بیضایی از این قسمت شروع میشه بعد ساخت مترسک (حکومت) هر کدوم از شخصیت ها نقش خودشون رو پررنگتر از بقیه میدونن و دوست دارن خودشون رو کسی معرفی کنن که عامل به وجود اومدن مترسک بوده و افتخار انجام این کارو داشته، در همین حین مترسک لب به سخن باز میکنه و میگه که اگه از من راضی نباشبن چی میشه؟ چه بلایی سرم میاد؟ و شخصیت ها شروع به فکر میکنن.

و خب جواب ها معلومه اگه چیزی که ساختیم درست کار نکنه چیکارش میکنیم؟ بله درسته هرچی بهش دادیم پس میگیریم، نابودش میکنیم، از اول چیز بهتر و کامل تری میسازیم.

اینجای داستانه که مترسک حیات خودش رو در معرض خطر میبینه و تهدیدی برای خودش این چهار شخصیت داستان مارو.

اجرای نمایش چهارصندوق توسط کودکان کار به کارگردانی آناهیتا زینی‌وند
اجرای نمایش چهارصندوق توسط کودکان کار به کارگردانی آناهیتا زینی‌وند

حالا که مترسک چهار شخصیت مارو دشمن حیات خودش میدونه دست به هرکاری میزنه که اینا رو از هم جدا کنه و با حیله و نیرنگ نفاق و دشمنی بین چهار شخصیت بندازه و بهم دیگه مضنون و بی اعتماد کنه، نقشه مترسک جواب میده و هر کدوم از شخصیت ها از بقیه جدا میفتن و تهمت هایی بهم میزنن که جای هرگونه اتحاد برای ایستادگی مقابل مترسک رو ازشون سلب میکنه، حالا مترسک به هدفش رسید و زمان به وجود اومدن شب سیاه خفگان و استبداد فرا میرسه.

مترسک هر کدوم از شخصیت ها رو وادار میکنه که جعبه های کوچیکی برای خودشون درست کنن و جدا از هم برن داخل جعبه هاشون، جعبه های تاریکی که با دنیای بیرون ارتباطی نداره.

ادامه داستان کشمش شخصیت ها برای رهایی از این یوغ اسارت هست که آیا میتونن از جعبه های خودشون(زندان ها) بیان بیرون و با اتحاد همدیگه مترسک رو شکست بدن و به این دوران سیاه پایان بدن یا نه، که برای فهمیدن ادامه ماجرا شما رو دعوت میکنم کتاب رو خودتون تهیه کنید و از عاقبت ماجرا با خبر بشین و لذت ببرین، هرچند کتاب اونقدر تلخ هست که قلب ادم رو تا مدت ها به دردمیاره.

بهرام بیضایی
بهرام بیضایی

بهرام بیضایی اسم شناخته شده ای چه تو زمینه سینما و چه ادبیات به شمار میاد و قطعا در زمان حال جایگاه تثبیت شده و بالایی نزد منتقدها و مخاطب های ادبیات داره و من در جایگاهی نیستم بتونم درباره قلم و نوشته ایشون نظری بدم ولی در حد درک خودم میتونم بگم داستان گیرا و پرکشش بود، میتونه مخاطب رو دنبال خودش بکشونه و همراه کنه، کتاب نسبتا حجم کمی داره حدودا 90 صفحه که تو دو و سه ساعت خونده میشه، در کل اثر زیبا و قابل تأملی بود، حالا شاید خیلی هجو ها مستقیم بود و در لفافه نبود، ولی خب به نظرم قصد نویسنده همین بود که به صراحت بیاد حرفش رو بزنه وگرنه بیضایی تو کتاب مرگ یزدگرد هجوهای خودش رو در لفافه بیان میکنه و کار دشواری نبوده برای نویسنده انجام این کار ولی اینجا خواسته با صراحت بیشتر هجوش رو به این صورت گزنده ابراز کنه.

امیدوارم که کتاب رو تهیه و مطالعه کنید و لذت ببرید، لذتی همراه با درد و اندوه.



چهار صندوقبهرام بیضاییبیضایینقد و برسی کتابکتاب سیاسی
دوست دار فیلم، کتاب و گیم یه پادکست با موضوع معرفی و برسی کتاب هم میسازیم به اسم گالینگور که توی کست باکس میتونید دنبال کنین.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید