ما در طول این مقاله قصد داریم فرانچایزهایی که تا نسل هفتم یا نسلهای قدیمیتر، نسخههای مختلفی ازشون ساخته و منتشر شد، اما به هر دلیلی شاهد نسخه جدیدی از آنها در نسل هشتم نبودیم بپردازیم. با گیم پاس همراه باشید تا قدری زمان رو به عقب برگردونیم و با فرانچایزهای قدیمی خاطره بازی کنیم.
همه ما در طول عمر خاطرههای خوب و بدی را تجربه کردیم، اما همیشه خاطرههایی که تاثیر زیادی در روند زندگی برامون ایجاد کردند را خیلی خوب به ذهن میسپاریم. دنیای بازیهای ویدئویی هم همیشه پر بوده از عنوانهای خوب یا بد، کوچک یا بزرگ، ترسناک یا لطیف، سخت یا آسان که حیات دنیای بازیهای ویدئویی به آنها وابسته است. اما لابهلای همهی این عناوین، بعضیها به شدت خاطرهساز شدند بطوری که امثال ما گیمرهای قدیمی خیلی از خاطرات زندگیمون، بواسطه همین عناوین در ذهن نقش بستند.
در اولین قدم سراغ ساخته استودیو تعطیل شده ویسرال گیمز (Visceral Games) میریم. فرانچایز Dead Space برای اولین بار در سال ۲۰۰۸ میلادی توسط EA Games منتشر شد. بازی در سبک وحشت و بقا در دید سوم شخص ساخته شد و با انتشار اولین نسخه توانست رضایت کاربران و منتقدان را جلب کند.
بازی توانست نمرهی ۸۸ را از سایت متاکریتیک روی کنسول پلی استیشن۳ و نمرهی ۸۹ را روی کنسول ایکسباکس ۳۶۰ دریافت کند.
فضای بازی سرد و ترسناک طراحی شده بود و تجربه یک تریلر وحشت و اکشن عالی را در اختیار کاربران قرارداد. بازی شما را در نقش ایساک کلارک قرار میدهد، مهندسی که در راستای انجام ماموریت روتین و عادی خود در شاتل فضایی متوجه میشود تعدادی از همکاران و دوستانش در سفینه مورد حمله بیگانگان قرار گرفتند و کشته شدند، اینطور که پیداس چاره ای نیست جز تلاش برای بقا در فضایی تاریک و مرده.
ایساک قهرمان خاموش و فروتنی است که با وجود اینکه شما صحبتی از او در طول بازی نمیشنوید اما با نفس نفس زدنها از کمبود اکسیژن یا گریههای او از سردرد و رنج ناشی از حمله نکرومورفها کاملا تحت تاثیر قرار میگیرید، ما پیشتر این نوع شخصیت پردازی را در بازی Half-Life و شخصیت گوردون فریمن شاهد بودیم. این شخصیت پردازی که فقط نمونه کوچکی از شخصیت پردازیهای خوب بازی است باعث شده بازیکنان تمام تلاششون رو در راستای حفظ جان ایساک انجام دهند.
داستان بازی به شکل کامل و بینقصی نوشته شده و شخصیتهای داستان طوری پرداخت شدهاند که کاملا قابل همزادپنداری هستند. شروع داستان ریتم خوبی دارد و این ریتم شاید در اواسط بازی مقداری کند شود، اما پایانی شگفت انگیز و خیره کننده دربردارد.
گیم پلی بازی علاوه بر اینکه بسیار جذاب طراحی شده، در فضایی تخیلی به شدت واقعگرایانه عمل میکند. مثلا در ابتدای بازی شخصیت ایساک مقداری کند جلوه میکند که در ادامه با اپگرید کردن تجهیزات و زره میتوانید سرعت ایساک را افزایش دهید. بازی ماژولهای کاربردی خوبی را در اختیار کاربران قرار میدهد. مثل ماژول Stasis که برای منجمد کردن دشمنان استفاده میشود یا ماژول Kinesis که به شما اجازه میدهد اشیا را پرتاب کنید.
۳ سال بعد عنوان Dead Space 2 منتشر شد. عنوانی که یکی از پرهزینهترین بازیهای دوران خودش بود با هزینه ساخت تقریبا ۱۲۰ میلیون دلار، که البته با توجه به میزان فروش و سودآوری کم محصول، که البته دلیل منطقیای هم برای این اتفاق نمیتوان پیدا کرد، یک شکست برای ناشر به حساب میومد.
بازی مورد استقبال منتقدان قرار گرفت و توانست نمرهی ۸۹ را از سایت متاکریتیک روی کنسول پلی استیشن ۳ و نمرهی ۹۰ را روی کنسول ایکس۳۶۰ دریافت کند.
داستان بازی ۳ سال بعد از نسخه اول روایت میشود، جایی که ایساک این بار در سفینه Sprawl به مبارزه علیه نکروموفها میپردازد.
اضافه شدن بخش چندنفره بازی از تغییرات منفی این نسخه بود که مورد استقبال کاربران و منتقدان قرار نگرفت و یکی از عوامل شکست بازی در گیشه بود. اما نسخه تکنفره بازی مثل نسخه اول از جهت داستان، گیم پلی، موسیقی و صداگذاری، گرافیک و طراحی مرحلهها بسیار مورد تحسین قرار گرفت. افزایش تنوع اسلحهها، شخصیتها و دشمنان، تغییرات مثبت بازی نسبت به نسخه اول بود.
در مراسم E3 سال ۲۰۱۲ بازی Dead Space 3 رونمایی شد و در فوریه سال ۲۰۱۳ منتشر شد. نسخه سوم بازی اولین نسخه از سری Dead Space بود که قابلیت بازی چندنفره آنلاین هم داشت. بازی آنطور که باید و شاید مورد استقبال منتقدان و کاربران قرار نگرفت و افول این فرانچایز از این نسخه شروع شد.
داستان بازی در ادامه نسخه قبل بود که این بار ایساک در سفری به سیارهای پوشیده از یخ باید با نوکرموفها مبارزه میکرد، که البته در این نسخه تنوع دشنمان زیاد شده بود و دیگر نوکرموفها تنها نبودند.
قابلیتهای شخصی سازی اسلحهها در این نسخه بسیار پیشرفت کرده بود اما تغییر خاص و چشمگیری نسبت به نسخه دوم در آن دیده نمیشد.
بازی نمرهی ۷۶ را از سایت متاکریتیک روی کنسول پلی استیشن ۳ و نمرهی ۷۸ را روی کنسول ایکسباکس۳۶۰ دریافت کرد.
به دنبال متمرکز شدن EA که ناشر این بازی بود روی بازیهای آنلاین و چندنفره، و تعطیل شدن کمپانی ویسرا گیمز دیگر شاهد انتشار نسخه جدیدی از این فرانچایز قوی و با پتانسیل بالا نبودیم.
خاطره انگیزترین عنوان استودیو رمدی (Remedy) که در اولین بار در جولای ۲۰۰۱ توسط کمپانی راکستار (Rockstar) منتشر شد.
مکس پین جز عنوانهای مولف بازیهای ویدئویی به حساب میآید، بطوری که توانست انقلابی در عنوانهای اکشن سوم شخص ایجاد کند. داستان درگیر کننده و گیم پلی جذاب بازی توانست خیلی زود نظر مثبت منتقدان و کاربران را جلب کند. اضافه کردن حالت اسلوموشن (Bullet Time) و شیرجههای مکس پینی معروف برای اولین بار بود که وارد دنیای بازیهای سوم شخص شد.
نکته قابل توجه در Max Payne 1 استفاده از چهره کارگردان بازی سم لیک بعنوان شخصیت Max Payne بود. توسعه دهندگان در جهت سینمایی جلوه کردن بازی سعی داشتند چهرهها را از روی بازیگرهای مطرح سینما کپچر (Capture) کنند. از آنجا که هزینه استفاده از چهرههای شخصیتهای هالیوودی به شدت بالا بود، سم لیک ترجیح داد از چهره خودش استفاده کند.
داستان بازی در مورد افسر پلیسی در نیویورک است که خانوادهاش توسط یکی از کارتلهای مواد مخدر کشته میشوند، حالا شما باید به مکس کمک کنید تا انتقام این درد سخت را بگیرد. در طول داستان با شخصیتهای متفاوتی برخورد میکنید که هر کدوم شخصیت پردازی های قابل قبولی دارند.
نسخه اول مکس پین توانست نمره ی ۸۰ را از سایت متاکریتیک روی کنسول پلی استیشن ۲ و نمره ۸۹ را روی ایکس باکس دریافت کند.
نسخه دوم بازی در اکتبر سال ۲۰۰۳ توسط رمدی (Remedy) ساخته و توسط راکستار (Rockstar) منتشر شد، و باز هم با استقبال خوب منتقدان و کاربران مواجه شد. داستان بازی در ادامه نسخه قبل روایت میشود، و این بار مکس همراه با مونا که برادر او هم قربانی درگیری با کارتلهای مواد مخدر بود، به ماجراجویی خود ادامه میدهد.
افزایش چشمگیر گرافیک بازی نسبت به نسخه اول، داشتن داستان گیرا و جذاب و صد البته گیم پلی و گان پلی منحصر به فرد مکس پین نسبت به رقبای خود در آن برهه زمانی، از عواملی بود که استقبال کاربران را به همراه داشت.
چیزی که خیلی از ما از مجموعه مکس پین به یاد داریم کات سینهای کامیکی و جذاب آن بود که به نوعی امضای مکس پین در دنیای بازیهای ویدئویی بود.
نسخه دوم بازی توانست نمرهی ۷۳ را روی کنسول پلی استیشن ۲ و نمرهی ۸۶ را روی ایکسباکس از سایت متاکریتیک دریافت کند.
در سال ۲۰۱۲ و پس از کش و قوسها و تاخیرهای فراوان، کمپانی راکستار که امتیاز ساخت و انتشار بازی مکس پین را از رمدی خریداری کرده بود اقدام به انتشار نسخه سوم آن کرد.
نسخهای که به گفته خیلی از منتقدان و کاربران علاوه بر اینکه بازی خیلی خوب و خوش ساختی بود، اما شباهتی به نسخههای قبلی مکس پین نداشت، به عبارتی خیلیها این بازی جدید را مکس پین نمیدانستند.
مکس پس از گذشت سالها از اتفاقات نسخه اول و دوم هنوز درگیر بیماری افسردگی بود و به شدت به الکل اعتیاد پیدا کرده بود، در این نسخه مکس محافظ شخصی فردی شده بود که همسرش توسط عدهای ناشناس دزدیده شده است. حالا شما باید در نقش مکس و به کمک دوست صمیمی او به برزیل برید و این مسئله را حل کنید.
مکس پین ۳ توانست نمرهی ۸۷ را روی کنسول پی استیشن ۳ و نمرهی ۸۶ را روی کنسول ایکس باکس ۳۶۰ از سایت متاکریتیک دریافت کند.
فرانچایز محبوب مکس پین از سری بازیهایی است که خیلی مشتاق بودیم شاهد انتشارش در نسل هشتم باشیم، اما متمرکز شدن راکستار روی فرانچایز GTA و Red Dead و کسب درآمدهای زیاد از این فرانچایزها سبب شده تا امروز خبری از انتشار این بازی محبوب در نسل هشتم نباشد. همانطور هم که میدانید کمپانی راکستار معمولا تمام تمرکز خودش را روی یک نسخه نگه میدارد، به همین جهت مکس پین خیلی بین این فرانچایزها جای خاصی نداشت.
عنوان خاطرهانگیز درایور از سری فرانچایزهایی است که اغلب گیمرهای قدیمی خاطرات زیادی باهاش دارند. یکی از محبوبترین عناوین نسل پنجم بازیهای ویدئویی که نسخه اول آن در سال ۱۹۹۹ برای کنسول پلی استیشن ۱ منتشر شد. درایور جز اولین بازیهایی بود که بازیکنان میتوانستند فضای واقعی چهار شهر سانفرانسیسکو، میامی، لسآنجلس و نیویورک را به صورت بازسازی شده در بازی تجربه کنند.
بازی توسط استودیو رفلکشن اینتراکتیوز (Reflections Interactive) که بعدها به Ubisoft Reflection تغییر نام داد، برای کنسول پلی استیشن و توسط استودیو کروفیش اینتراکتیوز (Crawfish Interactive) برای کنسول گیم بوی کالر(Game Boy Color) ساخته شد. حق امتیاز انتشار این بازی بر روی کنسولهای خانگی در دست کمپانی آتاری (Atari Inc) که آن زمان به نام GT Interactive Software شناخته میشد بود.
داستان بازی در مورد یک راننده سابق مسابقات ماشین سواری و مامور پلیس شهر نیویورک یعنی جان تانر است، که باید بصورت مخفیانه وارد یک گروه خلافکاری شود و از اهداف شوم آنها خبردار شود. نسخه اول درایور جز اولین نسخههای بازیهای جهانباز (Open World) سه بعدی بود و به همین علت توانست سر و صدای زیادی در آن زمان در بازار ویدئوگیم به پا کند. ماشین سواری جذاب و طراحی پیکسلی زیبای بازی در آن زمان مخاطبهای خیلی زیادی را جذب کرد. خیلی از منتقدان بزرگ معتقدند اگر خلاقیتهای درایور نبود شاید سالهای بیشتری طول میکشید که ما شاهد عناوین بزرگی مثل GTA باشیم.
بازی با فروش بیش از یک میلیون نسخه در اواخر آگوست سال ۱۹۹۹ در آلمان توانست سود خوبی کسب کند. بازی درایور تا سال ۲۰۰۶ میلادی توانست نزدیک به ۴ میلیون دلار در آمریکا فروش داشته باشد که برای یک بازی ویدئویی در آن زمان بینظیر بود.
بازی موفق شد در سال ۱۹۹۹ جایزه بهترین عنوان ریسینگ را از Game Critics Awards دریافت کند. نسخه اول بازی موفق شد نمرهی ۸۷ را از سایت متاکریتیک روی کنسول پلی استیشن ۱ و نمره ۷۵ را روی گیم بوی کالر دریافت کند.
نسخه دوم درایور با نام Driver 2: Back on the Streets در سال ۲۰۰۲ منتشر شد، در کار توسعه نسخه دوم کمپانی سناری (Sennari Interactive) نیز مشارکت داشت و آتاری (Atari) همچنان ناشر بازی بود.
بازی Driver 2 از نظر گیم پلی بزرگتر و پختهتر از نسخه اول شده بود، در این نسخه شما میتوانستید در مراحل داستانی با جان تانر از ماشین پیاده شوید و سوار ماشین دیگری شوید. بازی حالتی تحت عنوان Take-A-Ride نیز داشت که شما در این حالت میتوانستید سوار بر ماشین به گشت و گذار در شهر بپردازید و ماموریتی در این حالت نداشتید.
بازی Driver 2 بخاطر داشتن کات سینهای گرافیکی بازی سنگینی محصوب میشد به همین علت، جز اولین بازیهایی بود که روی دو دیسک برای پلی استیشن ۱ منتشر شد، که شامل مراحل داستانی بازی میشد. دیسک اول شامل دیتای بازی از شهرهای شیکاگو و هاوانا و دیسک دوم دیتای لاسوگاس و ریو بود. بازی روی کنسول پلی استیشن قابلیت بازی دونفره از طریق حالت Split Screen هم داشت، که البته این حالت روی کنسول گیم بوی حتی چهارنفره هم قابل بازی بود.
نسخه دوم نقدهای متوسطی را روی دو کنسول پلی استیشن و گیم بوی دریافت کرد و خیلی از منتقدها بخاطر کند بودن سرعت روایت داستان بازی نقدهای متوسطی را از بازی ارائه دادند.
این نسخه از سایت متاکریتیک برروی کنسول پلی استیشن ۱ نمره ۶۲ و برروی کنسول گیم بوی نمره ۷۳ را دریافت کرد.
دو سال بعد یعنی سال ۲۰۰۴ شاهد انتشار نسخه سوم بازی(Driv3r) روی کنسولهای پلی استیشن ۲ و ایکسباکس بودیم، کمپانی رفلکشن اینتراکتیوز (Reflection Interactives) بازی را برای پلی استیشن و کامپیوترهای شخصی توسعه داد و کمپانی Velez & Dubail وظیفه توسعه بازی روی کسنول گیم بوی نینتندو را بر عهده داشت.
شما همچنان در نقش جان تانر هستید و این بار باید رئیس یک گروه خرابکاری که کار خرید و فروش ماشین انجام میدهند را دستگیر کنید، بازی در سه کشور فرانسه، آمریکا و ترکیه داستان تانر را روایت میکند، بازی هم دارای حالت تیراندازی هنگام رانندگی و هم تیراندازی بصورت پیاده بود.
درایور ۳ یک بازی جهان باز سوم شخص اکشن بود که در زمینه گیم پلی خیلی در راضی کردن کاربران موفق نبود، سیستم ماشین سواری بازی نسبت به سایر المانهای گیم پلی عملکرد بهتری داشت و این امر باعث شد تجربه بازی خیلی فاجعه و دور از انتظار نباشد.
نسخه سوم بازی نمرهی ۵۷ را روی کنسول پلی استیشن ۲ و نمره ۵۶ را روی کنسول ایکس باکس کسب کرد.
نسخه چهارم این فرانچایز به نام Driver :Parallel Lines در سال ۲۰۰۶ برای کنسولهای پلی استیشن ۲ و ایکس باکس منتظر شد، که اولین نسخه از بازی درایور بدون حضور شخصیت جان تانر بود. داستان بازی در شهر نیویورک و از زندگی رانندهای به نام TK روایت میشود، که به دنبال انتقام از یک گروه تبهکاری است. گروهی که سالها قبل به آنها برای فرار از دست پلیسها کمک کرده بود. بازی بر خلاف نسخه قبل تمرکزی روی سیستم On-foot یا همان پیاده شدن از ماشین را ندارد و تمام تمرکز بازی روی ریسینگ بازی بود.
وظیفه توسعه بازی مثل نسخههای قبل بر عهده رفلکشن اینتراکتیوز بود و ناشران این نسخه آتاری و یوبیسافت بودند.
این نسخه در جلب نظر مخاطبان و منتقدان شکست خورد و یک شکست تجاری برای ناشران بازی یعنی آتاری یوبیسافت به حساب میآمد.
بازی Parallel Lines برروی کنسول پلی استیشن ۲ و ایکس باکس نمره ۶۹ را از سایت متاکریتیک دریافت کرد.
آخرین نسخه از سری بازیهای درایور به نام Driver: San Francisco پنج سال بعد از نسخه قبل یعنی در سال ۲۰۱۱ برای کنسولهای پلیاستیشن ۳ و ایکسباکس ۳۶۰ منتشر شد.
وظیفه توسعه بازی بر عهده رفلکشن یوبیسافت (Reflection Ubisoft) و ناشر بازی هم کمپانی یوبیسافت بود. بازی برای روایت داستان باز به ریشه های خود و جان تانر بازمیگردد، پس از اتفاقات نسخه Driver 3 جان تانر به کما رفته و حالا اتفاقات بازی در میان رویاها و واقعیت زندگی جان تانر روایت میشود.
خلاقیتهای استفاده شده در طراحی بازی مثل تلهپورت کردن بین ماشینهای بازی باعث شد کاربران از تجربه بازی راضی باشند و همچنین نقدهای خوبی هم از منتقدان گرفت. بازی دارای قابلیت بازی چندنفره و آنلاین هم بود، بازی چند نفره از طریق Split-Screen هم قابل استفاده بود.
بازی Driver San Francisco اولین نسخه از سری بازیهای درایور بود که لایسنس ماشینهای واقعی موجود در دنیا را توانست به دست بیاورد. ماشینهای مثل : Chevrolet , Audi و …
بازی توانست از سایت متاکریتیک نمره ۸۰ را بر روی کنسول ایکسباکس ۳۶۰ و نمره ۷۹ را روی کنسول پلی استیشن ۳ دریافت کند.
این فرانچایز محبوب و خاطره انگیز هم در نسل هشتم نسخه جدیدی ارائه نداد، شاید در نسلی که بازیهای ریسینگ خیلی نتوانستند از نظر تجاری سود کسب کنند جای خالی عناوینی مثل Driver به شدت احساس میشد. البته Ubisoft با انتشار فرانچایز Watch Dogs شاید مقداری توانست در این سبک کاربران را راضی کند.
نسخه اول اسپلینترسل بنام Splinter Cell Stealth Action Redefined در سال ۲۰۰۲ توسط یوبیسافت مونترال و یوبیسافت شانگهای و بوسیله موتور بازی سازی Unreal Engine 2 توسعه یافت و توسط یوبیسافت منتشر شد.
تمرکز گیمپلی بازی بیشتر روی مخفی کاری و حرکت در تاریکی و سایهها است. سیستم مخفیکاری بازی باعث تشویق بازیکنان به استفاده هرچه بیشتر از محیطهای تاریک و سایه ها میشود. اسپلینترسل جز اولین بازیهایی بود که میتوانستید از ابزار Night Vision در بازی استفاده کنید. با کمک این ابزار میتوانستید در محیطهای تاریک یا پر از دود و مه شخصیت سم فیشر را به راحتی به سمت اهدافش هدایت کنید.
در محیطهای پر از دشمن شما میتوانستید با شلیک به چراغها، محیط را تاریک کرده و در تاریکی دشمنانتان را از پای درآورید. گیم پلی روان بازی، تغییر درست زاویه دوربین در طول بازی، صداگذاری بی نقص، از نقاط قوت بازی به حساب میآمد.
در سال ۲۰۰۴ رپیس جمهور گرجستان ترور میشود و معاون او کمباین نیکولاتزه بدون کودتا و خونریزی جانشین رییس جمهور میشود. در آگوست ۲۰۰۴ مامور سابق ارتش آمریکا در جنگهای خاورمیانه یعنی سم فیشر به استخدام سازمان جدی بنام Third Echelon درمیآید. در اکتبر همان سال بدنبال ناپدید شدن دو مامور CIA سم فیشر به تفلیس گرجستان فرستاده میشود تا پرونده ماموران گمشده را به سرانجام برساند، و این زمینه داستانی، اولین نسخه بازی اسپیلنترسل است.
کار توسعه و انتشار بازی بر عهده یوبیسافت (Ubisoft) بود، بازی بین کارمندان یوبیسافت به نام قاتل متال گیر (Metal Gear Solid Killer) ساخته معروف و محبوب کمپانی کونامی، معروف شده بود. روند و المانهای گیمپلی بازی شبیه به فرانچایز متال گیر بود و به همین سبب رقیب سر سختی برای این عنوان به حساب میآمد. متئو فرلاند ——— تهیه کننده ارشد بازی طی مصاحبهای اعلام کرده بود که منبع الهام اسپلینترسل عنوان متال گیر است، اما کارگردان بازی کلینت هوکینگ معتقد بود بازی مدیون وجود خود است و حتی اگر متال گیر وجود هم نداشت بازی به همین خوبی مورد استقبال همه قرار میگرفت.
بازی برای آنکه بتواند جواز انتشار برای مخاطبان کم سن و سال را بگیرد با کمترین میزان خشونت ساخته شد. کار صداگذاری و موسیقی بازی بر عهده مایکل ریچارد پلومن بود.
اسپیلنترسل توانست یک موفقیت تجاری بزرگ برای ناشر خود به ارمغان بیاورد. بیش از یک میلیون نسخه از بازی پیش خرید شد و با فروش تقریبا پانصد هزار نسخهای تا پایان سال ۲۰۰۲ عملکرد موفقی از خود در گیشه به جای گذاشت.
نسخه اول بازی با جلب رضایت منتقدان و کاربران، موفق شد نمره ۹۳ را روی کنسول ایکس باکس و نمره ۸۹ را روی کنسول پلی استیشن ۲ از سایت متاکریتیک دریافت کند.
تقریبا دو سال بعد، نسخه دوم بازی به نام Splinter Cell: Pandora Tomorrow که توسط شعب میلان و شانگهای یوبیسافت توسعه داده شده بود منتشر شد.
در مارس ۲۰۰۶ آمریکا نیروهای نظامی خود را به تیمور شرقی کشوری که تازه به استقلال رسیده بود و از اندونزی جدا شده بود اعزام کرد، تا به نظامیان تیمور شرقی در مواجهه با نیروهای چریکی ضد جدایی طلب اندونزی کمک کند. اسم این نیروهای چریکی ” دارا دان دوآ ” بود که رهبر آنها شخصی به نام سوهادی سادونو بود.
سادونو که توسط سازمان سیا (CIA) برای کمک به مبارزه با کمونیسم در منطقه آموزش دیده بود، نسبت به مداخله آمریکا در مسائل داخلی اندونزی و حمایت از جدایی تیمور شرقی ابراز خشم کرد. سادونو با ترتیب دادن حملات انتحاری و پی در پی به سفارت آمریکا در دیلی (پایتخت تیمور شرقی)، تعدادی از پرسنل نظامی و دیپلماتهای آمریکایی از جمله داگلاس شتلند که دوست صمیمی و قدیمی سم فیشر بود را به اسارت درآورد.
فیشر برای جمعآوری اطلاعات و بازپسگیری سفارت آمریکا به دیلی اعزام شد. او ماموریت خود را با موفقیت به سرانجام میرساند و سفارت آمریکا را از نیروهای “دارا دان دوآ ” پس میگیرد. سادونو فرار کرده و ایالات متحده آمریکا برای دستگیری او عملیاتهای نظامی زیادی را ترتیب میدهند، که اعتراض دولت اندونزی را به همراه دارد.
در همین حین سم فیشر متوجه میشود که سادونو با قراردادن مجموعهای از بمبهای بیولوژیکی ND133 مجهز به ویروس آبله در خاک آمریکا طرحی را پیاده کرده به نام “Pandora Tomorrow”. هر ۲۴ ساعت، سادونو با هر یک از حاملهای بمب تماس تلفنی رمزگذاری شده برقرار میکند تا انتشار ویروس را به تاخیر بیاندازد، بدین ترتیب اگر او کشته یا دستگیر شود، ویروس منتشر شده و میلیونها آمریکایی جان خود را از دست میدهند. به همین دلیل نظامیان آمریکایی عقب نشینی کرده و سم فیشر به تنهایی وارد عمل میشود.
بازی Pandora Tomorrow از نظر گیم پلی تغییر خاص و چشمگیری نسبت به نسخه اول نداشت. بازی دارای پیشرفت گرافیکی متوسطی بود. حذف کیتهای سلامتی از Inventory، اضافه شدن لیزر به اسلحه، باز کردن در ها هنگام حمل جسد، سیستم بهتر کاورگیری از تغییرات جزئی گیم پلی در این نسخه بود.
بازی به کمک داستان نویسی فوقالعاده Tom Clancy و گیم پلی عالی و جذاب توانست نزدیک به ۳ میلیون نسخه تا سپتامبر ۲۰۰۴ فروش جهانی داشته باشد.
بازی Pandora Tomorrow توانست از سایت متاکریتیک روی کنسول پلی استیشن ۲ نمره ۸۷ و روی کنسول ایکس باکس نمره ۹۳ را کسب کند.
مارس ۲۰۰۵ کمپانی یوبیسافت تازهترین ساخته خود از سری Splinter Cell به نام Chaos Theory را برای کنسولهای پلی استیشن ۲ و ایکس باکس منتشر کرد.
بازی Chaos Theory سومین نسخه از سری بازیهای Splinter Cell بود که با نویسندگی Tom Clancy فقید ساخته شد. این نسخه از بازی محیطهای تاریکتر و صحنههای اکشن بیشتری نسبت به نسخههای قبل ارائه داد.
همچنین Chaos Theory تغییرات بزرگ و خوبی در گیم پلی سری بازیهای Splinter Cell ایجاد کرد. به لطف استفاده از موتور بازی سازی Unreal Engine 2.5 ما برای اولین بار در Splinter Cell شاهد سیستم Ragdoll Physic بودیم. این سیستم به بازی کمک میکرد که انیمیشن کالبدها پس از شلیک و مرگ طبیعیتر جلوه کند.
در این نسخه ما شاهد یک نمایشگر شنیداری بودیم که میزان صدای تولید شده توسط سم فیشر را نسبت به صدای محیط در اختیار بازیکنان قرار میداد. مسلما در بازیهای سبک مخفی کاری مهمترین عامل این است که صدای منتشر شده از بازیکن نسبت به صدای محیط کمتر باشد.
هوش مصنوعی NPC ها در این نسخه پیشرفت چشمگیری داشت. بعنوان مثال در نسخههای قبل اگر جنازهای در محیط جا میگذاشتید و محل را ترک میکردید، احتمالا زنگ خطر به صدا در میآمد، حتی اگر جسد رها شده توسط NPC ها دیده نمیشد، اما در این نسخه جسد حتما باید توسط نگهبانان یا دوربینهای امنیتی دیده شود تا زنگ خطر به صدا درآید. این امر باعث شده بود بازیکنان تمام دوربین ها را غیر فعال کنند و تمام نگهبانان را از بین ببرند.
بازی Chaos Theory مانور بیشتری روی چاقو داشت، شما هنگام حمله به دشمن چه از روبرو چه از پشت، یا بازجویی از دشمنان میتوانستید از چاقو استفاده کنید. آویزان شدن با طناب از ارتفاع که برایش اولین بار در نسخه Splinter Cell Pandora Tomorrow معرفی شد، در این نسخه به بلوغ فنی رسیده بود. در این حالت شما میتوانستید دشمنان را خفه کنید و آنها از بین ببرید.
داستان بازی در سال ۲۰۰۷ روایت میشود جایی که تنشها در آسیای شرقی بین کشورهای چین، کره شمالی، کره جنوبی و ژاپن به دلیل تشکیل نیروی خود اطلاعاتی (I-SDF) توسط کشور ژاپن، که ناقض ماده ۹ قانون اساسی بعد از جنگ جهانی دوم بود بالا گرفت.
در پی این اقدام ژاپن، نیروهای چین و کره شمالی کشتیهای ژاپنی در دریای زرد را محاصره کردند. از آنجا که ژاپن متحد ایالات متحده آمریکا بود، آمریکا با ارسال نیروهای خود به دریای زرد باعث عقب نشینی کشتیهای چین و کره شمالی شد.
در همین حال سم فیشر به یک فانوس دریایی در تالارا، سواحل پرو اعزام میشود تا بروس مورگنهولت، یک برنامه نویس کامپیوتر آمریکایی را که توسط یک گروه جدایی طلب پرویی به نام “صدای مردم” به رهبری هوگو لاکردا ربوده شده بود، پیدا کند. مورگنهولت در حال رمزگشایی الگوریتمهای مسلحانه فلیپ ماس بود که در سال ۲۰۰۵ توسط فیشر ترور شده بود. فیشر در نجات مورگنهولت ناکام بود و او کشته شد، بدین ترتیب این الگوریتم در اختیار خرابکاران قرار گرفت. ژاپن که قبلا مورد حملات این سلاح الگوریتمی قرار گرفته بود به مستنداتی دست مییابد که نشان میدهد چین و کره مسئول این اتفاق هستند.
بازی Splinter Cell: Chaos Theory تا پایان ماه مارس ۲۰۰۵ توانست ۲.۵ میلیون نسخه در بازار جهانی فروش داشته باشد. بازی از سایت متاکریتیک روی کنسول ایکس باکس نمره عالی ۹۴ و روی کنسول پلی استیشن ۲ نمره ۸۷ را کسب کرد.
یکسال بعد در مارس ۲۰۰۶ کمپانی یوبیسافت نسخهای از بازی به نام Splinter Cell: Essentials مخصوص کنسول دستی سونی PSP منتشر کرد.
داستان این بازی در سال ۲۰۰۹ اتفاق میافتد که سم فیشر پس از مرگ دخترش در یک سانحه رانندگی، توسط نیروهای NSA دستگیر و بازجویی میشود. او اعتراف میکند که در عملیات سال ۱۹۹۲ با سرپیچی مستقیم از دستور مافوقش اقدام به آزاد کردن داگلاس شتلند میکند. حالا شما باید به سم فیشر کمک کنید تا از مقر NSA فرار کند.
بازی از نظر گیم پلی و داستان چیزی شبیه به اسپلینترسلهای قبل نبود و با بازخوردهای منفی از سوی کاربران و منتقدان مواجه شد. بازی نمره ضعیف ۵۸ را از سایت متاکریتیک روی کنسول PSP دریافت کرد.
حدودا شش ماه پس از انتشار Splinter Cell: Essentials کمپانی یوبیسافت بازی جدید این سری یعنی Splinter Cell: Double Agent را برای کنسولهای پلی استیشن ۲ و ایکس باکس ۳۶۰ منتشر کرد. همانطور که در جریان هستید معماری سخت کنسول پلی استشن ۳ آن سالها برای همه توسعه دهندگان بازیهای ویدئویی مشکلی سر سام آور بود، به همین علت بازی با حدودا شش ماه تاخیر برای کنسول پلی استشن ۳ منتشر شد.
بازی Splinter Cell: Double Agent شامل دو ورژن میشد. یک ورژن نسل ششمی که توسط استودیو یوبیسافت مونترال ساخته شده بود و یک ورژن نسل هفتمی که شعب میلان و شانگهای یوبیسافت آن را توسعه داده بودند.
بازی از نظر موسیقی و کات سینها در هر دو ورژن مشترک بودند اما گیم پلی و خط داستانی در دو ورژن متفاوت بودند. ما برای اولین بار در سری Splinter Cell شاهد پایان بندی چندگانه در ورژن نسل هفتمی بازی بودیم.
قبل از وقایع Splinter Cell: Essentials سم فیشر دختر خود را در یک سانحه تصادف رانندگی از دست میدهد. سم خود را مقصر اصلی این اتفاق میداند اما وقتی برای سرزنش خود ندارد، چرا که باید برای نفوذ در یک گروه تروریستی خود را یک جنایتکار جلوه دهد. این ماموریت سم فیشر را در موقعیت جدیدی قرار میدهد، سم پس از فشار روحی وارد این ماموریت میشود و حالا باید مرز بین دروغ و حقیقت، تاریکی و روشنایی را تشخیص دهد. ماموریتی که زندگی هزاران نفر به آن گره خورده است.
سازمان NSA برای نفوذ راحتتر سم به گروه تروریستی JBA پروندههای قتل و سرقت زیادی علیه او درست میکند، و او را وارد زندان الزورث میکنند تا به یکی از سرکردههای این گروه یعنی جیمی واشنگتن برای فرار از زندان کمک کند. سم با هزاران ترفند اعتماد اعزای JBA را جلب میکند و حالا ماموریت او شروع میشود.
چیزی که در این نسخه از بازی جلب توجه میکرد تصمیماتی بود که باید با سم فیشر در مراحل داستانی بازی میگرفتید، این تصمیمات رو میزان اعتماد سازمان NSA و گروه تروریستی JBA تاثیرگذار بود و اگر تصمیم اشتباهی گرفته میشد جان هزاران نفر به مخاطره میافتاد. با هر بار تصمیم گرفتن از میان NSA یا JBA بازی امکاناتی برای شما باز میکرد، که این عامل هم باعث جذابتر شدن بازی میشد. به سبب وجود این امکان داستان بصورت یک خطی دنبال نمیشد و شما بر اساس تصمیمهایی که در طول بازی میگرفتید به چند پایان مختلف میرسیدید.
بازی از سایت متاکریتیک روی کنسول ایکس باکس نمره ۸۹ و روی ایکس باکس ۳۶۰ نمره ۸۵ را دریافت کرد. سایت متاکریتیک به بازی روی کنسول پلی اسیتشن ۲ نمره ۸۴ و روی کنسول پلی استیشن ۳ نمره ۷۸ را دریافت کرد.
پس از نزدیک به چهار سال غیبت در آپریل ۲۰۱۰ Splinter Cell: Conviction توسط کمپانی یوبیسافت برای کنسول ایکس باکس ۳۶۰ منتشر شد.
در تاریخ ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۶ تصاویری از بازی لو رفت که نشان میداد دنباله Double Agent در دست ساخت قرار دارد، یوبیسافت رسما در سال ۲۰۰۷ تایید کرد که Splinter Cell: Conviction برای انتشار در سال ۲۰۱۰ برنامه ریزی شده است.
یوبیسافت قابلیتهای زیادی به گیم پلی این نسخه اضافه کرده بود. استفاده از میز و صندلیها هنگام مبارزات، قابلیت مارک کردن دشمنان و شلیک سریع به آنها و قابلیتی به نام Last Known Position که اخرین مکانی که شما توسط دشمن رویت شدید را نشان میدهد، از قابلیتهایی بود که به جذاب شدن بازی کمک شایانی میکرد.
از دیگر ویژگیهای بازی اضافه شدن بازجویی از قربانیان است. اهداف ماموریت شما روی دیوارها نقش میبندد تا بازیکن کاملا غرق بازی شود. از دیگر تغییرات گیم پلی حذف دوربینهای دید در شب بود، که از ارکان اصلی Splinter Cell بودند.
داستان بازی سه سال بعد از اتفاقات Double Agent روایت میشود. جایی که سم به دنبال مقصرین مرگ دخترش است و از کارش استعفا داده. اما حتی اگر سم از ماموریتها استعفا بده باز هم گذشته روی آینده اش تاثیر گذار خواهد بود.
این نسخه از بازی به صورت انحصاری برروی کنسول ایکس باکس ۳۶۰ منتشر شد و توانست نظر مثبت کاربران و منتقدان را به خود جلب کند. بازی از سایت متاکریتیک توانست نمره ۸۵ را روی کنسول ایکس باکس ۳۶۰ دریافت کرد.
نسخه هفتم از سری بازیهای اسپلینتر سل در سال ۲۰۱۳ با نام Splinter Cell: Black List توسط یوبیسافت منتشر شد.
بازی توسط استودیو تازه تاسیس یوبیسافت تورنتو (Ubisoft Toronto) توسعه یافته بود. سم فیشر این بار به گروه Fourth Echelon ملحق شده و شما باید برای انجام ماموریتهای سم به او کمک کنید.
پس از ابتلای مایک ایرونساید به سرطان، صدا پیشگی سم در این نسخه بر عهده اریک جانسون بود که البته مورد انتقاد کاربران هم قرار گرفت. برگشت عینک دید در شب که در نسخه Conviction حذف شده بود، در این نسخه بهترین خبر برای طرفداران قدیمی Splinter Cell بود.
مهمترین عنصر در بازی همچنان مخفی کاری بود و با در خفا ماندن میتوانستید امتیازهای بیشتر کسب کنید و از این امتیازها برای خرید لباس و ابزار نظامی استفاده کنید.
دو سال پس از انحلال Third Echelon سم به عنوان پیمانکار در Paladin که یک سیستم نظامی خصوصی بود مشغول به کار میشود. پس از اینکه گروهی تروریستی در گوآم خدمه کشتی امریکایی را گروگان میگیرند، سم فیشر بعنوان حلال مشکلات به گوآم اعزام میشود که این شروع داستان Splinter Cell: Blacklist است.
بازی مثل سایر نسخههای قبل توانست از نظر تجاری موفقیت بزرگی را برای ناشران خود به همراه داشته باشد. آخرین نسخه اسپلینتر سل از نظر جلب رضایت کاربران هم موفق بود و توانست نمره ۸۴ را روی کنسول پلی استیشن ۳ و نمره ۸۲ را روی کنسول ایکس باکس ۳۶۰ از سایت متاکریتیک دریافت کند.
پس از انتشار Blacklist هر سال طرفداران منتظر معرفی نسخه جدیدی از Splinter Cell بودند، اما تا الان هیچ نسخه جدیدی از این سری برای کنسولهای نسل هشتمی معرفی نشده است. این موضوع میتواند علتهای مختلفی داشته باشد، در نسلی که اکثر ناشران به دنبال درآمدزایی از عناوین آنلاین هستند، شاید انتشار بازیای که خیلی پتانسیل درآمدزایی از قسمت آنلاین را ندارد برای ناشران به صرفه نباشد. تمام این سالها که ما منتظر اسپلینتر سل جدید بودیم، یوبیسافت عناوینی مثل Ghost Recon و Rainbow Six یا Division را منتشر کرد. با آنالیز رفتار یوبیسافت کاملا متوجه میشویم که اولویت این کمپانی در سالهای اخیر درآمدزایی بوده تا جلب رضایت کاربران.
منبع: مقاله بازیهای مورد انتظار نسل هشتم که منتشر نشدند – قسمت اول در مجله اینترنتی گیم پاس